سفر احمد شرع، معروف به ابومحمد الجولانی، رئیس دولت سوریه به واشنگتن را میتوان نقطه عطفی در بازتعریف موازنه قدرت در خاورمیانه دانست. این سفر که در ظاهر برای پیوستن سوریه به «ائتلاف بینالمللی مبارزه با تروریزم» انجام شد، در واقع لایههایی پیچیدهتر از یک همکاری امنیتی دارد و میتواند بازتابدهنده توافقی بزرگتر میان واشنگتن، تلآویو و دمشق جدید است.

از تروریست جهانی تا متحد واشنگتن
احمد شرع که تا یک سال پیش در فهرست «تروریستهای جهانی» وزارت خزانهداری آمریکا قرار داشت، در مدت کوتاهی از فردی مطرود به چهرهای دیپلماتیک و محبوب واشنگتن تبدیل شد. حذف نام او از فهرست تحریمهای سازمان ملل، اتحادیه اروپا، بریتانیا و ترکیه، تنها نشانهای از تغییر رویکرد غرب در قبال دمشق پس از سقوط نظام بشار اسد است. این تحول نه حاصل تغییر یکشبه سیاست، بلکه بخشی از راهبرد کلان واشنگتن برای مهندسی مجدد نظم امنیتی خاورمیانه پس از جنگ غزه و عقبنشینی تدریجی از برخی مناطق پرهزینه است.
تصاویر جولانی با دریشی رسمی در کنار فرمانده سنتکام، نهتنها بیانگر پایان دوران انزوای او است، بلکه نماد ورود رسمی دولت جدید سوریه به مدار ژئوپلیتیکی آمریکا محسوب میشود؛ مداری که هدفش، کنترل مسیرهای قدرت از مدیترانه تا خلیج فارس و مهار محور مقاومت است.
واشنگتن و پروژه «صلح مدیریتشده»
اگرچه عنوان رسمی سفر «مبارزه با تروریزم» اعلام شده، اما ماهیت واقعی آن را باید در چارچوب تلاش آمریکا برای ایجاد نوعی «صلح مدیریتشده» در خاورمیانه ارزیابی کرد. واشنگتن بهجای حل ریشهای بحرانها، به دنبال تثبیت واقعیتهای میدانی است؛ واقعیتهایی مانند حضور دائمی اسرائیل در بلندیهای جولان و مناطق مرزی جنوبی سوریه.
این سیاست یادآور مدل توافقهای دهه ۱۹۷۰ میان مصر و اسرائیل است: صلحی شکننده، اما مفید برای تثبیت نظم مطلوب آمریکا. به همین دلیل نیز تحلیلگران بر این باورند که یکی از محورهای پنهان مذاکرات در واشنگتن، «توافق امنیتی» میان دمشق و تلآویو است؛ توافقی که در ظاهر برای تضمین ثبات مرزها و تبادل اطلاعات امنیتی است، اما در باطن میتواند آغازگر روندی از عادیسازی غیررسمی روابط سوریه و اسرائیل باشد.
اهداف سهگانه واشنگتن از احضار جولانی
به نظر میرسد آمریکا در این مقطع سه هدف کلیدی را دنبال میکند:
نخست، خنثیسازی نقش ایران و حزبالله در سوریه و قطع پیوند دمشق جدید با محور مقاومت. دوم، تثبیت موقعیت اسرائیل در مناطق اشغالی جولان از طریق توافق ضمنی با دولت شرع و سوم، احیای جایگاه ژئوپلیتیکی خود در منطقهای که در سالهای اخیر تا حد زیادی به صحنه رقابت روسیه، چین و ایران تبدیل شده است.
از این منظر، حضور شخص جولانی در واشنگتن نه نشانه همکاری برابر، بلکه نوعی «احضار سیاسی» است؛ اقدامی که در آن ایالات متحده میخواهد مهر تأیید نهایی بر دولت تازه دمشق بزند، در ازای آن که این دولت از سیاستهای منطقهای گذشته خود فاصله گیرد و در مدار امنیتی غرب قرار گیرد.
انگیزههای جولانی و تلاش برای مشروعیتیابی
احمد شرع نیز از این معادله بینصیب نیست. او بهخوبی میداند که دولتش برای بقا نیاز به مشروعیت بینالمللی دارد و بدون تعامل با آمریکا و متحدانش نمیتواند از فشار تحریمها و بحران اقتصادی عبور کند.
درخواست او از ترامپ برای لغو قانون «سزار» که یکی از سختگیرانهترین بستههای تحریم علیه سوریه است، دقیقاً در همین جهت قابل فهم است. لغو این قانون، علاوه بر گشایش اقتصادی، به جولانی اجازه میدهد تصویری از «رهبر عملگرا» ارائه کند که در پی بازسازی کشور و خروج از انزوا است.
از سوی دیگر، او میکوشد از فرصت شکافهای سیاسی آمریکا استفاده کند. در حالی که بخشی از جمهوریخواهان مانند لیندزی گراهام از لغو مشروط تحریمها حمایت میکنند، دموکراتهایی چون جین شاهین نیز معتقدند دولت جدید سوریه میتواند به فرصتی برای بازآفرینی نفوذ آمریکا بدل شود.
مخاطرات و چالشهای مسیر تازه
با وجود این، مسیر جدید جولانی خالی از خطر نیست. او نهتنها با بیاعتمادی جامعه جهانی روبهرو است، بلکه در داخل سوریه نیز با مخالفت شدید اقلیتهای مذهبی و گروههای سیاسی مواجه است. یادآوری انفجارهای فرقهای و خشونتهای گذشته، همچنان لکهای تاریک بر کارنامه او است. همچنین هرگونه نزدیکی آشکار به اسرائیل میتواند خشم افکار عمومی عربی و اسلامی را علیه او برانگیزد و مشروعیت تازهیافتهاش را از میان ببرد.
افزون بر آن، پیوستن سوریه به ائتلاف ضدتروریزم آمریکا، به معنای وابستگی امنیتی گسترده به غرب است؛ وابستگیای که میتواند استقلال سیاسی دمشق را محدود کند. واشنگتن سابقه طولانی در استفاده ابزاری از متحدانش دارد و احتمالاً با دولت شرع نیز به همین روش رفتار خواهد کرد.
جمعبندی
سفر احمد شرع به واشنگتن را باید نه صرفاً بهعنوان یک رخداد دیپلماتیک، بلکه بهمثابه نشانهای از ورود خاورمیانه به مرحلهای تازه از بازآرایی ژئوپلیتیکی دانست. سوریه پس از سالها جنگ داخلی و فروپاشی، اکنون دوباره به نقشه دیپلماتیک بازمیگردد، اما این بازگشت با قیمتی سنگین همراه است: وابستگی به آمریکا، تنش با ایران، و احتمال نزدیکی به اسرائیل.
سفر جولانی، اگرچه در ظاهر با هدف مبارزه با تروریزم انجام شد، اما در واقع نشاندهنده آغاز دورانی است که در آن مفاهیم سنتی «دشمن» و «متحد» در خاورمیانه دگرگون میشوند. تروریستی که روزی برای سرش جایزه تعیین شده بود، امروز در کاخ سفید قدم میزند؛ تصویری که شاید بیش از هر چیز، ماهیت سیال و عملگرای سیاست آمریکا را آشکار میکند.
در این چارچوب، پشت پرده سفر جولانی چیزی نیست جز تلاش مشترک واشنگتن و دمشق برای خلق نظم تازهای در خاورمیانه که در آن، امنیت اسرائیل و بازسازی سوریه دو روی یک سکهاند؛ سکهای که هنوز معلوم نیست بهای آن برای مردم سوریه چقدر خواهد بود.
نویسنده: راحل موسوی