خبرگزاری دید: اگرچه طالبان و پاکستان از ادامه گفتگو سخن میگویند، اما تا زمانی که سازوکار نظارت بر مرزها، تعریف دقیق مسوولیتها و ضمانت اجرای تعهدات وجود نداشته باشد، چشمانداز روابط دوطرف همچنان مبهم و ناپایدار باقی خواهد ماند.

دور سوم مذاکرات میان حکومت طالبان و پاکستان در استانبول، با میانجیگری ترکیه و قطر، شکست و بدون دستیابی به نتیجهای مشخص پایان یافت. خواجه محمدآصف، وزیر دفاع پاکستان، این مذاکرات را «شکستخورده» اعلام کرد و گفت اختلافات عمیق میان دوطرف مانع از هرگونه پیشرفت شده است. در مقابل حکومت طالبان اعلام کرد که رویکرد غیرمسؤولانه هیأت پاکستانی و نپذیرفتن تعهدات امنیتی، مانع دستیابی به هرگونه توافق شد.
پرسش اصلی این است که شکست این مذاکرات چه پیامدهایی برای آینده روابط کابل و اسلامآباد خواهد داشت؟
پاسخ هرچه باشد، از اختلافات عمیق تاریخی میان افغانستان و پاکستان نمیتوان چشم پوشید. این اختلافات، بسیار عمیقتر از آن است که در نشستهای دوحه و استانبول حل شود. امنیتی شدن اختلافات در شرایط حاضر نیز نشانه و نتیجه عمیق بودن آن است.
ریشههای اختلاف؛ دو قرائت متفاوت از «امنیت»
پاکستان از سالها پیش حکومت طالبان را متهم میکند که گروه تحریک طالبان پاکستانی (TTP) را در خاک افغانستان پناه داده و اجازه میدهد از آنجا علیه نیروهای امنیتی پاکستان عملیات انجام دهد. در مقابل، حکومت طالبان میگوید کنترل کامل بر مرزها ندارد و هرگونه اقدام نظامی پاکستان، نقض حاکمیت افغانستان است.
به باور ناظران، این دو برداشت کاملاً متضاد از مفهوم «امنیت ملی» ریشه اصلی بنبست در مذاکرات است.
روند مذاکرات استانبول و نشانههای شکست
دور سوم مذاکرات استانبول، با هدف یافتن سازوکار نظارت بر آتشبس و مهار خشونتهای مرزی آغاز شد، اما پس از دو روز گفتگو، هیات پاکستانی اعلام کرد که مذاکرات شکست خورده و «اختلافات عمیق» برطرف نشده است.
میانجیگران ترکیه و قطر تاکنون درباره جزئیات نشست سکوت کردهاند و روشن نیست که آیا پیشنهاد مشخصی برای ادامه روند ارائه خواهند داد یا خیر.
سناریوهای محتمل آینده روابط طالبان و پاکستان
الف) بازگشت به میز مذاکره با مکانیزم نظارتی قوی
در صورت میانجیگری مؤثر ترکیه و قطر، ممکن است دوطرف به سازوکاری سهجانبه برای نظارت بر مرزها دست یابند.
این سناریو محتاطانه، اما مثبت است و میتواند راه را برای کاهش تنش و مدیریت بحران باز کند.
حکومت طالبان در این حالت باید بپذیرد که فعالیت گروههای مسلح در مرزها را محدود کند، در حالی که پاکستان نیز متقابلا تعهد دهد که از اقدامات نظامی یکجانبه بپرهیزد و حریم هوایی و سرزمینی افغانستان را نقض نکند.
ب) توافق محدود و آتشبس محلی
در این سناریو، دوطرف بر سر آتشبسهای موضعی یا حفاظت از گذرگاههای تجاری توافق میکنند.
این گزینه، کوتاهمدت و شکننده است و هر حادثه مرزی میتواند آن را از هم بپاشد.
ج) تشدید درگیریهای مرزی و فروپاشی کامل دیپلماسی
اگر اسلامآباد احساس کند حکومت طالبان به تعهدات خود عمل نکرده است، احتمال دارد حملات هدفمند، یا عملیات محدود نظامی را در خاک افغانستان آغاز کند.
این اقدام میتواند پاسخ متقابل حکومت طالبان را در پی داشته باشد و منجر به درگیری مستقیم شود؛ سناریویی که «بدترین حالت محتمل» است.
د) گسترش نقش بازیگران منطقهای
با تداوم بنبست، ممکن است بازیگران دیگر مانند ایران، چین یا روسیه در روند میانجیگری وارد شوند.
این امر میتواند توازن قدرت در منطقه را تغییر دهد و بر تصمیمات حکومت طالبان و پاکستان اثرگذار باشد.
ورود بازیگران جدید میتواند فرصتهای تازه ایجاد کند، اما همزمان خطر رقابت میان میانجیها را نیز افزایش میدهد.
پیامدها و مسیرهای سیاستی پیشنهادی
برای رسیدن به ثبات نسبی، دوکشور باید گامهای زیر را بردارند:
ایجاد سازوکار نظارت بینالمللی بر مرزها با مشارکت میانجیگران بیطرف؛
حفظ خط تماس مستقیم نظامی و سیاسی برای جلوگیری از سوء تفاهمها؛
تلاش برای هماهنگی امنیتی منطقهای با محوریت کشورهای دارای نفوذ مانند قطر و ترکیه؛
تمرکز بر پروژههای مشترک اقتصادی و ترانزیتی که منافع متقابل را تقویت کند.
جمعبندی
شکست مذاکرات استانبول نماد تعمیق شکاف در روابط حکومت طالبان و پاکستان است؛ شکافی که ریشه در بیاعتمادی تاریخی و تضاد منافع امنیتی دارد.
اگرچه طالبان و پاکستان از ادامه گفتگو سخن میگویند، اما تا زمانی که سازوکار نظارت بر مرزها، تعریف دقیق مسوولیتها و ضمانت اجرای تعهدات وجود نداشته باشد، چشمانداز روابط دوطرف همچنان مبهم و ناپایدار باقی خواهد ماند.
به نظر میرسد استانبول، نه پایان راه مذاکره، بلکه آغاز مرحلهای از دیپلماسی فرسایشی و آزمون قدرت میان دو همسایهای است که ناگزیر از تعامل با یکدیگرند.
نویسنده : محسن موحد – خبرگزاری دید