در طول سال ۲۰۲۱، حدود ۱۰ هزار مورد خشونت علیه زنان توسط وزارت امور زنان، دادگاههای ویژه، کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، سازمانهای زنان، پناهگاهها و ارایه دهندگان کمکهای حقوقی ثبت شده است، اما هیچ یک از این نهادها دیگر وجود ندارد. در همین حال، میزان خشونت در داخل خانهها و در ملاءعام دو برابر افزایش یافته است
گل افروز تا اگست ۲۰۲۱ مدیر لیسه دخترانه در ولایت کندز و مسئول بیش از ۲۰۰ معلم زن و ۸۰۰ دانشآموز دختر بود. اکنون، پس از بسته شدن مکتبهای دخترانه توسط طا-لبان، او به دامداری روی آورده و در خانه مربا و ترشی درست میکند تا نوه ۱۰ سالهاش برای فروش به بازار محل ببرد. او بعضی روزها به اندازه کافی خوشچانس است که پنج شیشه ترشی و مربا را بفروشد و ۱۰۰ افغانی (کمتر از ۲ دالر) به دست آورد؛ بیوهای که همسرش را در جریان جنگ داخلی دهه ۹۰ از دست داد. گلافروز تنها نانآور خانواده ۱۱ نفره از جمله خواهر شوهر بیوه و فرزندانش است که شوهرش در بمباران هوایی ناتو در کندز جان باخت.
دو سال از تسلط طا-لبان بر افغانستان در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ میگذرد، یکشنبه فراموشنشدنی که زنان صبح در اتاقهای هیئت مدیره جلساتی برگزار کردند و بعد از ظهر همان روز در چهار دیوار خانههایشان ناپدید شدند. با آنکه ناگهانی به نظر میرسید، اما این امر بر اساس توافقی که دولت ترامپ در ابتدا امضا کرد و دولت بایدن از آن زمان تاکنون ادامه داد، این تسلط انجام شد. چرا ما مستحق این رفتار ناپسند هستیم؟ مردم افغانستان در زمان وقوع فاجعه ۱۱ سپتمبر متحدان ایالات متحده و ناتو بودند و گزارشها حاکی از آن است که بیش از ۷۰ هزار افغان در ۲۰ سال جنگ علیه تروریزم در کنار نیروهای ایالات متحده و ناتو جان خود را از دست دادند.
اکنون جنگ علیه تروریزم به دوش زنان افغانستان محول شده است.
گل یکی از میلیونها زن در افغانستان است که دیگر نمیتوانند سر کار بروند. مکتبهای دخترانه بالای صنف ششم تعطیل شده اند و برخی از ولایتها بر اساس دستور والیان خود، پیش از این، حضور دختران در مکتب بالاتر از صنف سوم را ممنوع کردهاند. دانشگاهها برای دختران تعطیل است و معلمان زن اجازه تدریس بالاتر از ششم ابتدایی را ندارند. علاوه بر این، موسسات دولتی و خصوصی نمیتوانند هیچ کارمند زنی را استخدام کنند یا به دانشجویان دختر بالای ۱۲ سال اجازه فعالیت دهند. علاوه بر این، مناطق ممنوعه ورود زنان و دختران افغانستان شامل ادارات دولتی، سازمانهای غیر دولتی، آژانسهای ملل متحد و هر فضای عمومی یا خصوصی از جمله سالونهای ورزشی، پارکها، ورزش، هنر، کتابخانهها و غیره میباشد.
در طول سال ۲۰۲۱، حدود ۱۰ هزار مورد خشونت علیه زنان توسط وزارت امور زنان، دادگاههای ویژه، کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، سازمانهای زنان، پناهگاهها و ارایه دهندگان کمکهای حقوقی ثبت شده است، اما هیچ یک از این نهادها دیگر وجود ندارد. در همین حال، میزان خشونت در داخل خانهها و در ملاءعام دو برابر افزایش یافته است. اکنون، زنان در جوامع راههایی برای درمان استخوانهای شکسته شان پیدا میکنند، در حالی که سایر دختران در خانهها خشونت را تجربه میکنند. قربانیان دیگر نمیتوانند بدون همراهی مرد خانواده یا شوهر به کلینیکها و شفاخانهها بروند. پس وقتی همراه مرد خود مرتکب خشونت باشد، چه اتفاقی میافتد؟
وقتی در نشستهای جنبشهای بینالمللی زنان در سطح جهان شرکت میکنم، نمیدانم که آیا زنان افغان حتا بخشی از این جهان هستند یا خیر. افغانستان تنها کشور روی زمین است که در آن زنان از زندگی عمومی کاملاً محروم هستند.
