آزادی بیانجهانحقوق بشرسیاستگزارش

راز اقبال فزاینده جوانان آلمانی به اسلام؛ از جستجوی معنا تا تأثیر جنگ غزه

واحد بین‌الملل خبرگزاری دید: بر اساس مطالعات و برآوردهای موجود، هرساله هزاران نفر در آلمان به دین اسلام مشرف می‌شوند؛ پدیده‌ای که اگرچه آمار رسمی و دقیقی درباره آن منتشر نمی‌شود، اما پژوهش‌ها تخمین می‌زنند که سالانه بین ۲ تا ۴ هزار نفر و در مجموع بین ۱۰ هزار تا ۱۰۰ هزار نفر در زمره «مسلمانان جدید» قرار می‌گیرند. این روند در سال‌های اخیر، به‌ویژه در میان جوانان، شتاب بیشتری گرفته و به موضوعی قابل تأمل در محافل دانشگاهی، رسانه‌ای و نهادهای دینی تبدیل شده است.

راز اقبال فزاینده جوانان آلمانی به اسلام؛ از جستجوی معنا تا تأثیر جنگ غزه
راز اقبال فزاینده جوانان آلمانی به اسلام؛ از جستجوی معنا تا تأثیر جنگ غزه

روایت‌های شخصی نوکیشان، داده‌های جمعیتی و تحلیل‌های کارشناسی نشان می‌دهد که این گرایش را نمی‌توان به یک عامل واحد فروکاست. برای برخی، نخستین مواجهه احساسی با اسلام نقطه آغاز این مسیر بوده است. «لیا» می‌گوید هنگامی که برای نخستین‌بار صدای اذان را شنید، بی‌اختیار اشک ریخت و در همان لحظه به این یقین رسید که به مقصدی که در جستجویش بوده، رسیده است. «ایوا» اما پس از بحث‌های طولانی با معلم دینی مسیحی خود و ناتوانی او در اقناع پرسش‌هایش درباره تثلیث، تصمیم گرفت مسیر دیگری را بیازماید؛ تصمیمی که نه‌تنها زندگی او، بلکه زندگی مادر و فرزندانش را نیز دگرگون کرد و به گرویدن جمعی خانواده به دین اسلام انجامید.

برای «ماکس» جنگ غزه نقطه عطفی تعیین‌کننده بود. او از خود می‌پرسید چگونه مردمی که زیر شدیدترین فشارها، بمباران‌ها و فقدان‌ها قرار دارند، همچنان انسجام اجتماعی و استقامت روحی خود را حفظ می‌کنند. همین پرسش‌ها او را به مطالعه کشاند؛ به جستجو در کتاب‌ها و متون دینی تا دریابد «در ذهن آن‌ها چه می‌گذرد» و این ایمان از کجا سرچشمه می‌گیرد. برای «سلمان» نیز که پس از گرویدن نام خود را تغییر داد، نخستین تجربه قرائت قرآن، حسی از طهارت و آرامش به همراه داشت که هرگز فراموش نکرده است؛ حسی که پس از سال‌ها اعتیاد، بی‌خانمانی و سرگردانی در خیابان‌های برلین، نقطه پایان یک زندگی و آغاز مسیری تازه بود.

این روایت‌ها تنها نمونه‌هایی از صدها تجربه مشابه است که این روزها در شبکه‌های اجتماعی بازتاب گسترده‌ای یافته‌اند. پلتفرم‌هایی مانند تیک‌تاک، یوتیوب و اینستاگرام مملو از ویدئوها و روایت‌هایی است که در آن‌ها جوانان آلمانی از چگونگی و چرایی گرویدن به اسلام سخن می‌گویند و از تغییراتی که این انتخاب در زندگی‌شان ایجاد کرده، روایت می‌کنند. جستجوی عبارت «گرویدن به اسلام» در فضای آلمانی‌زبان، هزاران نتیجه را پیش روی مخاطب می‌گذارد؛ از روایت‌های احساسی گرفته تا توضیح‌های عقلانی و تحلیلی درباره ایمان، اخلاق و سبک زندگی اسلامی.

با این حال، نقش فضای مجازی در این میان دوگانه است. در کنار امکان دسترسی آسان به تجربه‌های شخصی و منابع اطلاعاتی، نگرانی‌هایی جدی درباره سوءاستفاده جریان‌های افراطی نیز وجود دارد. بر اساس گزارش اداره فدرال نگهبانی از قانون اساسی آلمان، برخی اینفلوئنسرهای تندرو با مهارت از شبکه‌های اجتماعی برای انتشار محتوای افراط‌گرایانه استفاده می‌کنند و با پیام‌های کوتاه، ساده و احساسی، نوجوانان را جذب می‌نمایند؛ نوجوانانی که گاه بدون آگاهی از پیامدهای حقوقی، با این محتوا تعامل کرده و آن را بازنشر می‌دهند.

این نگرانی تنها محدود به نهادهای امنیتی نیست. هزاران مسجد و صدها مرکز اسلامی در آلمان نیز نسبت به این روند حساس شده‌اند و تلاش می‌کنند با حضور فعال‌تر در فضای مجازی، مانع از آن شوند که جوانان تازه‌علاقه‌مند، به دام روایت‌های تحریف‌شده یا افراطی بیفتند. مطالعه‌ای که توسط مؤسسه تخصصی «Mediendienst Integration» انجام شده، نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از مساجد و مراکز اسلامی در سال‌های اخیر استفاده خود از شبکه‌های اجتماعی را افزایش داده‌اند؛ روندی که به‌ویژه پس از دوران کرونا شتاب گرفته است. هرچند فیس‌بوک همچنان پرکاربردترین پلتفرم باقی مانده، اما تیک‌تاک، اینستاگرام و ایکس نیز جایگاه مهمی یافته‌اند.

از منظر آماری، اسلام امروز دومین دین بزرگ آلمان به شمار می‌رود. جمعیت مسلمانان این کشور حدود ۵.۵ میلیون نفر برآورد می‌شود که نزدیک به نیمی از آنان تابعیت آلمانی دارند. مسلمانان حدود ۶.۶ درصد از جمعیت ۸۳.۵ میلیونی آلمان را تشکیل می‌دهند و از نظر سنی، به‌طور معناداری جوان‌تر از میانگین کل جامعه هستند؛ میانگین سنی مسلمانان ۳۲ سال است، در حالی که این رقم برای کل جمعیت آلمان به ۴۴ سال می‌رسد. تنوع قومی مسلمانان نیز چشمگیر است؛ از ترک‌تبارها و عرب‌ها گرفته تا مهاجرانی از جنوب شرق اروپا، افغانستان و ایران. از نظر مذهبی نیز اکثریت اهل سنت هستند، در کنار اقلیت‌هایی از شیعیان و علویان.

کارشناسان دانشگاهی معتقدند که گرایش به اسلام را باید در چارچوبی گسترده‌تر از تحولات فردی یا تبلیغ دینی فهم کرد. محمد منصور دوغان، پژوهشگر کرسی نیکولاس کوزانوس در دانشگاه هومبولت برلین، می‌گوید شبکه‌های اجتماعی به سکویی برای نمایش تجربه‌های شخصی و معنوی تبدیل شده‌اند؛ تجربه‌هایی که اغلب با زبانی احساسی و صمیمانه بیان می‌شوند. به گفته او، هرچند الگوریتم‌ها معمولاً احساسات را بر عمق محتوا ترجیح می‌دهند، اما همین فضا فرصتی فراهم کرده تا برخی جوانان برای نخستین‌بار به پرسش‌هایی درباره معنای زندگی، اخلاق و مسوولیت اجتماعی بیندیشند.

در مقابل، پروفسور فلیکس کورنر، استاد علم ادیان، نسبت به سطحی شدن تجربه‌های دینی در فضای مجازی هشدار می‌دهد. او معتقد است تحولات اعتقادی، فرآیندی آرام، عمیق و نیازمند تأمل است و نمایش پرهیاهوی ایمان در شبکه‌های اجتماعی لزوماً به تحول معنوی پایدار منجر نمی‌شود. با این حال، او نیز اذعان دارد که این تحولات، دوسویه است و همان‌گونه که برخی به اسلام گرایش می‌یابند، برخی دیگر به مسیحیت بازمی‌گردند.

در روایت‌های شخصی نوکیشان، یک مؤلفه مشترک بارها تکرار می‌شود: جستجوی معنا و انسجام درونی. بسیاری از آنان می‌گویند در اسلام نه به دنبال هویتی کاملاً جدید، بلکه در پی چارچوبی روشن برای زندگی روزمره بوده‌اند؛ چارچوبی که میان باور، اخلاق و عمل پیوندی منسجم برقرار می‌کند. احساس تعلق به جامعه‌ای منسجم و تجربه عبادتی منظم و معنادار، از عواملی است که برای آنان جذابیت ویژه داشته است.

نقش جنگ غزه در این میان قابل چشم‌پوشی نیست. مراکز اسلامی و کارشناسان تأیید می‌کنند که تصاویر مقاومت و استقامت مردم غزه، پرسش‌های اخلاقی و وجدانی بسیاری را در ذهن جوانان اروپایی برانگیخته است. با این حال، پژوهشگران تأکید می‌کنند که گرویدن به اسلام را نباید صرفاً واکنشی احساسی به یک رویداد سیاسی دانست. این مسیر، به گفته بسیاری از نوکیشان، فرآیندی طولانی و عمیق است که با پرسش‌هایی بنیادین درباره «من کیستم» و «معنای زندگی چیست» همراه می‌شود.

در عین حال، این انتخاب اجتماعی آسان نیست. گرویدن به اسلام در جامعه‌ای با اکثریت مسیحی، به‌ویژه برای زنان و به‌خصوص در موضوع حجاب، می‌تواند با فشارهای خانوادگی، سوء ‌برداشت‌ها و کلیشه‌های رسانه‌ای همراه باشد. کارشناسان توصیه می‌کنند که خانواده‌ها به جای واکنش‌های تند، مسیر گفتگو را باز بگذارند و میان دین و تصویرهای کلیشه‌ای که رسانه‌ها از اسلام ساخته‌اند، تمایز قائل شوند.

در نهایت، آنچه امروز در آلمان مشاهده می‌شود، نشانه بحرانی عمیق‌تر در دنیای مدرن است؛ بحران معنا، هویت و تعلق. گرایش بخشی از جوانان آلمانی به اسلام را می‌توان تلاشی برای پاسخ به این خلأ دانست؛ تلاشی که نه ناگهانی است و نه سطحی، بلکه اغلب نتیجه سال‌ها پرسش، تردید و جستجوی صبورانه است.

منبع: الجزیره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا