آخرین اخباراسلایدشوافغانستانامنیت و حوادثتحلیلترجمهحقوق بشر

بحران افغانستان نتیجه تصمیم‌های امریکاست

مترجم: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید

خبرگزاری دید: کشورهایی مانند ایالات متحده، که به‌خاطر منافع خود حمله می‌کنند، اشغال می‌کنند و غارت می‌کنند، بر بسیاری از نقاط جهان مانند افغانستان تحمیل شده است.

سومین سالگرد پایان دو دهه جنگ و اشغال ایالات متحده در افغانستان مصادف است با انتخابات ریاست جمهوری پرمناقشه امریکا. هم دموکرات‌ها و هم جمهوری‌خواهان مشغول سرزنش یکدیگر به‌خاطر این شکست هستند. واضح است که افغانستان در تاریخ طولانی ماجراجویی‌های امپریالیستی ایالات متحده به یکی دیگر از قسمت‌های شرم‌آور آن تبدیل شده است که هیچ‌کس نمی‌خواهد مسئولیت آن را بپذیرد.
دو تن از جنرال‌های ارشد ارتش امریکا، مارک مایلی، رییس سابق ستاد مشترک ارتش، و کنت مک‌کنزی، رییس سابق فرماندهی مرکزی ایالات متحده، که خروج از افغانستان را در آگست ۲۰۲۱ رهبری می‌کردند، در کانگرس شهادت دادند. آن‌ها دولت‌های ترامپ و بایدن را مقصر فاجعه خروج ایالات متحده دانستند.
میلی و مک‌کنزی دولت دونالد ترامپ را به خاطر مذاکره با طالبان و امضای توافق‌نامه دوحه در فبروری ۲۰۲۰ سرزنش می‌کنند. این توافق نه تنها طالبان را از مشارکت در هر گونه روند صلح به رهبری افغانستان مستثنی کرد، بلکه دولت افغانستان را وادار به آزادی ۵ هزار عضو طالبان کرد تا پایگاه این جنبش علیه دولت تقویت شود.
جنرال‌ها ادعا می‌کنند که دولت بایدن در تصمیم‌گیری به موقع در مورد خروج نیروها از افغانستان ناکام مانده است؛ خروج پرهرج و مرجی که در آن صدها شهروند افغانستان و ۱۳ نظامی امریکایی کشته شدند.
کشته شدن ۱۳ نظامی امریکایی در جریان حمله به میدان‌هوایی کابل در ۲۶ آگست ۲۰۲۱ به یک موضوع کلیدی کارزار انتخاباتی ترامپ تبدیل شده است.
در حالی که ترامپ و بایدن هر دو موافق هستند افغانستان یک “جنگ بی‌پایان” است که هر دو می‌خواستند از آن خارج شوند، اما به نظر می‌رسد که داشتن نتیجه آن پیامدهای انتخاباتی در پی دارد. اگرچه کمالا هریس تصمیم  خروج نیروها از افغانستان را «تصمیم شجاعانه و درست برای پایان دادن به طولانی‌ترین جنگ امریکا» می‌خواند، اما او ترامپ را مسئول قدرت گرفتن طالبان در افغانستان می‌داند. در عین حال، ترامپ این خروج را «خجالت‌آورترین لحظه» در تاریخ امریکا می‌خواند و بایدن را به دلیل «ناتوانی»‌اش مقصر می‌داند.
در این انتخابات، موضوع جرم‌انگاری کل اشغال نادیده گرفته است. چنانچه یوجین پوریار روزنامه‌نگار گفت، «ایالات متحده هرگز نباید در افغانستان می‌بود، و پایان اشغال یادآور سیاست‌های جنایت‌کار امپریالیستی بود که بی‌رحمانه جان میلیون‌ها نفر را گرفت و چندین کشور را بی‌ثبات کرد.»
پوریار افزود: «مردم افغانستان متأسفانه از پیامدهای تلخ سیاست‌های نادرست و بی‌پروای اداره‌های بوش-اوباما-ترامپ-بایدن رنج می‌برند».