درست مانند گل، دهها هزار زن هنوز در تلاشند تا با برگزاری صنفهای خانگی برای دختران جوان, برای کمک به تغذیه فرزندان و خانوادههای خود و حمایت از یکدیگر، از داخل خانههای شان امرار معاش کنند. در انتهای این مسیر تاریک هیچ نوری دیده نمیشود. من جرأت نمیکنم آنها را «مقاوم» بنامم، زیرا این بهانهای آسان برای کسانی است که شاهد مبارزه زنان بدون هیچ وسیله یا منابعی برای تجلیل از این مبارزه هستند.
بحران عمیق انسانی، بحران زنان را تشدید کرده است. زنان سرپرست خانوار، بیوهها و میلیونها خانواده در معرض خطر ناامنی غذایی مزمن را تجربه میکنند. در همین حال، سازمان ملل گزارش میدهد که آنها فقط ۲۵ درصد یا کمتر از بودجه درخواستی خود را دریافت کردهاند. ممکن است اهداکنندگان فکر کنند که با قطع کمکها به افغانستان، طا-لبان را تضعیف میکنند، اما کسانی که بیشتر تحت تأثیر قرار میگیرند، افغانستانیهای عادی، بهویژه زنان و کودکان هستند.
اما خروج از افغانستان خود خطرات زیادی برای امریکا و کشورهای غربی در پی دارد. شورای امنیت سازمان ملل بارها به حضور گروههای تروریستی فراملی در داخل افغانستان اشاره کرده است، از جنبش اسلامی ازبیکستان گرفته تا جنبش اسلامی ترکستان شرقی که از پناهگاههای امن در بخشهای مختلف کشور بهره میبرند. این گروهها میتوانند در هر زمانی به هر کشوری در منطقه یا فراتر از آن حمله کنند، در صورتی که به آن رسیدگی نشود.
علاوه بر این، بحران انسانی و اقتصادی میلیونها افغان را به فرار از این کشورها و هجوم به مقاصد ایالات متحده و اروپا سوق میدهد، جایی که مدیریت هجوم پناهجویان دشوارتر خواهد شد. بیکاری روزافزون و فروپاشی اقتصادی هزاران جوان افغان را به سوی فعالیتهای تروریستی گروههای فوق سوق میدهد.
وقت آن است که ایالات متحده در مورد روابط خود با افغانها و سیاست خود در مورد افغانستان تصمیم قاطع بگیرد، به قول یک زن: ما از دولت ایالات متحده میخواهیم که با مردم افغانستان تعامل داشته باشد.
بدیهی است که پس از یک جنگ ۲۰ ساله و تصمیم ناگهانی برای خروج نیروهایش در اگست ۲۰۲۱، ایالات متحده قصد ندارد جنگ دیگری را برای آزادی زنان افغان انجان دهد، چنانچه در ابتدا جنگ علیه تروریزم به نظر میرسید. اما هنوز راهحلهای دیگری وجود دارد. ثابت شده است که تماس مستقیم هیچ نتیجهای در تلاش برای متقاعد کردن طا-لبان برای موافقت با قوانین بینالمللی پیرامون حقوق بشر و حقوق زنان، اشتغال و مقابله با بحران اقتصادی نداشته است. ایالات متحده و کشورهای اروپایی میتوانند با همسایگان افغانستان همکاری کنند تا روابط خود را فراتر از منافع امنیتی به تمرکز اقتصادی برسانند. ایجاد مشاغل بیشتر برای افغانها، سکتور معارف افغانستان، سکتور صحت، سیستم معیشت و آب، بانکداری، زیرساختهای راه آهن، سکتور معادن و غیره میتواند بدون به رسمیت شناخته شدن طا-لبان به منبع اشتغال و درآمد برای مردم افغانستان تبدیل شود.
در نتیجه ۲۵ سال کار در افغانستان، میدانم که روزی خود افغانستانیها برای حقوق اولیه دخترانشان و همه زنان قیام خواهند کرد. بسیاری قبلاً ایستاده اند و به طرق مختلف جنگیدهاند. با این حال، نیازهای اساسی و فقر افسارگسیخته در حال حاضر دغدغه اصلی آنهاست. اگر به بحران بشردوستانه رسیدگی شود و چشماندازهای اقتصادی برای افغانستانیها بهبود یابد، احتمال بیشتری وجود دارد که بسیج سیاسی برای افغانستان آغاز شود. مردم افغانستان میتوانند پس از آن یک برنامه سیاسی برای بسیج و جستجوی تغییر برای خود و نسلهای آینده ایجاد کنند. من معتقدم که تغییر ما از درون خواهد آمد، اما با کودکان گرسنه، والدین نمیتوانند برای این تغییر بسیج شوند.