Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اجتماعاسلایدشوافغانستانحقوق بشرفرهنگ عامهگزارشمهاجرین

نشست اختصاصی: نه فقط مربوط به افغانستانی‌ها؛ چرا پرداختن به زندگی مهاجرین برای همگان مهم است؟


خبرگزاری دید: پرداختن به زندگی مهاجران، کلیدی برای فهم شکاف‌های پنهان در مفاهیم بنیادین جامعه است؛ مفاهیمی همچون عدالت، زمان، مکان و تعلق.

نشست تخصصی/ نه فقط مربوط به افغانستانی‌ها؛ چرا پرداختن به زندگی مهاجرین برای همگان مهم است

گزارش اختصاصی/ بیست وچهارمین نشست تخصصی «نه فقط مربوط به افغانستانی‌ها؛ چرا پرداختن به زندگی مهاجرین برای همگان مهم است؟» از سوی انجمن راحل و در خانه اندیشه‌ورزان تهران برگزار شد.
در این نشست، مریم آشور، پژوهشگر سیاستگذاری اجتماعی، و المیراسادات علیحسینی، پژوهشگر پسادکترای انسانشناسی دانشگاه تهران، استدلال کردند که پرداختن به زندگی مهاجران، کلیدی برای فهم شکاف‌های پنهان در مفاهیم بنیادین جامعه است؛ مفاهیمی همچون عدالت، زمان، مکان و تعلق.
در بیست‌وچهارمین نشست راحل که با دبیری رضا عطایی برگزار شد.
دو سخنران اصلی از دو منظر مکمل به تحلیل پدیده مهاجرت پرداختند. مریم آشور با رویکردی مبتنی بر سیاستگذاری اجتماعی و با اتکا به تجربه میدانی، به نقد عملکرد کنشگران این حوزه پرداخت.
او با روایت زندگی تراژیک «زهرا» هشدار داد که کنشگری و سیاست‌گذاری اجتماعی، زمانی که از تجربه زیسته و از شکستن فاصله انسانی با دیگری غافل بماند، میتواند خود به بازتولید نابرابری بینجامد.
آشور تأکید کرد که عدالت هدیه نیست؛ بلکه فرآیندی مشارکتی است که با درک متقابل و از میان برداشتن مرزهای ذهنی با «دیگری» شکل میگیرد.
المیراسادات علیحسینی در ادامه با رویکردی نظری و انسان‌شناختی، به نقد بنیادین گفتمان‌های رایج درباره مهاجرت پرداخت. او توضیح داد که چرا رویکردهای غالب—چه مبتنی بر ادبیات حقوق بشر و چه محدود به محاسبات اقتصادی—توانایی درک کامل زندگی مهاجرین را ندارند.
علیحسینی مفهوم «زندگی آستانه‌ای» را طرح کرد و نشان داد که چگونه غیاب یا بی‌ثباتی دولت، تجربه مهاجر از زمان، مکان و قانون را به شیوهای متفاوت شکل میدهد و بسیاری از تصورات استاندارد و شهروند محور را به چالش می‌کشد. او توضیح داد که زندگی آستانه‌ای یعنی زیستن در وضعیتی که زمان خطی نیست، آینده قابل پیشبینی و قابل برنامه‌ریزی نیست، مکان ثابت و تضمین‌شده نیست و قانون نه تکیه‌گاه، که گاه سد و مانع است. در چنین وضعیتی، مهاجران زمان و مکان و امنیت را نه از طریق ساختارهای رسمی، بلکه از طریق شبکههای اخلاقی و انسانی پیرامون خود بازسازی میکنند.
علیحسینی راه‌حل فهم این وضعیت را توجه به اخلاق روزمره دانست؛ به رابطه‌هایی که از دل همزیستی، همجواری و کمک‌های کوچک و پیوندهای انسانی سر برمی‌آورند. او از نمونه‌هایی همچون «برادرخواندگی» و «خواهرخواندگی» سخن گفت که در بستر محله و زندگی روزمره شکل میگیرند و آرام و بیصدا امکان زیست مشترک را فراهم میکنند.
او یادآور شد که این پیوندها تنها سنت یا فولکلور نیستند، بلکه شیوه‌ای اخلاقی برای پاسخ دادن به کمبودهای ساختارهای رسمی‌اند.
به گفته او، توجه به این روابط نشان میدهد که قوانین رسمی چگونه در عمل تجربه میشوند و افراد با هویت‌هایی چندلایه و ترکیبی چگونه به شکلی بداهه‌پردازانه با این قوانین مواجه میشوند؛ گاهی از آنها عبور میکنند، گاهی آنها را دور میزنند و گاه در دل همان محدودیت‌ها راهی برای ادامه زندگی پیدا میکنند.
هر دو سخنران تأکید کردند که موضوع مهاجرت محدود به افغانستانی‌ها نیست و نمیتوان آن را صرفاً به حوزه سیاستگذاری فروکاست. پرداختن به زندگی مهاجران، دریچه‌ای است به فهم عمیق‌تر زیست انسانی و درک جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم.
این نشست نشان داد که سخن گفتن از زندگی مهاجرین، در واقع سخن گفتن از خود زندگی و مفاهیم سازنده آن است. این مواجهه ما را وادار میکند تا در بنیادی‌ترین مفاهیم و روایت‌هایمان از کیستی خود—از تاریخ و عدالت تا مکان و تعلق—بازاندیشی کنیم. این همان چیزی است که نشان میدهد چرا این موضوع «نه فقط مربوط به افغانستانیها» است، بلکه برای هر فردی که دغدغه فهم جامعه و روابط انسانی را دارد، اهمیتی اساسی دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا