Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
آزادی بیاناجتماعاسلایدشوافغانستانامنیت و حوادثتحلیلتحلیل و ترجمهخبرسیاست

نقش رسانه‌های همگانی در سقوط نظام جمهوری افغانستان

در تاریخ سیاسی افغانستان، رسانه‌های همگانی در دو دهه نظام جمهوری (۲۰۰۱–۲۰۲۱) جایگاهی تعیین‌کننده داشتند. مأموریت اصلی این رسانه‌ها که با حمایت مالی داخلی و بین‌المللی شکل گرفتند، اطلاع‌رسانی، تقویت دموکراسی و ایجاد شفافیت در حکومت بود. با این حال، مرور روند بیست‌ساله نشان می‌دهد که بخشی از همین رسانه‌ها، ناخواسته یا خودخواسته، در تضعیف مشروعیت نظام و برجسته‌سازی اپوزیسیون مسلح آن (طالبان) نقش داشتند.

۱٫ فضای باز رسانه‌ای و نفوذ روایت طالبان

پس از ۲۰۰۱، فضای رسانه‌ای افغانستان به یکی از آزادترین نمونه‌ها در منطقه تبدیل شد. این آزادی، در ظاهر نشانه‌ای مثبت از پیش‌رفت بود، اما در عمل به گروه‌هایی مانند طالبان امکان داد که از طریق همین رسانه‌ها پیام‌ها، تهدیدها و روایت‌های خود را به‌طور گسترده پخش کنند. بسیاری از رسانه‌ها، به‌ویژه شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی سراسری، در پوشش رویدادهای امنیتی، اغلب روایت طالبان را بی‌فیلتر و بدون تحلیل انتقادی بازتاب می‌دادند و به این ترتیب، نیاز طالبان به رسانه را برطرف می‌کردند.

۲٫ عادی‌سازی خشونت و حضور طالبان

در دو دهه جمهوری، اخبار مربوط به انفجارها، حملات و عملیات‌های طالبان، به یکی از بخش‌های ثابت نشرات رسانه‌ها بدل شد. تکرار روزانه این پوشش‌ها، بدون ارائه تحلیل عمیق یا نقد ساختاری، به عادی‌سازی حضور طالبان در ذهن مخاطب انجامید. به‌مرور، طالبان به‌عنوان «بازیگر همیشگی» سیاست و امنیت افغانستان جا افتادند.

۳٫ فقدان سیاست رسانه‌ای واحد در برابر طالبان

دولت جمهوری هیچ‌گاه یک راهبرد رسانه‌ای هماهنگ برای مقابله با پروپاگندای طالبان ایجاد نکرد و در میدان جنگ نرم و عملیات روانی ضد تبلیغ، بسیار ضعیف ظاهر شد. به همین دلیل، هر رسانه بنا بر خط‌ مشی خود عمل می‌کرد. برخی رسانه‌ها به‌خاطر جلب مخاطب بیشتر، مستقیماً پیام‌ها و ویدئوهای طالبان را منتشر می‌کردند و با پوشش زنده خبرهای مربوط به انفجارها و حملاتی که توسط نیروهای طالبان صورت می‌گرفت، میزان وحشت روانی مردم و نیروهای مسلح کشور را چندبرابر می‌ساختند. این رویکرد، عملاً تریبونی رایگان و گسترده برای تبلیغات طالبان فراهم کرد.

۴٫ پوشش نامتوازن میان دستاوردها و تهدیدها

در حالی که حکومت و جامعه مدنی در حوزه‌های آموزش، بهداشت، حقوق زنان و زیرساخت‌ها پیش‌رفت‌هایی داشتند، اما این دستاوردها سهم بسیار کمتری در پوشش رسانه‌ای یافتند. تمرکز عمده بر حملات طالبان و فساد دولتی بود که اگرچه واقعی بودند، اما بدون ارائه تصویر متوازن، به فرسایش روحیه مردم و تقویت نگاه بدبینانه نسبت به جمهوری منجر شد.

۵٫ نتیجه ناخواسته: مشروعیت‌بخشی به طالبان

ترکیب پوشش گسترده عملیات طالبان، بازتاب تهدیدهای آنان و غیبت روایت منسجم از موفقیت‌های نظام جمهوری، در عمل به مشروعیت‌بخشی به این گروه کمک کرد. طالبان توانستند از این فرصت بهره ببرند تا در اذهان بخشی از جامعه، خود را نیرویی «اجتناب‌ناپذیر» و «قدرتی رو به رشد» جلوه دهند.

جمع‌بندیرسانه‌های همگانی افغانستان در دو دهه جمهوری، به‌دلیل نبود سیاست رسانه‌ای هدفمند، ضعف تحلیل انتقادی و تمرکز افراطی بر روایت طالبان، به‌طور ناخواسته به فرآیند تضعیف نظام و سقوط آن یاری رساندند.

این تجربه نشان می‌دهد که آزادی رسانه بدون چارچوب استراتژیک و مدیریت محتوایی، می‌تواند به ابزاری برای دشمن تبدیل شود. برای جلوگیری از تکرار چنین تجربه‌ای، نیاز است که رسانه‌ها علاوه بر آزادی عمل، دارای حس مسوولیت‌پذیری و درک عمیق از پیامدهای محتوای منتشرشده باشند.

محسن موحد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا