مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: با آنکه برای اکثریت اعضای جامعه جهانی، طا-لبان یک چالش است، برای هند، هر حکومتی در کابل، از جمله حکومتی که طا-لبان در راس آن قرار دارد، فرصتی برای شکلدهی موثرتر جیوپولیتیک منطقهای و در نتیجه اصلاح چالش پاکستان است. اگرچه هند روابط دوستانهای با دولتهای قبلی افغانستان داشت، کابل قبل از طا-لبان فاقد نهاد جیوپولیتیکی برای تعامل با هند با در نظر گرفتن منافعش بود.
زمانی که افغانستان برای اولین بار در تاریخ این کشور جنگزده به نیمهنهایی جام جهانی ۲۰ آوره راه یافت، سهیل شاهین، رییس دفتر سیاسی طا-لبان در قطر به رسانهها گفت: “ما از کمک مداوم هند در ارتقای ظرفیت تیم کریکت افغانستان سپاسگزاریم. ما واقعاً قدردان هستیم.” متأسفانه، این تیم در بازی نیمهنهایی به آفریقای جنوبی باخت.
اظهارات شاهین حداقل به سه دلیل قابل توجه است. نخست، زمانی طا-لبان به شدت مخالف ورزش بودند و آن را غیراسلامی میدانستند. دوم، طا-لبان زمانی ضد هند بودند. تصاویر هواپیمای ربوده شده IC۸۱۴ که توسط طا-لبان مسلح در قندهار محاصره شده بود همچنان هندیها را آزار میدهد. سوم، اکثریت جامعه بینالمللی با طا-لبان بهعنوان افراد طرد شده برخورد میکند و این گروه را برای اداره کشوری در دنیای مدرن بسیار افراطی میداند.
اظهارات شاهین همه این تصاویر را پیچیده میسازد.. اما مهمتر از آن، این امر به لحاظ جیوپولیتیکی داستانی متقاعدکننده در مورد افغانستان معاصر و نقش هند در آن به ما میگوید. بیایید این داستان را کمی موشکافی و باز کنیم.
وقتی طا/لبان در ۲۰۲۱ قدرت را به دست گرفت، دهلینو فعالانه با آنها وارد تعامل شد. این تصمیم هند از سوی چندین کشور به باد انتقاد گرفته شد، زیرا آنها به طور موجه نگران سوابق بدنام حقوق بشری طا-لبان بودند. با این حال، در نگاهی به گذشته، به نظر میرسد تصمیم هند برای جلب نظر طا-لبان ۰.۲ نتیجه داده است.
بخش قابل توجه دیگر ماجرا این است که طا-لبان دستخوش تغییراتی شده اند، حتی اگر همچنان به برخی قوانین زننده و نفرتانگیز در اداره کشور پایبند باشند. آنها همچنین به وعدههای خود در مورد اصلاحات اجتماعی عمل نکردهاند. اما آنها نگرش خود را نسبت به هند در مقایسه با دوره ۱۹۹۶-۲۰۰۱ که بر افغانستان حکومت میکردند، تغییر دادهاند. همچنین به نظر میرسد که رهبری طا-لبان درک کرده است که صادرات تروریزم یا تریاک سیاست بدی است. و بحثبرانگیزتر از آن این است که چشمانداز اجتماعی طا-لبان نیز ممکن دستخوش تغییراتی شود، البته به روشهای آهسته و حساس. ترویج کریکت خود بهترین مثال است. در مقایسه با دهه ۱۹۹۰، رهبران ارشد طا-لبان توجه به بازنگری در مورد تحصیل دختران و زنان و اشتغال آنها وجود دارد، حتی در شرایطی که سیاستهای آنها همچنان بهطور نابخشودنی ضد زنان است. اگر بتوان با افزایش سازگاری جامعه بینالمللی، تغییراتی بیشتری نیز رونما شود، ممکن شاهد تغییرات بیشتری در صحنه باشیم. تلاش برای منزوی کردن طا-لبان جواب نداد، پس چرا به تعامل فرصتی ندهید؟
تعامل دقیق هند با طا-لبان نمونه خوبی از توانایی دهلی نو برای ایجاد تعادل بین قدرت نرم و استراتژی سخت آن است. هند با اتخاذ رویکرد منحصر به فردش در قبال طا-لبان – نه لزوما مطابق با دوستان غربی/امریکاییاش – میتواند از این رابطه برای روابط بیشتر و فضایی برای مانورهای جیوپولیتیکی در منطقه ناآرام استفاده کند، در حالی که نارضایتیاش را از نحوه رفتار طا-لبان با نیمی از جمعیت این کشور نیز ابراز کند.
با آنکه برای اکثریت اعضای جامعه جهانی، طا-لبان یک چالش است، برای هند، هر حکومتی در کابل، از جمله حکومتی که طا-لبان در راس آن قرار دارد، فرصتی برای شکلدهی موثرتر جیوپولیتیک منطقهای و در نتیجه اصلاح چالش پاکستان است. اگرچه هند روابط دوستانهای با دولتهای قبلی افغانستان داشت، کابل قبل از طا-لبان فاقد نهاد جیوپولیتیکی برای تعامل با هند با در نظر گرفتن منافعش بود. از این نظر، حکومت طا-لبان به استراتژی منطقهای هند کمک بیشتری میکند تا دولت اشرف غنی که سیاستش نسبت به هند از یکسو توسط پاکستان به چالش کشیده میشد و از سوی دیگر توسط ایالات متحده تعدیل میشد.
سرانجام، داستان موازنه قدرت مثلث دهلی-اسلامآباد-کابل است. در حالی که تلاشهای پایدار پاکستان با هدف کاهش نفوذ هند در درجه اول باعث شد طا-لبان در کابل به قدرت برسد، اما این سیاست شکست خورده است. کشوری که کمترین دستاورد را از بازگشت طا/لبان به قدرت داشته است، پاکستان است.
اگر آن را اتحاد استراتژیک بین پاکستان و افغانستان در نظر گیریم، مانند آنچه در زمان طا-لبان ۰.۱ وجود داشت، چیزی که دهلی بیش از همه از آن میترسد، باز هم رابطه کابل و اسلامآباد به دهلی آسیبی نمیزند. بنابراین، هرچه پاکستان بیشتر در برابر اعمال جیوپولیتیکی طا-لبان مقاومت کند، طا-لبان بیشتر به دنبال تقویت تعامل با هند خواهد بود.
در حالی که همه اینها خوب به نظر میرسد، اما چالش پیشروی دهلی این است که آیا میتواند در درازمدت نفوذ قابل توجهی بر طا-لبان داشته باشد. حکومت اسلامگرای طالب که عناصر رادیکال را دوست دارد و جامعه بینالمللی از آن دوری میکند، در نهایت اکوسیستم تروریزم منطقه را تقویت خواهد کرد.
این امر میتواند توانایی هند را برای ادامه تعامل با این گروه محدود کند، زیرا طا-لبان بیدوست و فاقد منابع ممکن است در معرض نفوذ گروههای تروریستی ضد هند مستقر در پاکستان یا جاهای دیگر قرار گیرد. نتیجه ایدهآل برای هند، طا-لبان میانهرو است که از منافع ملیاش محافظت و به دنبال ورود به جامعه جهانی باشد.
بیایید به داستان کریکت بازگردیم. نکته اصلی من این است که قدرت نرم به خودی خود نه قدرت است و نه برای تمرین دولتداری مفید است. به عنوان مثال، محبوبیت بالیوود در افغانستان ممکن است احساس خوبی به ما بدهد، اما تا آنجا که به تعامل استراتژیک هند با افغانستان مربوط میشود، ارزش اندکی دارد، مگر اینکه، ما بتوانیم استراتژی منسجمی داشته باشیم که بتواند از چنین قدرت نرمی به طور واقعی استفاده کند. به عبارت دیگر، اگر دیپلماسی کریکت هند با افغانستان از تعامل عمومیاش با طا-لبان جدا میشد، هیچ نتیجهای برای روابط دهلی نو و کابل نداشت.
اجازه دهید با یک نکته احتیاطی این مطلب را پایان دهم. حتی در حالی که دهلینو روی راههای تعامل با طا-لبان کار میکند، باید نیازهای مردم افغانستان را که عمدتاً دیدگاههای مثبتی در مورد هند دارند، برآورده کنیم. برای مثال، امتناع از دادن ویزای تحصیلی یا صحی بیشتر به افغانستانیهایی که میخواهند به هند بیایند، هیچ توجیهی ندارد. این امر استراتژی بدی است.
نویسنده: هپیمون جیکوب، استاد سیاست خارجی هند در دانشگاه جواهر لعل نهرو
منبع: هندوستان تایمز – Hindustan Times