سید مصطفی کاظمی؛ پیشگام وحدت، فرهنگ و توسعه اقتصادی
خبرگزاری دید: کاظمی بر این باور بود که ریشه ناپایداری افغانستان، در نبود فرهنگ همزیستی میان اقوام و مذاهب مختلف نهفته است. او بهویژه در دوران نمایندگی مجلس، بارها بر ضرورت وحدت ملی، عدالت اجتماعی و بازسازی فرهنگی کشور تأکید کرد.

چکیده
شهید سید مصطفی کاظمی از چهرههای شاخص سیاسی و اقتصادی افغانستان در دو دهه دوره جمهوری به شمار میرود؛ شخصیتی که از جهاد تا پارلمان، از وزارت تا جبهه سیاسی، در همه عرصهها نقشی فعال و تعیینکننده ایفا کرد. این مقاله با نگاهی تحلیلی، کارنامه او را در سه بُعد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بررسی میکند و تلاش دارد نشان دهد چگونه اندیشه و عملکرد وی در شکلگیری نهادهای نوین کشور، ارتقای گفتگوی ملی و طرحریزی اقتصاد پویا اثرگذار بوده است.
۱. زندگی و زمینه تاریخی
سید مصطفی کاظمی در سال ۱۳۳۸ خورشیدی در ولسوالی سرخپارسا ولایت پروان متولد شد. دوران جوانی او با سالهای مقاومت مردم افغانستان علیه اشغال شوروی همزمان بود. در جریان جهاد به صف مجاهدین پیوست و به تدریج از میدان نظامی به عرصه سیاسی راه یافت.
با سقوط طالبان، او از چهرههای شرکتکننده در روند صلح و کنفرانس بن بود و در دولت موقت به عنوان وزیر تجارت ایفای وظیفه کرد. بعدتر، با ورود به پارلمان و رهبری کمیته اقتصادی آن، نقشی کلیدی در سیاستگذاریهای اقتصادی و توسعهای کشور به عهده گرفت.
زندگی سیاسی او در سال ۱۳۸۶ با حمله انتحاری در بغلان ناتمام ماند، اما میراث فکری و مدیریتیاش همچنان مورد توجه تحلیلگران است.
۲. کارنامه سیاسی
۲.۱ از جهاد تا دولتسازی
کاظمی مسیر خود را از میدان مقاومت و جهاد آغاز کرد و سپس با پیوستن به حزب وحدت اسلامی و همکاری با فرماندهان جهادی همچون احمدشاه مسعود، به یکی از چهرههای تأثیرگذار در جریان دولتسازی پس از سقوط طالبان تبدیل شد.
در کنفرانس بن (۲۰۰۱ میلادی) یکی از چهرههای کلیدی هیأت افغانستان بود و پس از آن در دولت موقت، مسوولیت وزارت تجارت و صنایع را برعهده گرفت. این مرحله، آغاز حضور رسمی او در ساختارهای سیاسی جمهوری نوپای افغانستان محسوب میشود.
۲.۲ نقش در پارلمان و جبهه ملی
در انتخابات پارلمانی از کابل به مجلس نمایندگان راه یافت و به ریاست کمیته اقتصاد ملی برگزیده شد. همزمان به عنوان سخنگوی «جبهه ملی افغانستان» نیز فعالیت داشت؛ جبههای که تلاش میکرد رویکردی اصلاحگرانه و انتقادی نسبت به حکومت کرزی داشته باشد.
کاظمی در عرصه سیاست به عنوان چهرهای متعادل، دارای رویکرد وفاقجویانه و دارای مهارت در ایجاد همگرایی میان جریانهای مختلف شناخته میشد.
۲.۳ تحلیل سیاسی
در فضای شکننده و پرچالش آن زمان، سیاستورزی کاظمی از چند ویژگی مهم برخوردار بود:
تعادل میان دولت و اپوزیسیون: هم در حکومت حضور داشت و هم منتقد آن بود، بدون افتادن در ورطه تقابل سیاسی.
تأکید بر وحدت ملی: او فراتر از تعلقات قومی و مذهبی میاندیشید و از معدود سیاستمدارانی بود که در میان گروههای مختلف مورد احترام قرار داشت.
دوراندیشی در سیاستگذاری: نگاه او به سیاست، نه مقطعی، بلکه راهبردی و توسعهمحور بود.
۳. کارنامه فرهنگی
۳.۱ باور به همزیستی و وحدت ملی
کاظمی بر این باور بود که ریشه ناپایداری افغانستان، در نبود فرهنگ همزیستی میان اقوام و مذاهب مختلف نهفته است. او بهویژه در دوران نمایندگی مجلس، بارها بر ضرورت وحدت ملی، عدالت اجتماعی و بازسازی فرهنگی کشور تأکید کرد.
در سخنرانیهایش میکوشید میان سنتهای بومی و ارزشهای مدرن پیوند برقرار کند تا فرهنگ ملی بتواند با توسعه همگام شود.
۳.۲ حمایت از آموزش و ارتقای آگاهی عمومی
او آموزش را ستون فقرات جامعه دانسته و معتقد بود توسعه اقتصادی بدون تحول فرهنگی ممکن نیست. از این رو، از طرحهایی در زمینه تقویت آموزش فنی و حرفهای، ارتقای سواد و توانمندسازی جوانان پشتیبانی میکرد.
اگرچه ساختارهای فرهنگی آن زمان توان اجراییسازی این برنامهها را نداشتند، اما ایدههای او مبنایی برای بسیاری از برنامههای فرهنگی بعدی شد.
۳.۳ ارزیابی فرهنگی
تأثیر فرهنگی شهید کاظمی را باید بیش از هر چیز در سطح گفتمان و نگرش جستجو کرد. او نماینده نسل سیاستمدارانی بود که در تلاش برای عبور از فرهنگ جنگ و نفرت به سوی فرهنگ گفتگو، مدارا و قانونمداری بودند.
۴. کارنامه اقتصادی
۴.۱ اصلاح ساختار تجارت و سرمایهگذاری
در دوران وزارت تجارت، او از نخستین مقاماتی بود که تلاش کرد تجارت افغانستان را از انحصار کمکهای خارجی، خارج و به سمت جذب سرمایهگذاری و توسعه صادرات سوق دهد.
ایجاد نهاد «آیسا» (اداره پشتیبانی از سرمایهگذاریها) و تلاش برای گشودن مسیر بندر چابهار از جمله ابتکارهای مهم وی بود. هدف او فراهمسازی زیرساختهای تجاری و ترانزیتی برای افغانستانِ محصور در خشکی بود.
۴.۲ ریاست کمیته اقتصادی پارلمان
پس از ورود به مجلس، کاظمی ریاست کمیته اقتصاد ملی را برعهده گرفت. او با تحلیل ضعفهای بنیادین اقتصاد افغانستان، بر ضرورت ایجاد توازن میان سیاست و اقتصاد تأکید داشت و طرحهایی برای اصلاح نظام مالیاتی، توسعه بخش خصوصی و کاهش وابستگی به واردات ارائه داد.
او با تکرار این هشدار که «اقتصاد کمکمحور، کشور را فلج میکند» بر لزوم تولید داخلی و استقلال اقتصادی تأکید میکرد.
۴.۳ نگاه توسعهمحور و محدودیتها
نگرش اقتصادی وی بر چند اصل استوار بود:
توسعه پایدار با محوریت سرمایه داخلی.
جذب سرمایهگذاری خارجی بر پایه منافع ملی.
اصلاح ساختارهای تجاری و اداری دولت.
اما این سیاستها در محیطی پیاده میشد که با ناامنی، فساد گسترده و ضعف قانون مواجه بود؛ موانعی که سبب شد بسیاری از برنامههای اقتصادی شهید کاظمی به نتیجه نهایی نرسند.
۴.۴ میراث اقتصادی
با وجود زمان کوتاه مسوولیت، میراث کاظمی در ایجاد نگرش نوین اقتصادی بهجا ماند. او با تبدیل کردن اقتصاد به موضوعی ملی و غیرسیاسی، کوشید دولت و پارلمان را متوجه اهمیت نهادسازی اقتصادی کند. اندیشه «اقتصاد ملی پویا» که امروز در سیاستگذاریهای افغانستان شنیده میشود، بخشی از همان میراث است.
۵. چالشها و نقدها
هرچند عملکرد شهید کاظمی از جهات مختلف تحسینبرانگیز بود، اما شرایط زمانه و ساختارهای ناکارآمد، مانع تحقق کامل اهداف او شد.
ضعف نهادی: ساختارهای نوپای دولت پس از ۲۰۰۱ هنوز کارآمد نبودند.
محیط ناامن: ناامنی و تهدیدهای مداوم، سرمایهگذاری و اصلاح اقتصادی را با مانع روبهرو کرد.
فقدان زمان کافی: شهادت او در اوج فعالیت سیاسی و فکریاش رخ داد و فرصت تداوم برنامهها از میان رفت.
تعدد مسوولیتها: همزمانی نقشهای سیاسی و اقتصادی، گاه موجب تمرکز کمتر بر جزئیات مدیریتی شد.
۶. میراث فکری و جایگاه تاریخی
شهید سید مصطفی کاظمی را میتوان از پیشگامان سیاستورزی توسعهمحور در افغانستان دانست. او تلاش کرد میان عدالت اجتماعی، وحدت ملی و توسعه اقتصادی پیوند برقرار کند و این سه را به عنوان پایههای ثبات کشور معرفی کند.
در تاریخ معاصر، نام او با مفاهیمی چون «اصلاح اقتصادی» «وفاق ملی» و «سیاستِ عقلانی» گره خورده است. بسیاری از نخبگان سیاسی و دانشگاهی، او را نماد نسلی میدانند که میخواست افغانستان را از مرحله جنگ و بقای صرف، به مرحله رشد و همگرایی برساند.
۷. نتیجهگیری
کارنامه سید مصطفی کاظمی، کارنامه مردی است که در سه جبهه بزرگ سیاست، فرهنگ و اقتصاد جنگید و در هر سه، نشانههایی از تحول بر جای گذاشت.
او به نسل آینده آموخت که:
توسعه بدون وحدت ملی ممکن نیست؛
فرهنگ گفتگوی سیاسی باید جایگزین خشونت شود؛
و اقتصاد ملی تنها زمانی شکوفا میشود که از اتکا به بیرون رها گردد.
اگرچه زمان کوتاهی برای تحقق آرمانهایش در اختیار داشت، اما اندیشه و منش او الهامبخش سیاستمداران، دانشگاهیان و فعالان مدنی است که هنوز به آیندهای آباد و متکی بر عقلانیت باور دارند.
نویسنده: راحل موسوی – خبرگزاری دید