اسلایدشوتحلیلتحلیل و ترجمهجهانسیاست

باج‌گیری دیپلماتیک؛ ترامپ و سقوط اخلاق در سیاست خارجی آمریکا

خبرگزاری دید: رؤسای‌ جمهور پیشین آمریکا تلاش می‌کردند جنبه اخلاقی و حقوقی روابط بین‌الملل را ـ ولو به شکل کاذب و صوری ـ حفظ کنند، اما ترامپ این پرده را کنار زد و آشکارا از گرفتن پول در برابر مذاکره سخن گفت.

باج‌گیری دیپلماتیک؛ ترامپ و سقوط اخلاق در سیاست خارجی آمریکا

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، اخیراً با افتخار اعلام کرد که «میلیاردها دالر از کشورهای مختلف برای آمریکا گرفته» و حتی برخی دولت‌ها برای «مذاکره با آمریکا» به او پول پرداخت کرده‌اند.
این اعتراف بی‌پرده، اگرچه ممکن است برای او و آمریکا دستاوردی افتخارآمیز باشد، اما در حقیقت نه یک دستاورد و موفقیت دیپلماتیک، بلکه نشان‌دهنده تجارت‌محور شدن سیاست خارجی آمریکا و تبدیل شدن دیپلماسی به ابزار باج‌گیری آشکار است.

پیش از این، در سنت سیاست خارجی ایالات متحده، حتی زمانی که فشار اقتصادی یا تحریم علیه کشورها اعمال می‌شد، این اقدامات با شعارهایی چون «حفظ امنیت جهانی» یا «ترویج دموکراسی» توجیه می‌گردید. رؤسای‌ جمهور پیشین آمریکا تلاش می‌کردند جنبه اخلاقی و حقوقی روابط بین‌الملل را ـ ولو به شکل کاذب و صوری ـ حفظ کنند، اما ترامپ این پرده را کنار زد و آشکارا از گرفتن پول در برابر مذاکره سخن گفت.

این رویکرد شباهت‌هایی با رفتار برخی رهبران اقتدارگرا دارد؛ از جمله ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه که از صادرات انرژی به‌عنوان اهرم فشار بر اروپا بهره می‌برد، یا رجب طیب اردوغان که در بحران پناهجویان، از کنترل مرزها برای دریافت کمک مالی از اتحادیه اروپا استفاده کرد، یا چین که با سرمایه‌گذاری در آفریقا نفوذ سیاسی می‌خرد، اما تفاوت ترامپ در این است که دیگران چنین اقدامات را در قالب توافقات رسمی، یا پوشش مفاهیم «منافع متقابل» پنهان می‌کنند، در حالی که او بی‌پرده از «پول گرفتن» سخن می‌گوید و از وقاحت اخلاقی این رفتار خود ابایی ندارد.

این‌گونه سیاست‌ورزی، هم برای خود آمریکا و هم برای نظام بین‌الملل، پیامدهایی روشن و زیانبار دارد:

  1. تضعیف اعتبار اخلاقی آمریکا؛ وقتی رهبر یک کشور مدعی دفاع از ارزش‌های جهانی، علناً از معامله مالی با دولت‌ها سخن می‌گوید و خود را در موقعیت کدخدای باج‌گیر جهانی قرار می‌دهد، طبیعی است که اعتماد جهانی به آن کشور فرو می‌ریزد.
  2. تحریک رقبا و کاهش نفوذ؛ کشورهایی که تحت فشار مالی قرار می‌گیرند، به‌دنبال ائتلاف‌های جایگزین می‌روند و این به صورت قهریف به کاهش نفوذ جهانی واشنگتن می‌انجامد.
  3. بی‌ثباتی روابط خارجی؛ فشار مالی شاید در کوتاه‌مدت سودآور باشد؛ آنچنان که دونالد ترامپ با افتخار از آن یاد کرد و درآمد میلیارددالری خود برای خزانه آمریکا را بی‌سابقه خواند، اما در بلندمدت روابط پایدار را از بین می‌برد.
  4. از منظر داخلی نیز این اظهارات ممکن است برای پایگاه رأی‌دهندگان پوپولیست ترامپ، نشانه «قدرت‌نمایی» و «دفاع از جیب مردم آمریکا» باشد، اما در صحنه جهانی، چنین رفتارهایی سرمایه نرم آمریکا را به‌شدت فرسوده و این کشور را به یک بازیگر صرفاً معامله‌گر تبدیل می‌کند.

مقایسه تطبیقی میان رفتار ترامپ و همگنانش در سطح نظام جهانی، نشان می‌دهد که اصل استفاده از اهرم‌های فشار در سیاست بین‌الملل، امری بدیع و جدید نیست، اما ساده‌سازی بی‌پرده ترامپ و پرهیز از هرگونه پوشش دیپلماتیک برای این رفتار وقیح غیراخلاقی، این رویکرد را به سطح معاملات بازاری تنزل می‌دهد. اگر چنین الگویی به هنجار تبدیل شود، خطر آن وجود دارد که دیپلماسی جهانی به میدان چانه‌زنی‌های مالی قدرت‌های بزرگ بدل شود و اصول همکاری چندجانبه و احترام متقابل ـ که تاکنون کمابیش در روابط بین دولت‌ها برقرار بوده است ـ، بیش از پیش نابود گردد.

ایالات متحده، اگر می‌خواهد حرمت سیاست خارجی مبتنی بر احترام متقابل میان خود و دیگر کشورها را حفظ کند، باید سیاست خارجی خویش را از منطق بازار خارج بسازد و دوباره بر اصول اعتماد و تعامل سازنده بنا کند. اظهاراتی همانند آنچه ترامپ بر زبان آورده، نه‌تنها میراث دیپلماتیک آمریکا را تخریب می‌کند، بلکه جهان را یک گام دیگر به سوی هرج‌ومرج مبتنی بر منافع صرفاً مالی سوق می‌دهد.

نویسنده:
راحل موسوی- خبرگزاری دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا