پیامدهای دوگانه توقف تجارت کابل–اسلامآباد؛ برنده کیست؟
خبرگزاری دید: تلاش طالبان برای تنوعبخشی مسیرهای تجاری و کاهش وابستگی به پاکستان در بلندمدت میتواند مفید باشد، اما جایگزینی کامل مسیر پاکستان در کوتاهمدت واقعبینانه نیست و هزینههای اقتصادی ملموسی برای مردم و بازارهای هر دو کشور ایجاد میکند.

بستهشدن گذرگاههای مرزی پاکستان بر روی افغانستان، اقدامی که در پی تنشهای سیاسی و امنیتی میان اسلامآباد و طالبان انجام شد، اکنون به یکی از مهمترین موضوعات اقتصادی و منطقهای تبدیل شده است. این تصمیم یکجانبه نه تنها جریان معمول تجارت میان دو کشور را مختل کرده، بلکه پیامدهای قابل توجهی برای هر دو طرف ایجاد کرده است. در این میان، وزارت مالیه طالبان تلاش کرده نشان دهد که تجارت افغانستان همچنان جریان دارد و مسیرهای جایگزین بهطور مؤثر فعال شدهاند، اما واقعیتهای اقتصادی و لجستیکی نشان میدهد که اثرات توقف مرزها پیچیده و دوطرفه است.
افغانستان طی سالهای گذشته به مسیرهای تجاری پاکستان وابسته بوده است. گذرگاههایی مانند تورخم و اسپینبولدک، شریان اصلی ورود کالاهای اساسی، از جمله مواد غذایی، مصالح ساختمانی و دارو، به افغانستان محسوب میشدند. همچنین بندر کراچی نقش کلیدی در تجارت خارجی افغانستان داشته است. بنابراین، بستهشدن این مسیرها، حتی اگر واردات و صادرات از مسیرهای جایگزین ادامه داشته باشد، بهطور طبیعی در کوتاه مدت موجب افزایش هزینهها، کندی جریان کالا و محدودیت در دسترسی به برخی کالاهای مهم شده است.
طالبان میگویند تجارت از طریق مسیرهای ایران و آسیای مرکزی بدون مشکل ادامه دارد و عواید گمرکی کاهش نیافته است. واقعیت این است که مسیرهای جایگزین ظرفیت محدودی دارند و بر اساس گفته برخی تاجران تا حدودی برای برخی کالاهای حجیم و فسادپذیر پرهزینه هستند و نیازمند هماهنگیهای لجستیکی بیشتری میباشند. از سوی دیگر، تصمیم طالبان برای ممنوعیت کامل واردات دارو از پاکستان طی سه ماه آینده، فشار مضاعفی بر بازار بهداشت و درمان افغانستان وارد میکند و احتمال افزایش قیمت دارو و محدودیت در دسترسی به آن وجود دارد.
در سوی دیگر، پاکستان نیز از بستهشدن مسیرها متحمل ضرر شده است. افغانستان یکی از بازارهای مهم صادرات پاکستان بود و بسیاری از تاجران، کارخانهداران و شرکتهای حملونقل اسلامآباد بخش قابل توجهی از درآمد خود را از این تجارت بهدست میآوردند. توقف مسیرها موجب متوقف شدن هزاران کامیون، افزایش فساد کالاهای صادراتی و کاهش درآمدهای گمرکی شده و بازار محلی در مناطق مرزی مانند خیبرپختونخوا و بلوچستان با رکود مواجه شده است. علاوه بر این، افغانستان نه تنها مقصد صادرات، بلکه مسیر ترانزیتی کلیدی به آسیای مرکزی نیز محسوب میشد؛ توقف این مسیر فرصتهای ترانزیتی پاکستان را محدود کرده و اثرات اقتصادی گستردهتری بر آن وارد میکند.
بنابراین، وضعیت کنونی را نمیتوان به سود یک طرف یا زیان صرفاً طرف دیگر تعبیر کرد. هر دو کشور در اثر توقف تجارت آسیب دیدهاند و ادامه این وضعیت میتواند فشار اقتصادی را تشدید کند. تلاش طالبان برای تنوعبخشی مسیرهای تجاری و کاهش وابستگی به پاکستان در بلندمدت میتواند مفید باشد، اما جایگزینی کامل مسیر پاکستان در کوتاهمدت واقعبینانه نیست و هزینههای اقتصادی ملموسی برای مردم و بازارهای هر دو کشور ایجاد میکند.
در نهایت، تجربه نشان میدهد که تجارت میان افغانستان و پاکستان بیش از آنکه تحت تأثیر روابط سیاسی قرار گیرد، خود عاملی برای ثبات اقتصادی و منطقهای بوده است. بستهشدن مرزها، حتی به صورت موقت، هزینههایی را به هر دو طرف تحمیل کرده که در بلندمدت سنگینتر خواهد شد. بازگشایی گذرگاهها همراه با توسعه مسیرهای جایگزین نه تنها به نفع اقتصاد دو کشور، بلکه به نفع مردم است؛ مردمی که سالهاست وابستگی به همین مسیرهای تجاری دارند و هر گونه اختلال در آنها مستقیماً زندگی روزمره و دسترسی به کالاهای اساسیشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
در مجموع، توقف تجارت کابل–اسلامآباد هیچ برنده واضحی ندارد و زیانهای آن دوطرفه است. سیاست و امنیت مهم هستند، اما اقتصاد و نیازهای مردم نشان میدهد که راهکار پایدار، بازگشایی مرزها و توسعه مسیرهای جایگزین بهصورت همزمان است؛ راهکاری که میتواند فشار اقتصادی را کاهش داده و به ثبات تجارت منطقهای کمک کند.
نویسنده: سلیمان صابر – خبرگزاری دید