افغانستانامنیت و حوادثحکومتخبرنظامی

پژوهشگر آمریکایی: سقوط جمهوری افغانستان نتیجه طراحی‌های اشتباه واشنگتن بود، نه فساد ذاتی

خبرگزاری دید: در گزارشی تازه در مجله دموکراسی، جنیفر بریک مورتازاشویلی با رد روایت‌های رایج درباره فساد ذاتی و فرهنگ سیاسی افغانستان تاکید کرده که فروپاشی نظام جمهوری محصول اشتباهات ساختاری آمریکا، تصمیم‌های سیاسی نادرست و بی‌توجهی به واقعیات متنوع جامعه افغانستان بوده است.

این پژوهشگر حوزه حکومت‌داری و مطالعات افغانستان با اشاره به بازطراحی نادرست ساختارهای سیاسی پس از ۲۰۰۱ نوشته که غرب با بازآفرینی الگوهای اقتدارگرای گذشته و نادیده‌گرفتن ظرفیت‌های بومی، دولتی فاقد مشروعیت داخلی ایجاد کرد که در برابر فشار طالبان به سرعت فرو ریخت.

در این گزارش تحلیلی آمده است که ایالات متحده و ناتو با نادیده‌گرفتن پیچیدگی اجتماعی افغانستان، روند دولت‌سازی را بر پایه تصویری غیرواقعی از کارکرد یک دولت متمرکز پیش بردند؛ ساختاری که نه تنها نتوانست با جامعه ارتباط برقرار کند، بلکه شکاف‌های محلی و قومی را تشدید نمود.

اعلام خروج آمریکا؛ آغاز پایان

گزارش افزوده است که تصمیم جو بایدن برای خروج کامل نیروها در سپتامبر ۲۰۲۱ ادامه راهبردی بود که در دوره اوباما و سپس دونالد ترامپ آغاز شده بود. به باور نویسنده، کاهش نقش واشنگتن پس از توافق دوحه، دولت افغانستان را پیش از موعد در برابر طالبان بی‌دفاع ساخت. سقوط سریع ولایت‌ها نیز به گفته مورتازاشویلی «نه فنی، بلکه سیاسی» بود؛ زیرا نیروهای امنیتی باور داشتند دولتی که ارزش دفاع ندارد پشت آنان ایستاده نیست.

مشروعیتی که هرگز شکل نگرفت

بر اساس این گزارش، قانون اساسی ۲۰۰۴ که بر پایه نسخه اقتدارگرای ۱۹۶۴ بنا شد، ساختار قدرت را بیش از پیش متمرکز کرد. انتصاب تمام مقامات محلی توسط رئیس‌جمهور، حذف عملی احزاب از ساختار قانون‌گذاری و نبود سازوکار انتخاب مقامات محلی افغانستان را به دولتی جدا از جامعه تبدیل کرد؛ دولتی که نتوانست تنوع قومی و منطقه‌ای کشور را در قالبی کارآمد مدیریت کند.

اشتباهات جامعه بین‌المللی

مورتازاشویلی چهار خطای اصلی غرب را برمی‌شمارد:

۱. اصرار بر دولت فوق‌متمرکز در کشوری با هویت‌های محلی متنوع.

۲. تزریق بی‌رویه پول خارجی که نهادهای موازی ساخت، فساد را تعمیق کرد و دولت را به ساختاری رانتی وابسته به کمک‌ها بدل نمود.

۳. تلفیق بی‌نتیجه دولت‌سازی با عملیات نظامی، که پیام غرب را متناقض و سرمایه اجتماعی دولت را فرسوده کرد.

۴. نادیده‌گرفتن ساختارهای عرفی مانند جرگه‌ها و شوراهای محلی که در بسیاری موارد کارآمدتر و حتی مشارکتی‌تر از نهادهای رسمی بودند.

حکومت اشرف غنی؛ تمرکز قدرت و انزوای سیاسی

گزارش، دوره اشرف غنی را ادامه همان روند ناکارآمد می‌داند؛ تمرکز شدید قدرت، ایجاد نهادهای موازی، مداخله گسترده در امور وزارتخانه‌ها، نادیده‌گرفتن رهبران محلی، تشدید شکاف‌های قومی و برخورد سخت‌گیرانه با اعتراضات مردمی از جمله مواردی است که در متن گزارش به آنها اشاره شده است. این وضعیت به باور نویسنده، ساختار دفاعی شمال را تضعیف و مسیر پیش‌روی طالبان را هموار کرد.

روایت طالبان و بهره‌برداری از نارضایتی عمومی

به نوشته گزارش، طالبان با انتشار تصاویر کاخ‌های مجلل و زندگی اشرافی مسوولان پیشین توانستند نارضایتی مردم از فساد ساختاری را به سود خود مصادره کنند و خود را بدیل نظم سابق نشان دهند. با وجود تشکیل دولت موقت پس از سقوط کابل، طالبان هنوز با چالش‌های مشروعیت داخلی و خارجی روبه‌رو هستند و تهدید داعش خراسان همچنان پابرجاست.

جمع‌بندی

این پژوهش نتیجه گرفته که سقوط جمهوری افغانستان رویدادی ناگهانی نبود، بلکه محصول دولتی متمرکز، فاقد پشتوانه اجتماعی و وابسته به منابع خارجی بود؛ دولتی که پیش از ترک نیروهای آمریکایی از درون فروپاشیده بود و طالبان از همین خلأ بهره بردند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا