تغییرات اقلیمی و ضرورت همکاری افغانستان و ایران در مدیریت منابع آب
خبرگزاری دید: افغانستان و ایران، با درک مشترک از واقعیتهای اقلیمی و با تکیه بر منافع بلندمدت ملتهای خود، به سمت همکاری گستردهتر گام بردارند. کارگروههای فنی مشترک فعالتر شوند، تبادل دادههای هواشناسی، اجرای پروژههای تحقیقاتی منطقهای، و سرمایهگذاری در زیرساختهای پایدار آبی میتواند مسیر آینده را روشن سازد.

در سالهای اخیر، منطقهٔ ما با یکی از پیچیدهترین چالشهای زیستمحیطی تاریخ خود روبهرو شده است. تغییرات اقلیمی، کاهش چشمگیر بارندگی، و افزایش گرما و تبخیر، حیات رودخانهها، تالابها و منابع آبی را در سراسر حوزهٔ هیرمند و مناطق مرزی افغانستان و ایران تحت تأثیر قرار داده است. این وضعیت نهتنها مسئلهای طبیعی، بلکه چالشی ملی و منطقهای است که بر امنیت غذایی، محیطزیست و ثبات اجتماعی هر دو کشور تأثیر میگذارد.
تالابها در این میان، نقش حیاتی دارند. این پهنههای آبی مانند ریههای طبیعت عمل کرده و تعادل اقلیمی و زیستی را حفظ میکنند. احیای تالابها، پاکسازی مسیرهای آبی، و تقویت زیرساختهای آبی میتواند مانع از هدررفت آب شود و پایداری محیطزیست را تضمین کند. نمونههای مهم مانند چاهنیمههای سیستان نشان میدهد که با مدیریت هوشمندانه، میتوان منابع محدود را به شکلی مؤثرتر به کار گرفت.
در سالهای اخیر، گفتوگو دربارهٔ حقآبهٔ رود هیرمند میان افغانستان و ایران افزایش یافته است. جمهوری اسلامی ایران بر اجرای دقیق معاهدهٔ ۱۳۵۱ تأکید دارد و خواستار دریافت سهم تعیینشدهٔ خود از آب است. از سوی دیگر، حکومت سرپرست افغانستان نیز همواره اعلام کرده است که به مفاد این توافق پایبند است، اما واقعیت اقلیمی اجازهٔ رهاسازی بیشتر آب را نمیدهد. کاهش بیسابقهٔ بارشها در سراسر حوزهٔ هیرمند، افت سطح سد کجکی، و خشکسالیهای پیاپی، واقعیتی است که هیچیک از دو کشور نمیتوانند آن را نادیده بگیرند.
به بیان دیگر، امروز مشکل نه در ارادهٔ سیاسی، بلکه در نبود آب است. طبیعت خود به زبان بیزبانی اعلام کرده که منابعش محدودتر از گذشته شدهاند. در چنین شرایطی، همکاری بهجای تقابل، گفتوگو بهجای گلایه، و اعتماد بهجای بدبینی، میتواند هر دو ملت را از بحران عبور دهد.
همزمان، باید به چالشهای داخلی نیز توجه داشت. رشد جمعیت، بازگشت گستردهٔ مهاجرین، و افزایش تقاضا برای آب در بخشهای کشاورزی و شهری، فشار زیادی بر منابع وارد کرده است. این وضعیت نیازمند برنامهریزی دقیق، استفاده از فناوریهای نوین مدیریت آب، و افزایش سطح پاسخگویی و شفافیت در تصمیمگیریهاست.
اکنون زمان آن فرارسیده که افغانستان و ایران، با درک مشترک از واقعیتهای اقلیمی و با تکیه بر منافع بلندمدت ملتهای خود، به سمت همکاری گستردهتر گام بردارند. کارگروههای فنی مشترک فعالتر شوند، تبادل دادههای هواشناسی، اجرای پروژههای تحقیقاتی منطقهای، و سرمایهگذاری در زیرساختهای پایدار آبی میتواند مسیر آینده را روشن سازد.
طبیعت میان دو کشور مرز نمیشناسد. همانگونه که باد و باران در سرزمینهای ما آزادانه میچرخد، باید خرد انسانی نیز از مرزهای سیاسی فراتر رود. آیندهٔ پایدار منطقه، در گرو همفکری، همکاری و اعتماد متقابل میان دو ملت برادر است.
نویسنده: سید ایوب حسینی – خبرگزاری دید