آخرین اخبارافغانستانتحلیلترجمهسیاست

اژدهای زرد و تب معادن؛ چرا چین مشتاق افغانستان است؟

چین برای آنچه در زمین است به افغانستان نیاز ندارد – نه در حال حاضر. قفل کردن دسترسی آینده به منابع طبیعی ممکن است در دراز مدت هوشمندانه باشد. در کوتاه مدت، منافع پکن صرفاً سیاسی است

ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید

به نظر می‌رسد چین بار دیگر در زمین بازی غنی از مواد معدنی افغانستان پر حرفی می‌کند. آخرین اقدام شاید میلیاردها دالر معامله‌ برای بهره‌برداری از رگه‌های غنی از لیتیوم افغانستان است؛ مواد معدنی کلیدی برای انتقال انرژی که همه چیز را از لپ تاپ تا موترهای برقی تامین می‌کند. این امر می‌تواند به این معنا باشد که میلیاردها دالر برای تضمین آینده‌ای مرفه به یکی از فقیرترین کشورهای جهان سرازیر خواهد شد. احتمالاً نمی‌شود. این معامله، مانند بسیاری از کارهای دیگری که چین در چند دهه اخیر با افغانستان انجام داده است، بیشتر مروبط به سیاست می‌شود تا اقتصاد.

آخرین معامله پکن با طا-لبان دست‌کم روی کاغذ چشمگیر به نظر می‌رسد: ١٠ میلیارد دالر برای دسترسی به ذخایر لیتیوم، ایجاد ١٢٠ هزار شغل مستقیم و برخی زیرساخت‌ و تعمیرات مناسب. اما این قرارداد به جای امید دادن به احیای اقتصاد، احتمالاً جزو سایر سرمایه‌گذاری‌های چین در افغانستان قرار می‌گیرد که با هیاهوی زیادی امضا شده‌اند. چین قراردادی به ارزش ٣ میلیارد دالر برای توسعه بزرگ‌ترین ذخایر مس افغانستان، نه چندان دور از کابل، امضا کرد و پس از یک تیراندازی، بدون تشریفات از این اردوگاه خارج شد.

افغانستان ظاهراً یک ال‌دورادو است که دارای ثروت معدنی حداقل یک تریلیون دالر می‌باشد. اما در مورد لیتیوم، منابع به ‌طور کلی بررسی می‌شوند: سنجش‌های اصلی زمین‌شناسی زمانی انجام شد که شوروی در دهه ١٩٨٠ حمله کرد و همچنین زمانی که امریکایی‌ها همین کار را دو دهه بعد انجام دادند. و منابع – سنگ معدن- با ذخایر یکسان نیستند; چیزهایی هستند می‌توان به طور سودآور حفر کرد. به عنوان مثال، بولیویا بخش بزرگی از به اصطلاح مثلث لیتیوم امریکای جنوبی است، اما ذخایر شیلی و آرجانتین بی‌نهایت جذاب‌تر هستند. سپس, مسئله امنیت دخیل است، مشکلی که افغانستان را در چند دهه یا چند قرن اخیر گرفتار خود کرده و چینی‌ها را از پروژه بزرگ مس دور نگه داشته است. حتی اگر استخراج معدن بدون خونریزی ادامه یابد، چه کسی قراردادها را امضا می کند؟ شمار اندک حکومت طا-لبان را به رسمیت می‌شناسند و بخشی از کابینه به خاطر تروریزم تحت تحریم.های بین‌المللی است. عدم اطمینان قانونی و نظارتی تقریباً بقیه را زیر سوال برده است.

جاوید نورانی کارشناس بخش معدن افغانستان می‌گوید: «چینی‌ها در بهترین حالت، قرارداد را می‌گیرند و روی آن می‌نشینند تا عرضه و قیمت لیتیوم را کنترول کنند. چین قبلاً شاخک‌های ابتکار کمربند و جاده (BRI) را به خوبی در پاکستان همسایه گسترش داده و آن را به مرکز لجام گسیختگی زیرساختی در سراسر آسیای مرکزی و جنوبی تبدیل کرده است. افغانستان می‌تواند بعدی باشد.

نورانی می‌افزاید: «آن‌ها ابتکار کمربند و جاده خود را از طریق افغانستان امتداد خواهند داد، امری که هر رژیمی را در کابل پس از ادغام به طور جدی به خطر می‌اندازد».

پروژه کمربند و جاده چند میلیارد دالری محور سیاست خارجی چین است. در سال ٢٠١٣ اعلام شد و در پی پیوند دادن آسیا با اروپا و افریقا به طور زمینی و هوایی است. تا قبل از سقوط جمهوری در اگست ٢٠٢١، افغانستان به هیچ وجه در پروژه BRI قرار نگرفته بود. نماد پکن پاکستان بود، جایی که دولت‌های متوالی چندین بزرگراه و نیروگاه را تصاحب کرده‌اند و به طور فزاینده‌ای به چین بدهکار شده‌اند، زیرا این کشور به سمت ورشکستگی می‌رود. پکن به تازگی به پاکستان وام ۷۰۰ میلیون دالری برای کمک به این کشور برای گذر از مشکلات اقتصادی کنونی‌اش داده است. این وام فرتر از ٣٠ میلیارد دالری است که اسلام‌آباد از قبل به چین بدهکار است.

نورانی نگران است که افغانستان نیز به همین ترتیب به چین بدهکار شود، چینی که اغلب وام‌ها را مشروط به دسترسی بدون پیشنهاد، عملیات انحصاری و تضمین قیمت‌های بالا می‌سازد. همان‌طور که هر بازیکنی می‌داند، شرایط وام می‌تواند در صورت نزدیک شدن به زمان بازپرداخت تغییر کند، به خصوص اگر دیر شود. «از نقطه ضعف شروع می شود، با زیرساخت‌هایی که هر کشوری به آن نیاز دارد. و سپس به شریان‌های دولت، به‌ ویژه اقتصاد نفوذ می‌کند و از آنجاست که کنترول شروع می‌شود».

لیتیوم به عنوان یکی از اجزای ضروری باتری‌های قابل چارج و دستگاه‌های الکترونیکی، اغلب به عنوان طلای سفید شناخته می‌شود. با آن‌که بیشتر لیتیوم سنگ سخت از استرالیا و از آب نمک در شیلی و آرجانتاین می‌آید، اما چین بر پالایش لیتیوم تسلط دارد. قیمت‌ها بین سال‌های ٢٠٢٠ و ٢٠٢٢ به دلیل تقاضای پیش‌بینی‌شده برای منابع محدود افزایش یافت. اما قیمت لیتیوم در ماه‌های اخیر به شدت کاهش یافته و یکی از دلایل آن تصمیم دولت چین برای پایان دادن به یارانه موترهای الکتریکی است.

اگر دلیلی برای شک و تردید نسبت به جاه‌طلبی‌های چین در قبال لیتیوم افغانستان وجود دارد، به این خاطر است که ما قبلاً این را دیده‌ایم. در سال ٢٠٠٧، چین تقریباً ٣ میلیارد دالر برای اجاره ٣٠ ساله ذخایر عظیم مس معدن عینک پرداخت و وعده ساخت معادن، کارخانه‌های ذوب، مکاتب، جاده‌ها و راه‌آهن را داد. حفاظت از بقایای یک شهر باستانی بودایی در نزدیکی؛ ایجاد شغل برای افغان‌ها و درآمد برای دولت افغانستان. ام‌سی‌سی, پیمانکار چین، ظاهراً رشوه هنگفتی به وزیر معادن وقت افغانستان پرداخت کرد، در محل حصاری ساخت، چند عکس از شورشیان گرفت، وسایل را جمع کرد و رفت. پکن از مذاکره مجدد در مورد این قرارداد خودداری کرد. سایت دست نخورده باقی مانده است.

