آزادی بیاناجتماعاسلایدشوافغانستانجوانانحقوق بشرزنانزنانسیاستکودکانگزارشمهاجرتمهاجرین

فراسوی رنج مهاجرت؛ روایت مردم‌نگارانه از زندگی افغانستانی‌ها در ایران

اختصاصی خبرگزاری دید: یک انسان‌شناس با روایت ده ماه زندگی در مهمان‌شهری مهاجرنشین در مرکز ایران، نشان داد «زندگی خوب» برای مهاجران بیش از هر چیز در گرو تعلق اجتماعی، آزادی عمل فرهنگی و فهم عمیق نهادهای رسمی از زیست‌جهان آنان است.

در بیست‌وهفتمین نشست تخصصی انجمن راحل با عنوان «فراسوی رنج؛ مهاجرین افغانستانی و جستجوی زندگی خوب در ایران»، یوسف سرافراز، پژوهشگر و کاندیدای دکتری انسان‌شناسی دانشگاه تهران، نه‌تنها یافته‌های پژوهشی، بلکه روش تحقیق و تجربه زیسته خود از ده ماه زندگی در یک مهمان‌شهر در یکی از شهرهای مرکزی ایران را به بحث گذاشت.

این نشست که روز ۲۹ قوس برگزار شد، حاضران را با فرآیند پیچیده و فشرده یک پژوهش مردم‌نگارانه از نزدیک آشنا کرد.

سرافراز در سخنان خود تأکید کرد که دستیابی به درک «زندگی خوب» از منظر مهاجران، پیش از هر چیز در گرو انتخاب روش مناسب است؛ روشی که او از آن با عنوان «مشاهده مشارکتی» یا «مردم‌نگاری» یاد کرد.

به گفته وی، این روش ماهیتی فرصت‌محور دارد و پژوهشگر بدون ابزار سنجش از پیش تعیین‌شده، خود را در دل محیط اجتماعی رها می‌کند تا از مسیر تجربه مستقیم و هم‌زیستی، واقعیت‌های زیست اجتماعی را کشف کند.

او ده ماه اقامت خود در مهمان‌شهری مهاجرنشین از سنبله تا سرطان ۱۴۰۴ را نه یک فرآیند صرفا داده‌محور، بلکه یک تجربه انسانی عمیق توصیف کرد.

این انسان‌شناس به دشواری‌های ورود به محیطی ناآشنا با جمعیتی حدود شش‌هزار نفر اشاره کرد؛ جایی که فرد تازه‌وارد در معرض نگاه‌های کنجکاو و مراقبانه قرار می‌گیرد. هدف، گذار از وضعیت «بیگانه‌ای مرئی» به حضوری عادی و پذیرفته‌شده بود؛ فرآیندی که به گفته سرافراز، نیازمند گشودگی، فروتنی و پذیرش هدایای مردم‌نگارانه از سوی مشارکت‌کنندگان و پاسخ دادن به آن‌ها از طریق خدمات و تعامل متقابل است.

سرافراز توضیح داد که این هم‌زیستی امکان دسترسی به لایه‌هایی از زندگی مهاجران را فراهم کرد که در پرسشنامه‌ها و مصاحبه‌های رسمی قابل مشاهده نیست.

او به نقش کلیدی مراسم نماز تراویح در ماه رمضان در میان جامعه سنی مهاجر اشاره کرد و گفت این آیین‌ها فراتر از عبادت فردی، عرصه تجلی جامعه و بازتولید هویت جمعی هستند. حضور پرشمار جوانان و کهنسالان در مساجد و افطارهای جمعی، احساس تعلق، قدرت و هم‌بستگی را در میان مهاجران تقویت می‌کرد.

به گفته او، ممانعت از برگزاری این مراسم، به سرخوردگی عمیق در جامعه می‌انجامد و نشان می‌دهد که آزادی حفظ فضاهای جمعی معناساز، یکی از مؤلفه‌های اساسی «زندگی خوب» برای مهاجران است.

این تجربه مردم‌نگارانه، به باور سرافراز، ضرورت بازنگری در سیاست‌ها و شیوه‌های ارتباطی نهادهای رسمی با جامعه مهاجر را برجسته می‌کند.

او خاطرنشان کرد که برخورد با مهاجران صرفا به‌مثابه آمار یا تهدید، بدون شناخت ساختارهای درونی، رهبران غیررسمی همچون ملاها، استادکاران و تجار و نظام ارزشی خاص آنان، به سیاست‌هایی می‌انجامد که اغلب نتیجه معکوس دارد.

به گفته وی، گفت‌وگو با این رهبران اجتماعی و مذهبی، می‌تواند به جای ایجاد تنش، به تقویت آرامش و قانون‌مداری کمک کند.

سرافراز در پایان تأکید کرد که سرمایه‌گذاری در پژوهش‌های کیفی و تربیت نیروهای «فهم‌محور» به جای رویکردهای صرفا «کنترل‌محور» نه هزینه، بلکه نوعی سرمایه‌گذاری راهبردی برای امنیت و انسجام اجتماعی در بلندمدت است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا