امریکا به طا-لبان نگاه ابزاری دارد/ نشست دوحه تنها یک نمایش است
اظهارات اخیر آقای بنت نگاه ابزاری امریکا به طا-لبان را نشان می دهد. ایالات متحده امریکا و غرب از یک سو از آغاز تسلط دوباره طالبان بر افغانستان به صورت هفته وار مبالغ کلانی کمک نقدی برای طا-لبان ارسال می کند و از سوی دیگر از کانال سازمان ملل عملکرد این گروه در سه سال گذشته در افغانستان را به باد انتقاد می گیرد.
ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان گزارش اخیر ریچارد بنت، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل برای افغانستان را «تلاشی برای تخریب اذهان در آستانه نشست دوحه» خوانده است.
باید گفت آقای بنت در تازهترین گزارش خود در مورد وضعیت حقوق بشر در افغانستان که به تازگی به پنجاه و ششمین جلسه شورای حقوق سازمان ملل در ژنو ارائه کرد، گفت: “طا-لبان را نمی توان به حیث یک دولت پذیرفت و نباید با آنها مانند یک دولت رفتار گردد.”
اظهارات اخیر آقای بنت نگاه ابزاری امریکا به طا-لبان را نشان می دهد. ایالات متحده امریکا و غرب از یک سو از آغاز تسلط دوباره طا-لبان بر افغانستان به صورت هفته وار مبالغ کلانی کمک نقدی برای طا-لبان ارسال می کند و از سوی دیگر از کانال سازمان ملل عملکرد این گروه در سه سال گذشته در افغانستان را به باد انتقاد می گیرد.
ریشه این برخورد دوگانه هم به توافقات امریکا با طا-لبان در مذاکرات صلح دوحه بر می گردد و تا زمانی که لایه های پنهان این توافق آشکار نگردد هیچ کس به درستی نمی تواند حوادث آینده را حدس بزند. در این ارتباط نیز دو فرضیه مطرح است: فرضیه اول اینکه قبول کنیم امریکا در مذاکرات صلح دوحه با طا-لبان توافق کرده باشد در ازای سقوط دادن حکومت پیشین و در نهایت سپردن افغانستان به طا-لبان جنگجویان این گروه حین خروج امریکا از افغانستان به نیروهای امریکایی حمله نکند تا ایالات متحده با کمترین تلفات جانی و هزینه های مالی از باتلاقی به نام افغانستان بگریزد و در ادامه امریکا در تشکیل حکومت و به رسمیت شناخته شدن حکومت طا-لبان در سطح بین المللی به این گروه کمک کند. فرضیه دوم اینکه ایالات متحده امریکا بر اساس برنامه ای از پیش تعیین شده طا-لبان را برای اجرای نقشه هایش انتخاب کرده باشد.
براساس شواهد موجود فرضیه اول نمی تواند درست باشد: امریکا اگر فقط و فقط قصد ترک افغانستان برای کاهش هزینه های جانی و مالی اش پس از حضور بیست ساله در این کشور را داشت، می توانست از طریق تقویت نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان این کار را انجام دهد. نیروهای نظامی افغانستان در زمان خود به حدی از توانایی رسیده بودند که امنیت لازم برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را فراهم سازند. در عمل اما آنچه در سال های ریاست جمهوری غنی به ویژه در دو سال پایانی ریاست جمهوری اش نسبت به نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان اتفاق افتاد اسف بار بود: جنرال های کارکشته و با تجربه ای که سال های سال در میادین مختلف جنگیده بود و به تمام جغرافیای افغانستان مثل کف دست اشراف داشتند به بهانه های مختلف به اجبار بازنشسته شدند و چهره های جوان میدان ندیده با درجه های جنرالی جایگزین شدند. عقب نشینی تاکتیکی ازدیگر برنامه هایی بود که غنی در جنگ با طا-لبان روی دست گرفته بود، این تاکتیک در حقیقت تجهیز طا-لبان با تجهیزات جنگی پیشرفته ای بود که امریکا طی سال ها به اردوی ملی افغانستان داده بود. پس می توان گفت امریکا طا-لبان را برای حکومت کردن در افغانستان انتخاب نکرده است که اگر این طور بود حکومت پیشین را سقوط نمی داد: به هر حال حکومت پیشین محصول مصارف هنگفت مالی امریکا وغرب بود. چیزی به گزاف نگفته ایم اگر غنی و امریکا را در تجهیز طالبان همدست بدانیم.
فرضیه دوم که می تواند تا درصد بالایی درست باشد و اظهارات تازه بنت نیز این ادعا را تایید می کند نگاه ابزاری امریکا به طا-لبان است. توافق امریکا با طالبان که در پایان مذاکرات ماراتن وار صلح دوحه حاصل شد را می توان یک پروژه نامید، پروژه ای که در آن امریکا پول می دهد و طا-لبان باید طبق نقشه عمل کند و اینکه در این میان طا-لبان با حس پیروزی بر امریکا و غرب در اندیشه گسترش امارت اسلامی خود و تحمیل آن به منطقه و جهان می باشد را می توان ماجراجویی و خیال پردازی طالبان نامید.
در این راستا نشست هایی با ماهیت نشست دوحه یک و دو و سه هرچند دور که برگزار شود هیچ تاثیری بر وضعیت افغانستان و مردم مظلومش ندارد.
نویسنده: حفیظ الله رجبی