اما این امر شاید در آن موقع بود. پیروزی طا-لبان بر جمهوری مورد حمایت ایالات متحده، افغانستان را با گشودن درها به روی کشوری به شدت فقیر باز کرد که توسط گروهی کنترول می‌شود که توانایی اداره یک کشور مدرن را ندارند و این کشور را در برابر استثمار اقتصادی چین آسیب‌پذیر کرده است. سال‌هاست، پکن به طا-لبان چشمک می‌‌زند و سر تکان می‌دهد، و حتی قبل از به دست گرفتن قدرت، با این درک ضمنی که سرمایه‌گذاری پس از آن جریان خواهد یافت، به رهبری طا-لبان فرش سرخ نشان می‌دهد. وانگ یی وزیر امور خارجه وقت چین در مارچ ٢٠٢٢ برای گفت‌وگو که به گفته طا-لبان شامل پروژه‌های BRI بود، از کابل بازدید کرد. خوشبختانه برای آن‌ها، باغ وحش کابل هیچ ماکاک (نوعی شادی) ندارد.

برای چین، افغانستان مادر لیتیوم نیست. جایگزین‌های ارزان‌تر دیگری در جاهای دیگر وجود دارد، حتی اگر شیلی مشغول ملی کردن صنعت لیتیوم خود باشد که به طور بالقوه گزینه‌های پکن را در مکان‌های خوب محدود می‌کند. اما علاقه چین به افغانستان فراتر از معادن و مواد معدنی است و بیشتر به سمت وزرا می‌نگرد.

چین برای آنچه در زمین است به افغانستان نیاز ندارد – نه در حال حاضر. قفل کردن دسترسی آینده به منابع طبیعی ممکن است در دراز مدت هوشمندانه باشد. در کوتاه مدت، منافع پکن صرفاً سیاسی است. بیشتر از آن که پکن از طا-لبان حمایت کند، طا-لبان از جنبش اسلامی ترکستان شرقی – اویغورهایی که مخالف ایالات متحده و ناتو هستند – حمایت می‌کنند و به همین دلیل مدیون قدردانی ابدی آن‌ها هستند.

با این حال، طا-لبان از سیاست‌های ضد اویغور چین که توسط ایالات متحده نسل‌کشی تلقی می‌شود، انتقاد نکرده‌اند، اما از خواسته‌های پکن برای اخراج اویغورها هم تبعیت نکرده‌اند.

این یک درگیری کلاسیک است: آتئیست‌های پیرو که بر چین حکومت می‌کنند، خواسته‌های غیرممکنی را از متعصبان مذهبی که بقای آن‌ها در اولویت قرار دادن اسلام‌گرایی است، مطرح می‌کنند. ما هاییون، دانشیار تاریخ در دانشگاه ایالتی فراستبورگ، می‌گوید: «بین چین و طا-لبان کمبود اعتماد وجود دارد».

ما و منابع دیگر گفته‌اند که برخی از شخصیت‌های ارشد طا-لبان از شیوه تجارت چینی‌ها خوششان نمی‌آید، اما علناً خوشحال هستند که حداقل یکی از دوستانش قراردادهایی را امضا می‌کند و به نظر می‌رسد که در حال پیشرفت هستند. بیش از ١٨ ماه پس از به دست گرفتن قدرت، طا-لبان اقتصادی ندارد، دولت اندک و چشم‌انداز کمتری دارند. حتی جام‌های مسموم هم برای یک انسان تشنه خوشایند است.

نورانی، کارشناس معادن می‌گوید: در حال حاضر، طا-لبان از معاشقه چین بدشان نمی‌آید، اما وقتی پکن جدی شود، به سرعت غرق خواهند شد».

وی می‌گوید: «طا-لبان در موقعیتی نخواهند بود که در مورد یک قرارداد بزرگ مذاکره کنند، زیرا آنها اطلاعی از پیچیدگی مذاکرات در مورد قرارداد ندارند، به ویژه در غیاب چارچوب‌های قانونی روشن و ترتیبات نهادی صحیح».

وی می‌افزاید: «افغانستان ممکن در حال حاضر بازیگر باشد: فقیر، گرسنه، خسته از نیم قرن جنگ. اما آینده آن به احتمال زیاد با جاه‌طلبی‌های چین تعریف می‌شود تا ملاهای واپس‌گرای کنونی».

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا