ترکیه میعادگاه رهبران معترض و ناراضی؛ این روزها آبستن طرح حوادثی است که شاید به گفته عطا محمد نور، والی بلخ، بتواند “پای کج حکومت را راست کند”.
از سوی دیگر این احتمال نیز میرود که با اقدامات نپخته و نسنجیده، نه تنها پای کج حکومت راست نخواهد شد؛ بلکه همانند گذشته، با “دهانِ کجِ” حکومت نیز مواجه خواهد شد.
به نظر میرسد که به دنبال وقایع اخیر، دامنه نارضایتی سایر رهبران سیاسی به صورت علنی و آشکارا وسعت یافته است؛ چنانکه تبعید یا اقامت ناخواسته جنرال دوستم، معاون اول ریاست جمهوری در ترکیه و نارضایتی وی از اَعمال خاصهنشینان ارگ(حلقه مرکزی) و برکناری بسیاری از حلقهنشینان ارگ(حلقه ثانوی/ مقامات عالیرتبه دولتی متعلق به جناحهای رقیب) از پستهای دولتی و همچنان، دهنکجیهای “خاصهنشینان ارگ” در رابطه با وقایع اخیر، کاسه صبر آنان را لبریز کرده و نه تنها مُهرهای سکوت را از لبانشان برداشته؛ بلکه آنان را در جهت برداشتن گامهای عملی، مصممتر هم ساخته است.
وقایع سالهای گذشته، (از جنبش تبسم گرفته تا جنبش روشنایی) باعث شد تا برخی از “حلقه نشینان ارگ” و “حاشیه نشینان ارگ” (شخصیتهای خارج از حکومت که طرفدارحکومتاند) در ابتدا واکنشها و موضع گیریهای موافق با خواستههای مردم داشته باشند و تعدادی هم از همان ابتدا در خواب خرگوشی فرو رفته بودند و جنبشهای فوق را در تضاد با منافع شخصی و حزبی خویش میانگاشتند؛ لذا با شدت گرفتن بحران، و وقایع اخیر مانند انفجار مهیب چهارراهی زنبق که منجر به کشته و زخمی شدن صدها تن بیگناه شد و همچنان انفجار در مسجد الزهرا مخصوصاً در شبهای قدر و بیتوجهی به خواستههای “جنبش رستاخیز برای تغییر” و نیز اقدامات زنجیرهیی و حساب شده از سوی عناصر تروریستی، در جهت نابودی سران جناح رقیب، باعث شد تا رهبران سیاسی در یک اقدام بیسابقه، با لحن تند و بیپرده “خاصه نشینان ارگ” و عملکردهایشان را مورد عتاب شدید قرار دهند و بدین ترتیب؛ عطامحمد نور والی بلخ با گفتن عبارتی چون: “پای کج حکومت را راست خواهیم کرد” و حاجی محمد محقق، معاون ریاست اجرائیه با صدور پیامی، به مناسبت عید سعید فطر، که در آن “خواستار پایاندادن به فصل خودسریها و انحصارگراییها در حکومت” شده بود؛ مراتب نارضایتی علنی خویش را ابراز کردند.
اکنون که شخصیتهایی چون جنرال عبدالرشید دوستم، عطامحمد نور، حاجی محمد محقق، صلاح الدین ربانی، و دیگر شخصیتهای بانفوذ و بینفوذ ولایتهای پروان و پنجشیر دست به دست هم دادهاند تا افغانستان را از وضع موجود به سوی وضع مطلوب سوق دهند؛ آیا چنین امری محقق خواهد شد؟
آیا بار دیگر افغانستان دچار بحران شدید سیاسی و نظامی نخواهد شد؟ و سرانجام، پاسخ دهها “آیا”ی دیگر چه خواهد بود؟
آگاهان سیاسی بر این باورند که نشست ترکیه، افغانستان را بار دیگر به چالشی فرا خواهد خواند که هنوز هم افقهای ناپیدای آن در عرصهٔ سیاست کنونی در هالهیی از ابهام و تاریکی قرار دارد و فقط زمان، در آینده نزدیک پاسخگوی سؤالات همهٔ ما، در این مورد و موارد دیگر خواهد بود؛ اما از سوی دیگر، در صورتی که تعاملات درونی این سران ناراضی نسبت به همدیگر از استحکام درخور و بایسته برخوردار باشد؛ نشست ترکیه میتواند در بدبینانهترین حالت، اهرم بسیار قوی و خردکنندهای باشد در برابر خودکامگیهای برخاسته از تفکرات قبیلوی و اتنیکی حلقهٔ مرکزی ارگ و کاملاً واضح است که آنان را وادار خواهد کرد تا در برابر خواستههای مدنی و حقوقی سایر حلقات، از سر ناگزیری، سر تعظیم و تمکین فرود آورند.
داکترفضایلی-خبرگزاری دید