فاجعه انسانی
به نظر نمی‌رسد که هیچ یک از نامزدهای ریاست جمهوری امریکا از هردو حزب نگران افغانستانی‌هایی باشند که مجبور به زندگی تحت حاکمیت طالبان اند، به‌ویژه پس از یک جنگ دو دهه‌ای که ظاهراً به راه افتاد تا از آن وضعیت جلوگیری شود. این جنگ جان نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر از جمله هزاران سرباز امریکایی را گرفت، بیش از ۲ تریلیون دالر پول مالیات دهندگان امریکایی را هدر داد در حالی که میلیون‌ها افغانستانی همچنان در وضعیت اسفباری قرار دارند و زندگی‌شان را به عنوان پناهنده طولانی کرده است.
سال گذشته، دولت بایدن سندی را درباره خروج از افغانستان منتشر کرد. این سند اعتراف می‌کند که ایالات متحده حتی پس از آگاهی یافتن از قدرت گرفتن طالبان تصمیم به خروج از این کشور گرفته است. طالبان در اواسط ماه اگست ۲۰۲۱ قدرت را در کابل به دست گرفتند، حتی زمانی که تعداد زیادی از نیروهای امریکایی هنوز هم در پایتخت حضور داشتند.
این سند هدف تهاجم ایالات متحده به افغانستان و حمایت از دولت‌های مختلف از سال ۲۰۰۱ تاکنون را که همانا “ملت‌سازی” بود، رد می‌کند. این سند ادعا می‌کند که تنها هدف پشت این اشغال، مقابله با تهدیدات علیه ایالات متحده بود، در حالی که مشارکت ده‌ها کشور و نیروهای آن‌ها را در افغانستان بی‌اعتبار می‌سازد.
دولت بایدن به انجام “بزرگ‌ترین تخلیه هوایی در تاریخ ایالات متحده” بین ۱۴ تا ۳۱ آگست افتخار می‌کند و به خاطر آزادسازی “دارایی‌های حیاتی” با خروج از افغانستان به خود اعتبار می‌بخشد. ادعا می‌کند که به دلیل آن «دارایی‌های حیاتی»، ایالات متحده می‌تواند امروز «جهان را رهبری کند» و بر مقابله با جنگ‌ در اوکراین و تهدیدات چین تمرکز کند.
در این سند آمده است: «سخت است تصور کنیم که اگر نیروهای امریکایی امروز در افغانستان باقی می‌ماندند، ایالات متحده می‌توانست مقابله با این چالش‌ها را با موفقیت رهبری کند، به‌ویژه به روشی که منابع فشرده‌ای در اختیار دارد.»

اکنون که اشغال به پایان رسیده است، ایالات متحده مشکلات میلیون‌ها افغانستانی‌ به‌ویژه زنان را نادیده گرفته است. موضوعی که یکی از توجیهات اصلی تهاجم و اشغال این کشور بود. این سند ادعا می‌کند که چگونه افغانستان در زمانی که برای تداوم جنگ‌های جدید به “دارایی‌های حیاتی” نیاز بود، به یک بار سنگین تبدیل شد.
این سند مدعی است که به تروریزم ضربه مهلکی در افغانستان وارد شده است، زیرا آن‌ها اکنون قادر به انجام حملات علیه منافع ایالات متحده نیستند. با این حال، وقتی مقامات ارشد نظامی در مورد فقدان دانش در مورد حضور واقعی و توانایی‌های گروه‌های تروریستی در افغانستان امروز صحبت می‌کنند، حتی همین ادعا هم پوچ به نظر می‌رسد.
در همین حال، بیش از ۴۴ هزار افغانستانی در پاکستان گیر مانده‌اند که در دوره اشغال با نیروهای بین‌المللی، عمدتا امریکا در افغانستان کار می‌کردند. آن‌ها به دلیل ترس از آزار و اذیت طالبان نمی‌توانند به خانه برگردند. به‌رغم یادآوری‌های مکرر، دولت بایدن به وعده خود مبنی بر بازگرداندن این پناهجویان عمل نکرده است. این‌ها بخشی از پناهجویان افغانستانی در سرتاسر جهان هستند که با افزایش فشار میزبانان خود با خطر بازگشت مواجه هستند.
تفاوت بین لاف زدن دولت بایدن در مورد اهداف اشغال و وضعیت واقعی اسفناک مردم افغانستان، چه در داخل و چه در خارج، همان چیزی است که پوریار آن را باور غرب می‌نامد‌؛ یعنی «زندگی آن‌هایی که در جنوب جهان هستند کاملاً بی‌ارزش است و فقط تا اینجا قابل بهره‌برداری است که به پیشبرد برنامه‌های امپراتوری کمک کند.»
پوریار معتقد است که بی‌تفاوتی نسبت به پناهجویان افغانستان «همچنین نشان‌دهنده تسلیمی آشکار در برابر احساسات نژادپرستانه ضدمهاجر است که همه افغانستانی‌ها را تروریست می‌شناسد. در نهایت، این امر بیان‌گر بی‌عدالتی‌هایی است که کشورهایی مانند ایالات متحده، که به‌خاطر منافع خود حمله می‌کنند، اشغال می‌کنند و غارت می‌کنند، بر بسیاری از نقاط جهان تحمیل شده است.»

نویسنده: عبدالرحمن

منبع: پیپلز دیسپچ – Peoples Dispatch

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا