ناامنی مرز تاجیکستان–افغانستان و پیچیدگیهای سیاست خارجی چین در آسیایمرکزی
خبرگزاری دید: افزایش ناامنی در مرزهای تاجیکستان و افغانستان، تهدیدی مستقیم برای شهروندان و سرمایهگذاریهای چینی محسوب میشود و فشار بر پکن را برای مدیریت ریسکها و حفاظت از منافعش افزایش میدهد.

مرزهای تاجیکستان و افغانستان، به ویژه در مناطق نزدیک ولایتهای شمالی افغانستان و جنوب تاجیکستان، سالهاست که یکی از نقاط حساس و پرتنش آسیای مرکزی محسوب میشوند. این منطقه به دلیل فعالیت گروههای مسلح، قاچاقچیان مواد مخدر و معدنکاران غیرقانونی طلا، وضعیت امنیتی شکنندهای دارد. حوادث اخیر که منجر به کشته شدن پنج شهروند چینی طی یک هفته شد و واکنش سریع سفارت چین در تاجیکستان برای افزایش سطح هشدار امنیتی، نشان میدهد تهدیدات مرزی دیگر محدود به مشکلات داخلی نیستند و ابعاد منطقهای و فراملی پیدا کردهاند.
این تحولات یک آزمون جدی برای سیاست خارجی چین در آسیای مرکزی محسوب میشود. پکن، از یک سو، آسیای مرکزی را به عنوان مسیر اصلی طرح راهبردی «یک کمربند–یک راه» و منطقهای حیاتی برای تأمین منابع انرژی و توسعه سرمایهگذاریهای اقتصادی میبیند. از سوی دیگر، این کشور با محدودیتهای عملی در اعمال قدرت نظامی یا امنیتی مستقیم در این مناطق مواجه است. افزایش ناامنی در مرزهای تاجیکستان و افغانستان، تهدیدی مستقیم برای شهروندان و سرمایهگذاریهای چینی محسوب میشود و فشار بر پکن را برای مدیریت ریسکها و حفاظت از منافعش افزایش میدهد.
یکی از پیچیدگیهای اصلی این معادله، تفاوت نگاه و واکنش بازیگران محلی است. دولت تاجیکستان، به رهبری امامعلی رحمان، حملات مرزی را محکوم کرده و دستور داده است اقدامات مؤثری برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی انجام شود. در مقابل، حکومت طالبان نیز با صدور بیانیهای، کشته شدن شهروندان چینایی را محکوم کرده و آن را نتیجه فعالیت گروههایی دانسته است که به دنبال ایجاد بیثباتی در منطقه هستند. این تفاوت رویکردها نشان میدهد که مدیریت امنیت مرزی نیازمند دیپلماسی چندجانبه و انعطافپذیری در تعامل با بازیگران محلی و منطقهای است.
در این چارچوب، برخی تحلیلگران بر این باورند که کشورهایی با نفوذ تاریخی در افغانستان ممکن است به صورت غیرمستقیم و از طریق گروههای نیابتی، از وضعیت بیثباتی بهرهبرداری کنند. اگرچه شواهد روشنی از دخالت مستقیم پاکستان در شمال افغانستان و مرز با تاجیکستان وجود ندارد، اما حضور سابق این کشور در معادلات سیاسی و امنیتی افغانستان، همراه با روابط پیچیده و اختلافات اخیر با طالبان، باعث شده تا سناریوهای بالقوه نفوذ یا تأثیرگذاری غیرمستقیم اسلامآباد بر جریانهای مرزی منطقهای محتمل قلمداد شود.
چین در چنین شرایطی با محدودیتهای عملی روبهروست؛ از یک سو نمیتواند مانند یک کشور ذینفوذ نظامی در منطقه عمل کند و از سوی دیگر، حضور محدود خود را از طریق سفارت و هشدارهای امنیتی، نظارت بر پروژههای اقتصادی و تعامل با دولتهای محلی مدیریت میکند. افزایش هشدارهای امنیتی، محدود کردن حضور شهروندان و تمرکز بر کانالهای دیپلماتیک، ابزارهایی هستند که پکن برای کاهش تأثیر ناامنی بر پروژههای استراتژیک خود در نظر گرفته است. این رویکرد نشاندهنده ترجیح چین بر دیپلماسی غیرمستقیم و اقتصادی به جای اقدام نظامی در مناطق پرتنش است.
پیچیدگی دیگری که سیاست خارجی چین را در این منطقه تحت تأثیر قرار میدهد، نقش بازیگران غیررسمی و گروههای مسلح محلی است. این بازیگران نه تنها تهدیدی برای امنیت شهروندان خارجی هستند، بلکه ثبات منطقهای و امنیت پروژههای اقتصادی چین را نیز هدف قرار میدهند. موفقیت چین وابسته به توانایی این کشور در پیشبینی رفتار گروههای مسلح، تقویت همکاریهای اطلاعاتی با دولتهای منطقه و طراحی راهبردهای بلندمدت برای مدیریت تهدیدات غیرسنتی است.
در نهایت، ناامنی مرزهای شمال افغانستان، نه تنها یک مسئله محلی، بلکه عامل تعیینکنندهای در سیاست خارجی و اقتصادی چین در آسیای مرکزی است. موفقیت پکن در این منطقه مستلزم تعامل همزمان با دولتهای محلی، مدیریت تهدیدات غیرسنتی و بهرهگیری از دیپلماسی هوشمند است. چین احتمالا باید بتواند تعادل میان حفظ امنیت شهروندان و پروژههای اقتصادی، کاهش آسیب ناشی از فعالیت گروههای مسلح و تقویت همکاریهای منطقهای را برقرار کند تا حضور خود را در آسیای مرکزی به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار و مسئول تقویت کند.
نویسنده: احسانالله غوری – خبرگزاری دید