۲۶ سرطان؛ پایان سلطنت و آغاز بحرانهای متداوم
۲۶ سرطان برابر با چهل و هفتمین سال سقوط حکومت شاهی در افغانستان و آغاز حکومت جمهوری به ریاست سردار محمد داوود خان است.
سردار محمد داوود پسر کاکای ظاهر شاه که پیشتر دو دوره صدراعظم وی بود، در آن سال با استفاده از غیبت شاه و با همکاری شماری از افسران ارتش دست به یک کودتای بدون خونریزی زد و با پایان اعلام کردن نظام شاهی، نخستین نظام جمهوری افغانستان را بنیان گذاشت.
آنگونه که حسن شرق از دست اندرکاران کودتا در خاطرات خود نوشته «دهم سرطان سال ۱۳۵۲ سر گروه ها فیصله نمودند که تا ساعت یک شب جهت سرنگونی رژیم اقدام شود. در حالیکه همه آمادگی داشتند اطلاع رسید که یک لوا از قرغه امشب به بالا حصار میآید. جابجا شدن یک لوا آن هم به بالا حصار مشوش کننده بود. برای محترم عبدالحمید محتاط خبر داده شد تا به بگرام بروند و ساعت ۹ شب به حبیب الله خان تماس حاصل گردید و او با مشکلات زیاد توانسته بود تا مرمیهای تانکها را دوباره به ذخیره ارگ شاهی ببرند».
و اینگونه بود که این عملیات متوقف شد، اما چند روز بعد ظاهر شاه برای درمان بیماریاش به اروپا رفت و کودتاگران فرصت مناسبی پیدا کردند تا طرح کودتا را اجرا کنند.
به نوشته آقای شرق، «محمد داوود میگوید در غیاب او (شاه) کودتا نخواهم کرد؛ زیرا این حرکت معقول و مردانه نمیباشد ولی روز بعد حیدر خان رسولی و محمد سرور نورستانی نزدم آمده گفتند که اگر محمد داوود با ما یکجا اشتراک نکند ما بدون او اقدام خواهیم کرد اما تو مجبور هستی با ما باشی».
نقشه نیمه شب
سرانجام گروه کودتاگران به رهبری سردار داوود خان در روز ۲۵ سرطان تصمیم میگیرند که در ساعت یک شب ۳شنبه ۲۶ سرطان کودتای خود را برای سرنگونی رژیم شاهی آغاز کنند.
عصر روز ۲۵ سرطان ضیافتی در سفارت عراق در کابل به مناسبت روز ملی آن کشور برپا بود و تعدادی از دولتمردان و وزیر دفاع افغانستان در آن مراسم شرکت کرده بودند. شام آن روز نیز در منزل سفیر امریکا مراسمی برگزار شده بود که وزیر دفاع و تعدادی دیگر از سران اردو (ارتش) درآن شرکت کرده بودند.
در حالی که صاحب منصبان بلندپایه به کارهای تشریفاتی مشغول بودند، افسران اردو برای انجام کودتا در نیمه شب آمادگی میگرفتند.
طرح کودتا بر دو محور متکی بود، اول دستگیری همزمان تمامی کسانی که ممکن بود مانع اجرای کودتا شوند و دوم تسلط فوری بر مرکز تیلفون و رادیو کابل. برای اجرای این نقشه حدود سیصد نفر در نظر گرفته شدند.
تعدادی از افراد کودتا به دسته های سه و چهار نفری تقسیم شدند و هر گروه موظف شد تا یک نفر از مقامات را دستگیر کند و اگر از جانب او مقاومتی صورت گرفت به قتل برساند. تعدادی دیگر از کودتاچیان نیز وظیفه پیدا کردند تا همزمان مراکز تیلفون و رادیو را در کنترول خود بگیرند و تماس تیلفونی مقامات دولتی را قطع کنند.
در اولین حرکت، یک دستگاه بیسیم اردو توسط حسن شرق به منزل محمد داوود انتقال پیدا کرد و در ساعت یک ونیم شب ۲۶ سرطان، دستور کودتا توسط محمد داوود صادر شد.
همزمان، در اولین اقدام مقامات دولتی بدون آن که مقاومتی از طرف آنها صورت بگیرد دستگیر شدند. در ساعت دو نیمه شب، افسری به نام «پادشاه گل» خبر دستگیری سردار عبدالولی رییس ارکان حرب قوای مرکز و داماد شاه را – که همه کاره اردو بود- به اطلاع محمد داوود رساند و در ساعت دو و بیست دقیقه، مخابرات مرکزی در سرتا سر افغانستان قطع شد و مرکز مخابرات به دست کودتاچیان افتاد.
علاوه بر سردار ولی، خان محمد خان وزیر دفاع، گل بهار خان فرمانده نیروی هوایی، غلام محمد خان فرمانده قوای گارد، قمرالدین خان فرمانده لوای توپچی، رحمت الله خان فرمانده نیروهای کماندو، عبدالحکیم خان کتوازی فرمانده فرقه ریشخور، نوازخان فرمانده فرقه هشت قرغه، شیر محمد خان فرمانده نیروهای چهار زرهدار، محمد حسین خان فرمانده ۱۵ زرهدار و همچنین فرماندههای نیروهای هوایی در میدانهوایی کابل، بگرام، شیندند، قندهار و مزار شریف نیز دستگیر شدند.
سردار احمد شاه، شاه ولی خان و موسی شفیق صدراعظم نیز از مقامات غیرنظامی بودند که در آن شب دستگیر شدند. ملکه حمیرا همسر شاه هم با سایر افراد خانواده شاهی زیر نظر گرفته شدند و تا ساعت شش صبح نیروهای کودتا در تمامی نقاط کابل مسلط شدند.
دستگیر شدگان نخست به خانه عبدالقدیر نورستانی یکی از نیروهای پایین رتبه پلیس کابل که بعد وزیر داخله شد، منتقل و بعد به صدارت انتقال پیدا کردند و چند روز بعد بیشتر آنها آزاد شدند و تعدادی نیز به زندانهای کابل منتقل شدند.
شاه ولی خان در خانه شخصیاش زیر نظر گرفته شد، پسرش جنرال عبدالولی در ارگ شاهی زندانی شد و موسی شفیق به زندان دهمزنگ انتقال پیدا کرد.
بیانیه رادیویی رهبر کودتا
صبح روز ۲۶ سرطان، رادیو کابل برنامههای عادی خود را قطع کرد و فقط آهنگهای نظامی و حماسی پخش می کرد و پخش موزیک نظامی مرتب ادامه داشت تا اینکه در ساعت هفت صبح سردار داوود به رادیو کابل آمد.
گوینده رادیو، مردم را به شنیدن بیانیه سردار محمد داوود دعوت کرد. رهبر کودتاچیان، بیانیه خود را با این عبارات آغاز کرد:
«بسم الله الرحمن الرحیم،
خواهران و برادران عزیز سلام
بنده در طول مدت مسئولیتهای مختلف در خدمت وطنم همیشه در جستجوی هدفی بودم که برای مردم افغانستان، مخصوصاً طبقات محروم و نسل جوان مملکت ما، یک محیط مثبت و واقعی نشو و نمای مادی و معنوی، میسر گردد و در آن، همه افراد وطن ما بدون تبعیض و امتیاز، در راه تعالی و عمران وطن خود سهم گرفته و احساس مسئولیت نمایند… »
داوود خان در این سخنرانی که از قبل آماده شده بود، اولین حکومت جمهوری در افغانستان را به مردم تبریک گفت و رژیم پادشاهی را رژیم مطلقالعنان و دموکراسی متکی بر قانوان اساسی را دموکراسی قلابی خواند و جمهوری و دموکراسی واقعی را به مردم وعده داد.
استعفای ظاهرشاه
در زمان کودتا، ظاهر شاه در شهر ناپل ایتالیا بود. او پس از شنیدن خبر کودتا به روم رفت و چند روز بعد نوراحمد اعتمادی سفیر افغانستان در ایتالیا که همواره نقش میانجی را بین او و داوود خان بازی می کرد، به شاه پشنهاد میکند که از سلطنت استعفا داده و کودتای داوود را بپذیرد و جمهوریت وی را به رسمیت بشناسد تا در عوض، داوود خان نیز خانوادهاش را به روم بفرستد.
ظاهر شاه نیز پشنهاد را میپذیرد و نامهای برای داوود میفرستد:
«برادرم جلالتماب رییس جمهور!
از موقعی که خبر جریانات اخیر را شنیدم تا این دم فکرم متوجه وطن من بوده و برای آینده آن نگران بودم.
مگر (اما) همین که دریافتم مردم افغانستان بغرض آینده امور ملی خود از رژیم جمهوریت با اکثریت کامل استقبال نمودهاند، با احترام از اراده مردم وطنم، خود را از سلطنت افغانستان مستعفی میشمارم و بدین وسیله تصمیم خود را به شما ابلاغ میکنم.
در حالی که آرزوی من سعادت و اعتلای وطن عزیز من است، خود را به حیث یک فرد در افغانستان زیر سایه بیرق افغانستان قرار میدهم. دعای من این است که خداوند بزرگ و توانا همواره حامی و مددگار وطن وطنداران من باشد.
والسلام
محمد ظاهرشاه
پادشاه سابق افغانستان
۲۱ اسد ۱۳۵۲»
سردار داوود با دریافت این نامه، سردار احمد شاه، ملکه حمیرا و سایر افراد خانواده شاهی را توسط هواپیما به روم فرستاد. اما سردارعبدالولی را که منتظر محاکمه بود اجازه نداد که همراه آنها برود، شاه ولی خان نیز که نخواست فرزندش را ترک کند در کابل ماند.
برخی از صاحبنظران معتقدند که استعفای محمد ظاهر از پادشاهی و تایید کودتا، بزرگترین اشتباه زندگی او و ضربه محکمی بر بنیان مشروطیت بود، که به موجب قانون اساسی، شاه باید از آن پاسداری میکرد.
نخستین رییس جمهور
روز ۲۷ سرطان، محمد داوود به وزارت دفاع رفت و اولین جلسه کمیته مرکزی جمهوری، با حضور او بر گزار شد و در روز ۲۸ سرطان، این کمیته محمد داوود را به عنوان رییس جمهور و صدراعظم و حسن شرق را به معاونیت صدراعظم برگزید.
چند روز بعد، کمیته مرکزی دولت جمهوری، نام اعضای کابینه را اعلام کرد که در میان آنها چند نفر از اعضای حزب دموکراتیک خلق (جناح پرچم) که در پیروزی کودتا نقش اساسی ایفا کرده بودند، نیز حضور داشتند.
سردار محمد داوود پسرکاکای ظاهر شاه که همواره در قدرت با شاه شریک بود، هیچگاه در زندگی به مقام دوم راضی نمیشد، اینک خود به بالاترین مقام در افغانستان رسیده بود.
جمهوری داوود خان، پنج سال بعد در ماه ثور ( سال ۱۳۵۷ خورشیدی)، با کودتای دیگری توسط افسران چپگرای ارتش به پایان رسید. آن کودتا که برخلاف کودتای داوود خان، سفید و بدون خونریزی نبود، با کشته شدن خود و اعضای خانوادهاش و شمار زیادی از طرفدارانش به پیروزی رسید.