چشم طمع ترامپ به بزرگترین پایگاه نظامی افغانستان
خبرگزاری دید: اصرار ترامپ بر بازپسگیری بگرام، بیش از یک موضع سیاسی، پرده از سرشت استعماری سیاستهای امریکا برمیدارد که ریشهای عمیق و دامنهای گسترده دارد.

دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا، بار دیگر با اظهاراتی جنجالی درباره پایگاه هوایی بگرام در افغانستان خبرساز شده است. او طی سخنانی روز (سهشنبه، ۱۹ حمل) در کمیته ملی جمهوریخواهان در کانگرس، مدعی شد که این پایگاه استراتژیک اکنون تحت «اشغال» چین قرار دارد و اگر او همچنان در قدرت بود، «فاجعه افغانستان» و «شرمآورترین لحظه تاریخ امریکا» رخ نمیداد.
ترامپ با تاکید بر اینکه قصد داشت نیروهای امریکایی را از افغانستان خارج کند، اما کنترل بگرام را به دلیل موقعیت راهبردیاش حفظ میکرد، بار دیگر نگاهها را به اهمیت این پایگاه و سیاست خارجی امریکا معطوف کرده است. اما آیا این ادعاها صرفاً یک ژست سیاسی است یا نشانهای از نگرش عمیقتر استعماری در سیاستگذاری ایالات متحده؟
پایگاه هوایی بگرام به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژهاش در قلب افغانستان، از دیرباز یکی از کلیدیترین تاسیسات نظامی منطقه بوده است. این پایگاه که در فاصلهای کوتاه از کشورهای آسیای میانه و قدرتهایی چون چین قرار دارد، امکان نظارت بر تحرکات منطقهای و واکنش سریع به تهدیدات را فراهم میکرد.
ترامپ در اظهاراتش به نزدیکی یکساعته بگرام به تاسیسات هستهای چین اشاره کرده و همین موضوع را دلیل اصلی اهمیت آن دانسته است. بگرام با باند پرواز طولانی، زیرساختهای پیشرفته و ظرفیت میزبانی هواپیماهای جنگی و ترابری، نهتنها یک مرکز لجستیکی حیاتی برای عملیات نظامی بود، بلکه بهعنوان نقطهای ایدهآل برای نفوذ و کنترل مسیرهای کلیدی منطقه شناخته میشد. این ویژگیها، بگرام را از یک پایگاه محلی به داراییای با ارزش جهانی تبدیل کرده بود.
با این حال، ترامپ انتخاب میدان هوایی بینالمللی کابل را برای تخلیه نیروهای امریکایی در سال ۲۰۲۱، تصمیمی نادرست خواند که به انفجار مرگبار ۲۶ آگست در یکی از ورودیهای اصلی این میدان هوایی منجر شد؛ انفجاری که جان ۱۳ سرباز امریکایی و بیش از ۱۶۰ غیرنظامی افغانستانی را گرفت. او مدعی است که اگر تخلیه از بگرام انجام میشد، چنین فاجعهای رخ نمیداد.
برخی ناظران معتقدند که این انتقاد ترامپ، بیش از آنکه راهحلی عملی ارائه دهد، تلاشی برای توجیه دیدگاه او مبنی بر حفظ کنترل بر بگرام حتی پس از خروج رسمی امریکا از افغانستان به نظر میآید.
طالبان، که اکنون کنترل کامل افغانستان را در دست دارد، واکنش تندی به اظهارات ترامپ نشان داده است. پیشتر ذبیحالله مجاهد، سخنگوی این گروه، خواست ترامپ برای بازپسگیری بگرام را «خواب و خیال» توصیف کرده و تاکید کرده که تجهیزات بهجامانده از امریکا، از جمله در بگرام، متعلق به طالبان است و تحت هیچ شرایطی واگذار نخواهد شد، حتی اگر به درگیری نظامی منجر شود.
طالبان با رد ادعای ترامپ مبنی بر اشغال بگرام توسط چین، بر حاکمیت خود بر این پایگاه تاکید کرده است. این رویکرد، استراتژی طالبان برای حفظ اعتبار منطقهای و جلوگیری از مداخله قدرتهای بزرگ را نشان میدهد. به نظر میرسد آنها با این پیام که هر تلاش برای بازگشت نظامی امریکا با مقاومت جدی مواجه خواهد شد، نهتنها از بگرام بهعنوان یک دارایی استراتژیک محافظت میکنند، بلکه در پی جلب حمایت داخلی و نمایش اقتدار در برابر تهدیدات خارجی هستند.
با این حال، اصرار ترامپ بر بازپسگیری بگرام، بیش از یک موضع سیاسی، پرده از سرشت استعماری سیاستهای امریکا برمیدارد که ریشهای عمیق و دامنهای گسترده دارد. این رویکرد، بازتاب تمایل پایدار ایالات متحده برای حفظ سلطه نظامی و ژئوپلیتیکی بر مناطق استراتژیک جهان است، حتی پس از خروج رسمی آنها.
ترامپ با نادیده گرفتن حاکمیت فعلی افغانستان و تاکید بر منافع ملی امریکا با ادعاهایی همچون مقابله با نفوذ چین، ذهنیت استعماری حاکم بر آن کشور را بیش از پیش آشکار میکند که در آن استقلال و حق تعیین سرنوشت کشورها تابع اولویتهای هژمونیک واشنگتن است. این پافشاری، بخشی از تاریخ مداخلات امریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی است که هدفش تداوم نفوذ در مناطقی است که از نظر منابع و موقعیت، برای حفظ برتری جهانی این کشور حیاتی تلقی میشوند.
نویسنده: رحمت الله عنایتی-خبرگزاری دید