در بیست و نهمین سالگرد ارتحال آیتالله سید علی بهشتی ورسی قرار داریم و بسیار بهجا است که خدمات علمی ـ سیاسی و مجاهدات و مبارزات انقلابی آن بزرگمرد، پاس داشته شود. این مناسبت، فرصتی است برای بازخوانی نقش بیبدیل او در تاریخ شیعیان و هزارههای افغانستان و نیز الگویی برای ترسیم نقشه راه مبتنی بر حضور و مشارکت شیعیان در سازوکارهای مهم سیاسی کشور.

آیتالله بهشتی در تابستان ۱۳۵۸، تنها شخصیت شیعی بود که بدون دخالت خارجی و کاملا مردمی، از سوی نمایندگان و بزرگان مناطق مرکزی برای رهبری جامعه انتخاب شد. او ریاست شورای انقلابی اتفاق اسلامی و هدایت جهاد در این مناطق را بر عهده گرفت، اما پذیرش این مسوولیت، مسیر دشواری پیش روی او و جامعه قرار داد.
شورای اتفاق، هرچند کامل نبود و آیتالله بهشتی را نیز نمیتوان انسانی کامل و بدون خطا به شمار آورد، اما اولین تجربه حکومت خودمختار شیعیان در مناطق مرکزی که با محوریت و مدیریت ایشان به میان آمد، در نفس خود تجربهای ارزشمند و تاریخی بود.
در سال ۱۳۵۷، شیعیان افغانستان با شجاعتی مثالزدنی، سرزمینهای خود را با ابزارها و امکاناتی بسیار ساده و ابتدایی جنگی، از سلطه حکومت کمونیستی مرکزی آزاد کردند و به دنبال آن به تأسیس اولین حکومت خودمختار شیعی پرداختند. این خودباوری و اتحاد در بنیانگذاری یک حکومت خودمختار، برای جامعهای که همواره در معرض ستم و تبعیض بود، نقطه عطفی تاریخی ایجاد کرد، اما این حکومت، دولت مستعجل بود و پس از آن، نه خود هرگز تکرار شد و نه مورد صیانت قرار گرفت تا در روزگاران آینده و بهویژه امروز، به عنوان یک پشتوانه نیرومند و برگ برنده سیاسی، در مواجهه با تحولات کلان ملی، در جهت تثبیت و تقویت جایگاه سیاسی شیعیان، مورد استفاده قرار گیرد.
تجربه تاریخی شکلگیری نخستین حکومت خودمختار شیعی در مناطق مرکزی به رهبری آیتالله بهشتی، امروز بیش از هر زمان دیگری بهعنوان چراغ راهی روشن، میتواند مسیر رهایی جامعه شیعه از انزوا و انفعال سیاسی و حضور مؤثر و تعیینکننده در معادلات سیاسی روز را نشان دهد. پرواضح است که هدف، بازتأسیس حکومت خودمختار شیعی در افغانستان نیست، اما حذف کامل شیعیان در همه سطوح و از همه سازوکارهای مذهبی، سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی هم شرایطی نیست که با توجه به آن پیشینه درخشان، قابل قبول باشد. بنابراین با استناد به تأسیس اولین حکومت خودمختار شیعیان به رهبری آیتالله سید علی بهشتی، آنچه اکنون باید نصبالعین همه بزرگان و چهرههای تأثیرگذار و تعیینکننده جامعه شیعه افغانستان قرار گیرد، اتحاد سیاسی و انسجام اجتماعی بر محور منافع حیاتی جامعه با پرهیز از هرگونه دوگانگی و چندگانگی است.
این مهم با عنایت به آنچه در عصر آیتالله بهشتی به مثابه یک واقعیت عینی و انضمامی روی داده است، امروزه نیز قابلیت احیا و اعاده دارد، مشروط به آن که سران و سکانداران سیاسی ـ فرهنگی جامعه شیعه افغانستان، از انحصار و استئثار دست بردارند و منافع جمعی را بر منافع فردی و شخصی خود، ارجحیت بدهند.