Jannah Theme License is not validated, Go to the theme options page to validate the license, You need a single license for each domain name.
اسلایدشوافغانستانتحلیلتحلیل و ترجمهسیاستمنطقه

افغانستان و ضرورت دیپلماسی متوازن در برابر رقابت دهلی و اسلام‌آباد

خبرگزاری دید: پاکستان به مثابه همسایه شرقی با بیش از دو هزار کیلومتر مرز مشترک، همواره افغانستان را حیاط خلوت استراتژیک خود تلقی کرده است. این رویکرد که ریشه در نظریه «عمق استراتژیک» دارد، اسلام‌آباد را بر آن داشته تا از هرگونه نزدیکی کابل به دهلی‌نو جلوگیری کند.

افغانستان و ضرورت دیپلماسی متوازن در برابر رقابت دهلی و اسلام‌آباد

روابط افغانستان با هند و پاکستان همواره یکی از پیچیده‌ترین معادلات سیاست خارجی کابل بوده است. این پیچیدگی نه تنها ریشه در تاریخ و جغرافیای منطقه دارد، بلکه از رقابت‌های ژئوپولیتیکی دو قدرت منطقه‌ای نیز تغذیه می‌شود که افغانستان را به عرصه‌ای برای تقابل منافع خود بدل کرده‌اند.

پاکستان به مثابه همسایه شرقی با بیش از دو هزار کیلومتر مرز مشترک، همواره افغانستان را حیاط خلوت استراتژیک خود تلقی کرده است. این رویکرد که ریشه در نظریه «عمق استراتژیک» دارد، اسلام‌آباد را بر آن داشته تا از هرگونه نزدیکی کابل به دهلی‌نو جلوگیری کند.

مناقشه خط دیورند که کابل آن را «خط فرضی استعماری» و اسلام‌آباد «مرز بین‌المللی معتبر» می‌خواند، بر حساسیت‌های تاریخی این روابط افزوده و زمینه مداخلات ساختاری پاکستان در امور داخلی افغانستان را فراهم کرده است.

نیم قرن اخیر شاهد نوسانات شدید در سیاست خارجی کابل بوده است. از دوران محمد داوود خان تا حکومت فعلی طالبان، حکومت‌های افغانستان یا در تقابل آشکار با پاکستان قرار گرفته‌اند یا عملاً سیاست‌های خود را تابع محاسبات امنیتی اسلام‌آباد ساخته‌اند.

این دوگانگی نه تنها ثبات سیاسی افغانستان را به مخاطره انداخته، بلکه موجب شده تا کابل نتواند از ظرفیت‌های همکاری با دیگر بازیگران منطقه‌ای، به‌ویژه هند، به نحو مطلوب بهره‌مند شود.

هند از سوی دیگر با سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیربنایی همچون سد سلما، گسترش مبادلات تجاری و ارائه کمک‌های توسعه‌ای، کوشیده است جایگاه خود را در افغانستان تثبیت کند. دهلی‌نو از طریق بندر چابهار و تقویت روابط فرهنگی و آموزشی، تلاش کرده است تا محاصره جغرافیایی ناشی از عدم دسترسی مستقیم به افغانستان را بشکند. این رقابت هرچند می‌تواند منافعی برای افغانستان به ارمغان آورد، اما در غیاب یک استراتژی متوازن، خطر تبدیل شدن به صحنه تقابل دو قدرت را نیز در پی دارد.

واقعیت تلخ آن است که افغانستان در تمامی این دهه‌ها نتوانسته است سیاستی مستقل و متوازن را بنیان نهد. نفوذ عمیق پاکستان در ساختارهای امنیتی و قبیله‌ای افغانستان، همراه با کنترل مسیرهای ترانزیتی و اهرم‌های اقتصادی، موقعیت اسلام‌آباد را تقویت کرده است.

در مقابل، هند با وجود قدرت اقتصادی و نفوذ منطقه‌ای، به دلیل محدودیت‌های جغرافیایی و وابستگی مسیرهای ارتباطی به خاک پاکستان، نتوانسته است به رقیبی برابر برای اسلام‌آباد در افغانستان تبدیل شود.

با این حال، ضرورت زمان، بازتعریف جامع سیاست خارجی افغانستان بر اساس منافع ملی است. کابل بایستی با استفاده از دیپلماسی فعال و تکیه بر اصول استقلال و حاکمیت ملی، روابطی سازنده با هر دو کشور برقرار کند.

این توازن تنها زمانی محقق می‌شود که افغانستان از تبدیل شدن به ابزار رقابت‌های منطقه‌ای پرهیز کند و بر پایه منافع بلندمدت خود، مناسبات بین‌المللی را سامان دهد. تجربه نشان داده است که هرگونه انحصارگرایی در روابط خارجی، تنها به بهای امنیت و ثبات ملی افغانستان تمام شده است.

نویسنده:
احمدذکی نویسا-خبرگزاری دید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا