Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوافغانستانتحلیلتحلیل و ترجمهجنگسیاست

دیپلماسی بحران‌آفرینی؛ وقتی ترامپ میانجی جنگ طالبان و پاکستان می‌شود

خبرگزاری دید: تبانی تاریخی واشنگتن و اسلام‌آباد در قبال افغانستان، یکی از واقعیت‌های انکارناپذیر سیاست منطقه‌ای است. امریکا در طول نیم قرن گذشته، همواره پاکستان را به عنوان دروازه ورود به افغانستان برگزیده و سیاست‌های خود را با نقش محوری اسلام‌آباد پیش برده است.

دیپلماسی بحران‌آفرینی؛ وقتی ترامپ میانجی جنگ طالبان و پاکستان می‌شود

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا، در واکنش به تشدید درگیری‌های مرزی میان طالبان و پاکستان، بار دیگر خود را میانجی‌گری صلح معرفی کرد. او در اظهاراتی روز گذشته (یکشنبه ۲۰ میزان) گفت که در حل و فصل جنگ‌ها مهارت دارد و به ایجاد صلح افتخار می‌کند. این موضع‌گیری، در حالی مطرح می‌شود که واشنگتن خود یکی از معماران اصلی بحران‌های کنونی در منطقه محسوب می‌شود و نقش مستقیمی در شکل‌گیری تنش‌های فعلی میان کابل و اسلام‌آباد داشته است.

بحران امنیتی افغانستان، محصول مستقیم سیاست‌های دو دهه اخیر امریکا در این کشور است. خروج شتابزده و غیرمسئولانه نیروهای امریکایی در سال ۲۰۲۱، زمینه‌ساز بازگشت طالبان به قدرت شد و افغانستان را به ورطه بی‌ثباتی سیاسی و امنیتی فرو برد. این خلأ قدرت، نه تنها امنیت داخلی افغانستان را برهم زد، بلکه موازنه منطقه‌ای را نیز تحت تأثیر قرار داد و پاکستان را که خود از حامیان اصلی طالبان بود، با پیامدهای تلخ سیاست‌های خود مواجه ساخت.

تبانی تاریخی واشنگتن و اسلام‌آباد در قبال افغانستان، یکی از واقعیت‌های انکارناپذیر سیاست منطقه‌ای است. امریکا در طول نیم قرن گذشته، همواره پاکستان را به عنوان دروازه ورود به افغانستان برگزیده و سیاست‌های خود را با نقش محوری اسلام‌آباد پیش برده است. از حمایت از برخی گروه‌های مجاهدین در دهه ۱۹۸۰ تا مذاکرات دوحه با طالبان، پاکستان همواره واسطه اصلی امریکا در معادلات افغانستان بوده است. این همکاری استراتژیک، در دوره ترامپ نیز با پذیرایی‌های رسمی از مقامات ارشد پاکستانی از جمله نواز شریف و جنرال عاصم منیر، رئیس ستاد ارتش پاکستان، تداوم یافته است.

الگوی رفتاری امریکا در سطح جهانی، نشان‌دهنده یک استراتژی ثابت است: ایجاد بحران و سپس ارائه راه‌حل برای حفظ نفوذ و پرستیژ بین‌المللی. این مدل در فلسطین به وضوح قابل مشاهده است؛ واشنگتن از یک سو رژیم اسرائیل را با تسلیحات پیشرفته برای بمباران غزه و نقاط دیگر منطقه تجهیز می‌کند و از سوی دیگر، خود را میانجی صلح میان طرف‌های درگیر معرفی می‌نماید. این تناقض آشکار، در افغانستان و پاکستان نیز تکرار می‌شود؛ جایی که امریکا پس از دو دهه حضور نظامی و ایجاد بی‌ثباتی، اکنون خود را حل‌کننده بحران معرفی می‌کند.

کارشناسان امور بین‌الملل معتقدند که تلاش برای صلح‌سازی، ابزاری است که واشنگتن برای تداوم نفوذ و تأمین منافع استراتژیک خود به کار می‌گیرد. این رویکرد، ملت‌ها را به ستیز با یکدیگر می‌کشاند و سپس امریکا را به عنوان تنها قدرت قادر به مصالحه، در مرکز توجه قرار می‌دهد. در این معادله، مردم افغانستان و پاکستان هزینه‌های سنگین امنیتی و انسانی را متحمل می‌شوند، در حالی که واشنگتن سرمایه سیاسی کسب می‌کند.

رفتار کنونی ترامپ، عریان‌ترین نمونه این سیاست دوگانه است. او در حالی ادعای صلح‌آفرینی می‌کند که ریشه‌های بحران کنونی در سیاست‌های خود امریکا نهفته است. این رویکرد نه تنها مشروعیت اخلاقی ندارد، بلکه اعتماد کشورهای منطقه به میانجی‌گری واشنگتن را نیز تضعیف می‌کند. افغانستان و پاکستان، هر دو قربانیان یک بازی بزرگ‌اند که در آن، امریکا نقش بازیگر اصلی و سودبردار را ایفا می‌کند؛ بازی‌ای که در آن، صلح تنها شعار است و منافع ژئوپلیتیکی، واقعیت.

نویسنده: سیدمحمد موسوی. خبرگزاری دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا