«طرح اشرف غنی» برای صلح با طالبان اعتبار دارد؟
اجماع در درون حکومت وجود ندارد. بخش مهم و حتا اکثریت مردم از سیاستهای تبعیضی اشرف غنی ناراضیاند. همزمان با طرح صلح اشرف غنی، صلاح الدین ربانی وزیر خارجه و رهبر جمعیت اسلامی مهمترین شریک «حکومت وحدت ملی» به طور ضمنی این «نقشه راه» برای صلح را یک طرح یکجانبه اشرف غنی دانست و بطور واضح از عدم اجماع در داخل حکومت پرده برداشت.
بارها گفتهام که معضله افغانستان راه حل نظامی ندارد. از ده سال به این طرف در مصاحبههایم با مطبوعات جهانی، رسیدن به صلح از طریق مذاکره را دفاع نمودهام. ولی مذاکرات صلح هم از خود قواعدی دارد که بدون در نظر داشت آن رسیدن به صلح واقعی امکان پذیر نیست.
۱ ـ مذاکرات صلح زمانی ممکن میشود که دو طرف جنگ به این نتیجه برسند که امکان پیروزی از طریق ادامه جنگ ناممکن است. این اصل تا حدی در افغانستان صدق میکند.
۲ ـ تناسب قوا : در یک مذاکرات صلح هر یک از جوانب مخاصمه سعی میکند تا دستاوردهای بیشتری داشته باشد. از این لحاظ آنی که در شرایط بهتری در میز مذاکرات حاضر میشود، شانس بیشتری دارد که با دستهای نسبتاً پرتری میز را ترک کند.
حکومت وحدت ملی علیرغم آنچه که ادعا میکند دستاوردهای مهمی در میدان جنگ نداشته است. طالبان (بگفته منابع امریکایی) مناطق بیشتری را در حال حاضر مستقیماً یا غیر مستقیم کنترول میکنند، ولی آنها هم توان برد نظامی را ندارند. هردو طرف در بنبست قرار دارند.
۳ ـ شرایط سیاسی مذاکرات صلح: یکی از عوامل مهم موفقیت در میز مذاکرات است. ما در نیم قرن آخر مذاکرات زیادی را در میان کشورها یا در میان طرفین جنگهای داخلی داشتهایم. از دو مذاکرات صلح نام ببریم. اولی میان ویتنامیها با اشتراک امریکا. طرف جنگ و حامی ویتنام جنوبی در اوایل دهه ۱۹۷۰ در پاریس و دومی میان دولت خلق و پرچم و مجاهدین در ژنو در سال۱۹۸۸٫ در مذاکرات صلح ویتنام، ویتکونگ و ویتنام شمالی دست بالا را داشت. آنها از وحدت سیاسی و نظامی در میدان جنگ بهرهمند بودند. هیچ گذشتی نمیکردند تا اینکه در ۱۹۷۶ به شکست افتضاحآمیز امریکا منجر شد. در دومی «جمهوری» خلق و پرچم و حامی آن شوروی از نگاه سیاسی ضعیف و درمانده شده بودند. مجاهدین و حامیان شان گذشت نمیکردند و سر انجام یکسال بعد، نیروهای شوروی افغانستان را ترک نمودند. « حکومت وحدت ملی » در واقع حکومت «تفرقه ملی» است. اجماع در درون حکومت وجود ندارد. بخش مهم و حتا اکثریت مردم از سیاستهای تبعیضی اشرف غنی ناراضیاند. همزمان با طرح صلح اشرف غنی، صلاح الدین ربانی وزیر خارجه و رهبر جمعیت اسلامی مهمترین شریک «حکومت وحدت ملی» به طور ضمنی این «نقشه راه» برای صلح را یک طرح یکجانبه اشرف غنی دانست و بطور واضح از عدم اجماع در داخل حکومت پرده برداشت. امری که تعجب کسی را بر نمیانگیزد. نیازی نیست که زیاد در این باره بنویسم. میتوان خلاصه نمود که حکومت کنونی که میخواهد با طالبان مذاکره کند نه مشروعیت دارد، نه قانونی است و نه از هماهنگی و همکاری درونی برخوردار است. طالبان این را میدانند. من بجای آنها بودم با این حکومت مذاکره میکردم شانس بیشتری داشتم تا آن را به دادن امتیازات مجبور سازم.
۴ ـ شرایط بینالمللی و منطقهای صلح: دولت افغانستان نمیتواند به افکار بینالمللی و منطقهای (به استثنای هند) اتکا کند. افکار عمومی غرب کاملاً به مسایل افغانستان بیعلاقه شدهاند و این از گناههای نابخشودنی حامد کرزی، اشرف غنی و عبدالله میباشد. ولی اداره کنونی امریکا از او حمایت میکند. واشنگتن میداند که فقط با اشرف غنی میتواند نفوذ خود را در افغانستان حفظ کند. اما کشورهای همجوار، پاکستان، ایران، روسیه و چین این نظر را ندارند. اهداف آنها متفاوت است: جلوگیری از رشد داعش و ادامه حاکم بودن امریکا. نزدیکی آنها از چند سال به اینطرف با طالبان محصول این اوضاع است.
۵ ـ اشرف غنی طالبان را با حزب اسلامی اشتباه گرفته. طالبان یک نیروی بزرگ است که توانایی ابتکار را در جنگ دارد. حزب اسلامی ضعیف شده بود و از نگاه نظامی قدرت قابل توجه نبود. بین طالبان و نیروهای امنیتی دولت گرفتار شده بود و در حال نابودی بود. حاتمبخشیهای اشرف غنی ۱۵ سال دیر رسیده. این بخشایش اگر در سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ میشد شاید شانسی داشت. از ۲۰۰۴ به بعد سیمای جنگ تغییر نمود. ناتو شکست خورد و امروز هیچکس ادعا کرده نمیتواند که طالبان در حال شکست و یا حتا ضعف قرار دارد.
۶ ـ چه باید کرد؟ نخستین شرط موفقیت مذاکره وجود یک حکومت قوی، مشروع و قانونی است. طالبان میداند که حکومت وحدت ملی یک «حکومت امریکایی» است که اجماع در باره طالبان در درون آن وجود ندارد، که مذاکره با آن ثمر ندارد، که باید مستقیم با امریکا مذاکره کنند … من اعتقاد دارم که در آخرین نگاه، صلح از طریق مذاکره با طالبان میسر میشود ولی درشرایط کنونی مهمترین و حیاتیترین ضرورت برگزاری هر چه سریعتر انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی سالم و شفاف است. افغانستان باید یک رییس جمهور قانونی و مشروع داشته باشد، حتا اگر این رییس جمهور اشرف غنی باشد. حرف او جدی گرفته شود و از اعتبار برخوردار باشد. ما به کی اعتماد کنیم ؟ به اشرف غنی ۳۰ جنوری که میگفت «راه مذاکره با طالبان بسته شده، ما صلح را در میدان جنگ به دست میآوریم» وبرای اینکار به قرآن رجوع میکرد که انتقام را مجاز میداند یا به اشرف غنی ۲۸ فبروری که دست برادری به طالبان دراز میکند، خواهان مذاکره و صلح است و بازهم به آیه قران رجوع میکند که شر را با شر جواب ندهیم با خوبی به آن جواب بدهیم؟
از فیسبوک داكتر كريم پاكزاد