زنان افغانستان در مسیر پرخم و پیچ توسعه و مساوات
با این وجود، باید پذیرفت که توسعه انسانی، بدون مشارکت زنان بهوجود نخواهد آمد. به بیانی، توسعه بدون دخالت بخشی از جامعه امکانپذیر نیست.
وقتی از توسعه سخن میزنیم، مراد ما فقط «واژه» توسعه نیست؛ بلکه مفهومی بزرگی است که در ابتداییترین شکل، «به معنی بهبود شرایط زندگی در جامعه» (ملکات و ستیوز، ۱۳۹۰: ۳۲) گفته شده است. این شرایط، وضعیت فردی و جمعی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، ارتباطی و… را دربر میگیرد. یعنی باید فضای آرامبخش، دور از خشونت، باامکانات لازم در راستای رسیدن به اهداف فردی و امنیت اجتماعی فراهم گردد، تا توسعه به دست آید. نظر به گزارش سازمان ملل، «توسعه انسانی روندی است که طی آن امکانات افراد بشر افزایش مییابد.»( بابایی فرد، ۱۳۸۹: ۱۰)
تا دهه ۶۰ میلادی، بیشتر توجهات به مردان در راستای تقویت بنیانهای اقتصادی بود. اما با به وجود آمدن جنبشهای جدید، ظهور شبکههای ارتباطی و اقتصاد جهانی، موضوعات جدیدتر و انسانیتر دیگری وارد گفتمان توسعه شد. یکی از این گفتمانها، زنان و توسعه بوده است. «این مضامین شامل نیازهای اساسی، توسعه پایدار و زنان و توسعه است که همگی در اوایل دهه ۱۹۷۰ مطرح شدهاند. حامیان این رویکرد، معتقداند که اهداف توسعه دیدگاهها و علایق زنان را نادیده گرفته یا به حاشیه رانده است. همانقدر که نقش زنان برای اهداف توسعه محوری است، نادیده گرفتن ملاحظات زنان بهطور جدی موفقیت طرحها را به مخاطره میافگند.» (ملکات و ستیوز، ۱۳۹۰: ۳۵)
با این وجود، برای تعریف توسعه در زندگی زنان باید به مولفههای جامعه مورد نظر دقت کرد، چرا که «راه جهانشمولی برای توسعه وجود ندارد. هرجامعه باید راهبرد خویش را برای توسعه پیدا کند.» (فرایبرگ و هتن، ۱۹۸۸، ۲۲). بههمین دلیل، برای بازتعریف چارچوب توسعه زنان افغانستانی، باید به شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و خانوادگی این کشور توجه کرد.
با این تعریف، به نظر میرسد که هنوز زنان افغانستانی در مسیر پرخم و پیچ توسعه، با مشکلات خیلی بزرگی روبهرو هستند. هرچند طی هفده سال اخیر، بخشی از نابرابریهای زندگی آنان تاحدی حل شده، اما قسمت عمده آن، هنوز در قوت خود باقی مانده است. با این پیشدرآمد و تعریف است که توسعه داشتیم، میتوان گفت نیمی از پیکر این سرزمین هنوز نتوانسته گامهای استوار و مطمئنی در راستای توسعه بردارد، این گام برنداشتنها دلایل زیادی دارد که به بخشی از آن در این نوشتار پرداخته میشود.
خشونت: افکار شدید سُنتی که بههیچوجه ارزشهای انسانی را قبول ندارند، در میان برخی از مردان و حتی زنان این سرزمین وجود دارد. این افکار بهصورت تمام عیار مخالف توسعه است. نوسازی در چوکات چنین اندیشهای نمیگنجد و از ایجاد فرصت برای پیشرفت زندگی زنان در آن خبری نیست. بسیاری از خشونتهای خانوادگی چون قتل، لت و کوب، محاکمه صحرایی و… توسط چنین اندیشههایی اعمال میشود. تا زمانی که این چنین اندیشهها در جامعه حرف اول را بزند، سخن از توسعه زنان گزاف است و لاف.
بیسوادی و کمسوادی: این در سطح دنیا پذیرفته شده است که کلید قدرتیابی انسانها، آموزش، مهارت و تخصص است. با تحصیلات عالی باکیفیت و مسلح بودن با سلاح علم میتوان وارد جریانات بزرگ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شد که راهی برای قدرت و توسعه است. هرچند بخشی از قشر دختران دانشآموز در این کشور، مشغول آموزش و پرورشاند؛ اما این به معنی باسواد بودن اکثریت زنان افغانستان نیست. «سوادآموزی و آموزش بزرگسالان یکی از مهمترین پایههای توسعه در کشورهای در حال توسعه و یا حداقل توسعهیافتگی است. و بیسوادی معضل بسیاری از کشورهای در حال توسعه و یا حداقل توسعهیافتگی است. عدم وجود نیروی مولد پانزده سال به بالای آگاه به تکنولوژی جدید و ماهر، ایجاد شالودهای برای مجهز کردن کشورهای با قابلیتهای فنی و علمی ضروری برای توسعه یافتگی را با دشواریهای بسیار مواجه ساخته است»(صلیبی، ۱۳۷۶: ۳۰۳)
بیتردید، این از مسئولیت نهادهای اساسی و خصوصی کشور است که با استفاده از امکانات دولتی، رسانهها و وسایل ارتباطی جدید زمینه رشد آگاهی زنان را فراهم کند. نظر به آمارها هنوز دو سوم زنان کشورهای روبهتوسعه، بیسواد هستند و این جمعیت نهتنها باعث توسعه نمیشوند، بلکه از موانعی بزرگ توسعه نیز هستند.
متاسفانه بهدلیل فقر، بیکاری، بیاعتمادی و ارزشهای سنتی حاکم، برخی دخترها و زنان این کشور بهجای آموزش، تن به کار اجباری میدهند. این از واقعیتهای اسفبار افغانستان است.
بااین وجود، باید پذیرفت که توسعه انسانی، بدون مشارکت زنان بهوجود نخواهد آمد. به بیانی، توسعه بدون دخالت بخشی از جامعه امکانپذیر نیست. بهاین لحاظ، برای رسیدن توسعه پایدار، باید زمینههای توانمندسازی زنان را همپا با مردان در درازمدت باید برنامهریزی کرد؛ همانگونه که دیگر کشورها استراتژیهای مشخصی داشتهاند.
سیدعبدالبصیر مصباح؛ استاد دانشگاه بغلان و پژوهشگر ارتباطات
پینوشتها:
بابایی فرد، اسدالله، (۱۳۸۹) توسعه فرهنگی و توسعه اجتماعی در ایران، فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعی، سال دهم شماره ۳۷
صلیبی، ژاسنت. (۱۳۷۶)، زن، سواد و توسعه، نشریه فرهنگ و علوم اجتماعی. تابستان و پاییز ۱۳۷۶ شماره ۲۲ و ۲۳
ملکات، سرینوس آر و لزلی استیوز. (۱۳۹۰) ارتباطات توسعه در جهان سوم، ترجمهی شعبانعلی بهرامپور، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی