راه نجات وجود دارد!
وجود نیروهای امنیتی ضروری است، بنیادهای حکومتی فاسد و بیکاره کنونی را هم باید پذیرفت، ولی هیئت حاکمه ناکار آمد کنونی را باید با صدها اعلامیه محکوم کردن تروریستها وکمیسیونهای تحقیق و بازرسی بیمحتوا و بیهدفش که همه برای فریب مردم است، دور ریخت. انتخابات پیشرو بهترین فرصت است.
بازهم کابل زخمی و غمگین سوگوار شد. اینکه شیعهها و هزارهها اینبارهدف اصلی انتحاری نبود، نشانه آشکار این واقعیت تلخ است که همه مردم، هدف جنایتکاران طالب و داعش است. نخستین وسیله، بزرگترین اسلحه در راه نجات وجود دارد. به امید اینکه بخشی از مردم، اگر هم وحدت ملی ناممکن است، دست به دست هم بدهند و در راه نجات مردم و وطن و خودشان برزمند.
وجود نیروهای امنیتی ضروری است، بنیادهای حکومتی فاسد و بیکاره کنونی را هم باید پذیرفت، ولی هیئت حاکمه ناکار آمد کنونی را باید با صدها اعلامیه محکوم کردن تروریستها وکمیسیونهای تحقیق و بازرسی بیمحتوا و بیهدفش که همه برای فریب مردم است، دور ریخت. انتخابات پیشرو بهترین فرصت است.
چشم دوختن به حکومت بعدی هم نادرست است. بنیادهای دولت کج گذاشته شده، از همه مردم نمایندگی نمیکند، آزادی تصمیمگیری به نفع مردم را ندارد. باید بسیج شد. در یک جنگ آسیمتریک، شیوه جنگی که طالبان از ۱۷ سال به اینسو انتخاب کرده، نه امریکا نه ناتو با صد و پنجاه هزار سرباز تا دندان مسلح، مجهز با مدرنترین تجهیزات و حمایت هوایی، نتوانستند جنگ را ببرند.
زمان آن رسیده که مردم افغانستان نیز از شیوههای یک جنگ آسیمتریک یا پارتیزانی و تهاجمی برای نابودی تروریستها کار بگیرند. بارها گفتهام و تحلیل اوضاع منطقه و جهان نشان میدهد که امریکا هیچگاه به بمباران مواضع دشمن در خاک پاکستان دست نخواهد زد. امریکا در افغانستان یک جنگ با ابعاد کوچک را تحمل میکند. دیگر سربازان خودش کشته نمیشود. اوضاع بحرانی افغانستان به امریکا امکان میدهد که در این کشور با مصارف قابل تحمل باقی بماند. حکومت کنندگان هم که مشروعیت دمکراتیک ندارند، به حضور امریکا راضیاند تا بتوانند حتا اگر در بخشهایی از ین مملکت باشد، حکمرانی کنند. با قیمت خون فرزندان این مرز و بوم.
بدبختانهتر این است که حضور امریکا به تدریج یک قشر اجتماعی را در میان دولت مردان و جوانان ایجاد کرده که روز به روز با احساسات آزادگی، استقلال طلبی و ملیگرایی بیگانه میشوند و همانطور که استعمار در گذشته یک « نسل مسخ شده» بومی را ایجاد میکرد، نسلی که حتا بعد از استقلال همینها حکومت میکردند (مثال فرانسه در افریقا)، امریکا هم افغانهای عاری از احساسات وطن پرستی، آزادی خواهی و استقلال طلبی پرورش میدهند و به این ترتیب سرنوشت مردم، آینده کشور و جنگ و صلح را در اختیار میگیرد.
زمان آن رسیده که دو باره احساسات آزادی خواهی، استقلال طلبی و رزم جویی در برابر دشمن به مراتب جنایتکار از گذشته را در خود بیدار کنیم، از قوم پرستیهای مرگبار که میخواهند انسانها را در قالب ادعاهای کوچک اسیر کنند، دور شویم و دست به مبارزه زنیم.
نگویید چگونه ؟ راهها و افزارهای آن وجود دارند.
از صفحه فیسبوک داكتر كريم پاكزاد