۱۹ جدی یکاولنگ؛ پروندهای که باز نشد!
از فاجعه هولناک قتل عام مردم یکاولنگ به دست طالبان در زمستان ۱۳۷۹ بیست سال گذشت. در آن جنایت عظیم غیر انسانی، صدها نفر از مردان و جوانان یکاولنگ قتل عام شدند و در بیست سال گذشته، نهتنها هیچ نهاد دولتی و حقوق بشری، پیگیر عاملان و مسببان آن ماجرای وحشتناک نشد، بلکه حتی پروندهای هم برای قربانیان و قاتلان صدها مرد بیگناه آن منطقه گشوده نگشت.
آنچه طالبان در آن سال سیاه و خونین از جنایت نسلکشی بر سر مردم مظلوم و بیگناه یکاولنگ آوردند، در بیست سال گذشته اتفاق نیفتاده و نمونههای آن را تنها در قتل عامها و کشتارهای دستهجمعی مردم مسلمان و بیگناه افغانستان، توسط کمونیستها و کودتاچیان هفتم ثور ۱۳۵۷ میتوان ردیابی و شناسایی کرد.
جنگجویان گروه تروریستی طالبان در زمستان ۱۳۷۹ در یکاولنگ، صدها نفر از مردان و جوانان یکاولنگ را از قریههای دور و نزدیک گرد آوردند و به صورت دستهجمعی در برابر چشمان زنان و کودکان به رگبار بستند و بار دیگر فجایعی را تکرار کردند که سالها پیشتر توسط جنایتکاران کمونیست صورت گرفته بود.
اما نباید از یاد بر که در جنایت یکاولنگ، به همان میزان که طالبان دخالت داشتند، عوامل داخلی زمینهساز این جنایت نیز شریک بودند و باید مورد پیگرد و بازپرسی قرار گیرند.
با توجه به این واقعیت تلخ که جنایت یکاولنگ در مقیاسی بسیار و سیع و با ابعادی گسترده صورت گرفت، میطلبد که عدالتطلبان و منادیان دفاع از حقوق بشر، امروز و دقیقا بیست سال پس از آن نسلکشی مرگبار، جنایت ضد بشری طالبان در یکاولنگ را مستندسازی کرده و برای محاکمه و مجازات عاملان و زمینهسازان آن فاجعه غیر انسانی، فراتر از دادگاهها و مراکز عدلی و قضایی افغانستان، راه دادگاههای مهم و معتبر بینالمللی مثل دادگاه لاهه را در پیش بگیرند و دَین خود را در برابر خون صدها انسان به ناحق کشتهشده آن دیار، ادا کنند.
حقیقت این است که مردم یکاولنگ در زمستان ۱۳۷۹، قربانی عطش قدرتطلبی برخی مهرهها و جریانهای سیاسی داخلی شدند؛ همانها که همواره از استخوان قربانیان مطامع و منافع سیاسی خود برای بالا رفتن بر بام قدرت، نردبان میسازند و برای رسیدن به اهداف و امیال سخیف سیاسی خود، از مردم بیگناه به عنوان سپر انسانی و گوشت دم توپ مطامع غیر انسانی خود استفاده میکنند. بنابراین، همزمان با طرح شکایت از طالبان به مثابه عاملان مستقیم قتل عام مردم یکاولنگ، شناسایی زمینهسازان و تمهیدگران داخلی آن نسلکشی وحشتناک نیز باید در دستور کار عدالتطلبان امروز و آینده قرار گیرد.
اما آنچه بیش و پیش از هر اقدامی برای خونخواهی قربانیان طالبان در یکاولنگ، باید در دستور کار قرار گیرد، تلاش هدفمند و سازمانیافته برای رسمیت بخشیدن به آن ماجرا به عنوان بزرگترین پرونده حقوق بشری در بیست سال گذشته افغانستان است.
به بیان دیگر، دولت افغانستان باید از مجاری گوناگون حقوق بشری، تحت فشار قرار گیرد تا هم خود جنایت نسلکشی طالبان در یکاولنگ را به عنوان آشکارترین مصداق نقض سیستماتیک حقوق بشر به رسمیت بشناسد و هم با استفاده از اهرمهای فشار و لابیگریهای نیرومند سیاسی، حقوقی و دیپلماتیک، نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر را به پذیرش آن فاجعه به مثابه یک پرونده مهم حقوق بشری وادار سازد، تا از این رهگذر، راه برای محاکمه و مجازان عوامل مستقیم و عناصر تمهیدگر آن فاجعه ضد بشری، هموار گردد.
این مهم به ویژه در شرایطی که مذاکرات صلح با طالبان جریان دارد از اهمیت مضاعف برخوردار است؛ زیرا اولا قدرتها و کشورهای مهم غربی همسو با طالبان و اعطاکننده بالهای موهوم مشروعیت برای بلندپروازیهای سیاسی به این گروه، در معرض تکانههای ناشی از بازگشایی پروندههای جنایات ضد بشری طالبان قرار گیرند و در همسویی و همدلی خود با این گروه قصاب و قساوتپیشه تجدید نظر کنند و ثانیا این مهم به گوش جهانیان رسانده شود که صلح با طالبان، نباید به معنای چشمپوشی از جنایات ضد بشری و نسلکشیهای سیستماتیک این گروه باشد، بلکه طالبان به عنوان مسبب بسیاری از قتل عامهای سازمانیافته مردمان بیگناه این آب و خاک، باید محاکمه شوند و غرامت بپردازند.
این اقدام، برایندهای مبارک زیادی دارد، از جمله جلوگیری از تکرار اینگونه فجایع از سوی گروه تروریستی طالبان در روزگاران آینده؛ زیرا همچنانکه مشخص و مورد تأیید و اجماع دولت و ناظران سیاسی است، نهتنها طالبان به صلح بیباورند، بلکه این گروه، از خونریزی و خشونتافزایی به عنوان ابزاری برای تثبیت و تقویت جایگاه خود در میز مذاکره بهره میبرد و اگر بتواند همزمان با حضور در مذاکرات امریکایی صلح، بارها و بارها جنایاتی شبیه به نسلکشی مردم یکاولنگ را تکرار میکند. بنابراین برای دولت جمهوری اسلامی افغانستان نیز بسیار حیاتی و تعیینکننده است که در پوشش بازگشایی پرونده نسلکشی طالبان در یکاولنگ، ضمن ارتقای سطح هوشیاری جامعه جهانی نسبت به هویت و ماهیت ضد بشری طالبان، امکان پیشگیری از بازتکرار این فجایع را نیز فراهم سازد.