موفقیت «پروسه کابل» در گرو تفاهم داخلی، یا توافق خارجی
بدون ترديد، افغانستان یا در نتيجه وفاق ملی ميتواند به صلح پايدار و ثبات اجتماعى برسد و یا هم در پناه تقارن منافع خارجی توانسته است به آرامش نسبى دست يابد. توافق روس و انگلیس، يک سده پيش با حایل تعريف کردن افغانستان كه با اعلام سند استقلال كشور همراه بود، سرانجام در ۱۹۷۹ با تجاوز ارتش سرخ برهم خورد، موازنه از بين رفت و كشور ما تا امروز در میدان جنگهاى نيابتى ناشى از بىموازنهگى میسوزد.
نمونه جديد توافقات قدرتهـاى خارجى، آغاز عملى پروژه تاپی (TAPI ) پس از دو دهه جنگ و خونریزی ( هـرچند توأم با چالشهای بزرگ درونی و بیرونی آينده) میباشد.« TAPI » پروژهای كه در ۱۹۹۵ میان امریکا و پاکستان، كمى بعدتر با تفاهمنامه ترکمنستان به امضا رسيد، در ۲۰۰۸ شامل هـند نيز گرديد. سالهـا بعد بود كه بنا برمجبوريت اقتصادى عبور لوله گاز از خاک ما حقالعبور قایل شدند. نقش حکومت موجود در پروژه «TAPI» از اشتراک در محفل و نواختن زنگ آغاز کار عملی فراتر نرفت، روی هـمرفته فعاليتهـاى مهرههايى از حکومت در جنگهای نیابتی در تبانی با طالبان و پاکستان در كشمكشهـاى این پروژه برجسته میباشد.
با ذكر این واقعیتهای تاریخی، دیده شود که قدرتهای خارجی با منافع ناسازگار استراتژيم در بحبوحه سياست خارجى نامتعادل و سياست قومى نا متعادلتَر حكومت افغانستان، بالاى بسته ظاهـراً پیشنهادی کابل در آوردن صلح و مقابله با تروريزم به توافق میرسند يا خير؟ اما از آنجایی كه حکومت كابل در نبود تفاهـم داخلى، نبود تعادل درون نظام با ضعف توان و اعتماد ملی در يک سراشيبى فروپاشى دست و پا میزند، بسيار بعيد به نظر میرسد كه «پروسه كابل» با توافق بازيگران پرقدرت بیرونی به موفقيت بيانجامد.
احمد ولی مسعود