زمان در نهایت نشان خواهد داد که کدام رویکرد موفقتر است، اما پس از یک دهه، شواهد چندانی دال بر اینکه شعار چین در مورد پروژه کمربند و جاده برای رفاه برابر با ثبات در بخشهایی از جهان احساس خواهد شد، وجود ندارد
استقبال گرم چین از طا-لبان بار دیگر در نشست ماه گذشته «کمربند و جاده» در پکن به نمایش گذاشته شد، جایی که نورالدین عزیزی سرپرست وزارت صنعت و تجارت از حکومت در کابل که هیچ کشوری به طور رسمی آن را به رسمیت نشناخته است، نمایندگی کرد.
حضور او ویژگی خاصی را در مورد اعتقاد زیرساخت ابتکار یک کمربند و جاده مبنی بر شکوفایی که منجر به ثبات میشود، برجسته کرد.
در افغانستان، ثبات پس از درگیریها و عدم سرمایهگذاری جدی روی پروژه کمربند و جاده BRI تا حدی به میان آمده است. در واقع، حضور طا-لبان در اجلاس سران نشان میدهد که ثبات ممکن است در واقع یک پیش نیاز موثر برای سرمایهگذاری باشد.
طا-لبان از زمان به قدرت رسیدن در سال ۲۰۲۱ همواره خواستار سرمایهگذاریهای کمربند و جاده BRI بودهاند. نظام جمهوریت به رهبری اشرف غنی نیز به دنبال سرمایهگذاری چین و روابط اقتصادی قویتر بود. در اواخر دوران جمهوریت، صحبت در مورد دخیل کردن افغانستان به برخی از پروژهها تحت دهلیز اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) آغاز شد.
اما هیچ یک از درخواستهای کابل از پکن برای کمک به پروژه BRI تاکنون چیز زیادی به دست نیامده است.
در دوران جمهوریت، شرکتهای چینایی حق توسعه معدن مس عینک در جنوب شرق کابل و پمپاژ نفت در سایتی در ولایت شمالی سرپل را به دست آوردند، اما هیچوقت موفق به اجرای هیچ یک از این پروژهها نشدند. برخی از شرکتهای چینایی قراردادهایی را برای ساخت زیرساختها به دست آوردند، اما این قراردادها توسط موسسات مالی بینالمللی امضا شد، نه پکن.
از نظر سرمایهگذاری روی این پروژه BRI، تنها دستاورد ملموس در زمان جمهوریت، یعنی ساخت کیبل فایبر نوری از طریق دهلیز واخان بود. اما این کیبل تنها بخشی از پروژه بزرگتر بانک جهانی بود.
تحت حکومت طا-لبان، شرکت نفت و گاز آسیای مرکزی سین کیانگ چین در ماه جولای شروع به پمپاژ از میدان نفتی سرپل کرد. صحبتها در مورد مشارکت افغانستان در دهلیز اقتصادی چین و پاکستان CPEC نیز جدیتر شده است و شرکتهای چینایی و پاکستانی به توافق اولیه در مورد تمدید برخی پروژهها دست یافته اند. این بخشی از تلاش گستردهتر پکن برای تعامل با مقامات طا-لبان برای تضمین درجهای از ثبات است.
طنز ذاتی در این واقعیت وجود دارد که بحثها در مورد پروژه کمربند و جاده BRI به دنبال برقراری ثبات در افغانستان افزایش یافته است. بعید به نظر میرسد که این امر به این خاطر باشد که طالبان مذاکره کنندگان بهتری هستند، بلکه به این دلیل است که ثبات، ادامه پروژهها را امکانپذیرتر میکند.
این فقط در مورد افغانستان صدق نمیکند. یکی از بزرگترین مشکلات دهلیزهای فراملی این پروژه BRI این است که آنها اغلب از مرزهای مورد مناقشه عبور میکنند. از نظر تئوری، زیرساختهای فراگیر، تجارت و روایت تجارت پروژه کمربند و جاده BRI باید همسایگان متخاصم را به هم نزدیک کند، اما به نظر میرسد هرگز چنین نمیشود.
در جمهوریهای آسیای مرکزی در شمال افغانستان، پروژههای BRI به جای کمک به غلبه بر تنشها بین کشورهای همسایه در واقع به خاطر تنشها متوقف شده است. دهلیز اقتصادی بنگلادش-چین-هند-میانمار، که پیشزمینه کمربند و جاده BRI است، واقعاً به همکاری بیشتر منجر نشده و اساساً به دهلیز اقتصادی چین-میانمار محدودتر تبدیل شده است.
دیپلماسی اقتصادی چین کشورهای متخاصم را گردهم نیاورده است، بلکه به دلیل اختلافات پیچیده شده است. بنابراین میتوان انتظار داشت که چین نیاز به رسیدگی به مسایل در صحنه را احساس میکند، اما پکن پیوسته این کار را انجام نداده است. پکن در واقع ایالات متحده را به خاطر مشکلات سرزنش میکند و منتظر است تا همه چیز خود حل شود.
این امر اصل قدیمی سیاست عدم مداخله رییس جمهور شی جین پینگ در مورد پروژه کمربند و جاده است، که بدون قضاوت ارزشی کاملاً بر توسعه شبکههای روابط معاملاتی متمرکز است.
در واقع بخشهای زیادی از جهان از این موضع پکن به عنوان گزینه جایگزین برای غرب اخلاقگرا استقبال میکنند.
اما این امر همچنین خلأ اخلاقی رویکرد چین به امور بینالملل را که در دورنمای پروژه BRI بیان شده است، برجسته میکند: تعامل برای کسب درآمد، با حمایت محدود فراتر از کلام در صورت تهاجم، حمله تروریستی بر تودهها یا محرومیت از حقوق زنان.
شاید این تعبیر واقعگرایانه از جهان چیزی باشد که همه ما باید به آن عادت کنیم، اما ارزش این را دارد که در پی جشنهای مربوط به سالگرد ۱۰ سالگی پروژه BRI آن را به یاد داشته باشیم.
هیچ کدام از اینها به این معنا نیست که غرب با رویکرد بیش از حد اخلاقی و گاه ریاکارانه خود به درستی عمل کرده است، اما همچنین مهم است که به یاد داشته باشیم که قدرتهای غربی اغلب کمک بسیار بزرگتری هستند. به عنوان مثال، به گفته آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده، واشنگتن از زمان تسلط طا-لبان به افغانستان بیش از ۲ میلیارد دالر برای کمک به افغانها هزینه کرده است. این امر در مقایسه با رقم ۵۰ تا ۶۰ میلیون دالر چین است که توسط گروه تحقیقاتی کمک ACAPS برآورد شده است.
زمان در نهایت نشان خواهد داد که کدام رویکرد موفقتر است، اما پس از یک دهه، شواهد چندانی دال بر اینکه شعار چین در مورد پروژه کمربند و جاده برای رفاه برابر با ثبات در بخشهایی از جهان احساس خواهد شد، وجود ندارد.
در عین حال، پکن برای اجتناب از مشکلاتی که غرب در تلاش برای رفع این مشکلات در بخشهای مختلف جهان با آن مواجه شده است، کار بسیار خوبی انجام داده است. سوال این است که عدم تعادل بین سخنرانی و عمل چقدر و تا چه مدت میتواند ادامه داشته باشد؛ قبل از اینکه کشورها شروع به درخواست اقدامات بیشتر از سوی پکن برای پیگیری شعارهای بلندپروازانه کمربند و جاده BRI کنند.