مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: برای شروع، به جای تمرکز بر ساختارهای موازی و بینالمللی، ظرفیت نهادهای افغانستان را برای فراهم کردن فرصتها و حمایتهای اجتماعی به شهروندانش در نظر گیرید. دوم، بلندمدت باندیشید. بهجای تاکید بیحد بر نیاز فوری به غذا، حمایتی را با هدف بازیابی معیشت و ایجاد شغل برای مردان و زنان طراحی کنید. درست است که کمکهای امدادی نیاز نیست، اما باید مکمل استراتژی ارتقای استقلال اقتصادی خانوارها باشد. این امر با وضعیت فعلی فاصله زیادی دارد. سوم، روی ظرفیت این کشور برای مقابله با خطرات آب و هوایی بیپایان سرمایهگذاری کنید.
لاریهایی که به رنگ آبی روشن، زرد و بنفش رنگ آمیزی شدهاند، جای خالی اسپین بولدک در جنوب افغانستان را نشان میدهند. پشت بام آنها مملو از اموال خانوادههایی است که پس از دههها آوارهگی از پاکستان بازگشته اند. صدها هزار نفر در ماههای اخیر پس از حکمی مبنی بر اینکه مهاجران غیرقانونی باید از آن کشور خارج یا اخراج شوند، پیش از آنها آمدهاند. اکثر آنها قبلاً هرگز افغانستان نبودهاند. آنها باید زندگی جدیدی را از ابتدا بسازند.
خیلیها آنقدر فقیر هستند که نمیدانند وعده غذایی بعدیشان از کجا میآید. آنها به طور حتم سرمایه لازم را برای شروع زندگی ندارند. وقتی به اسپین بولدک میرسند، مراقبتهای پزشکی، مقداری غذا و اندکی پول نقد از سازمانهای بشردوستانه دریافت میکنند. آنها سپاسگزار هستند، اما وقتی از آنها میپرسم چه میخواهند، همه آنها بر یک چیز تأکید میکنند – شغل، سرمایه اولیه و فرصتی برای بقای اقتصادی.
تعداد بسیار اندکی چنین کمکی دریافت خواهند کرد. نه به این دلیل که آژانسهای بشردوستانه نمیخواهند از آنها حمایت کنند، بلکه به این دلیل که کمکهای بینالمللی در افغانستان هنوز تا حد زیادی به هدف بقا است، نه تابآوری و انعطافپذیری. این امر در مورد عودت کنندگان از پاکستان و پاسخ به سیل و زلزله صادق است. در نتیجه، بین راهبردهای اهداکنندگان و نیازهای افغانستانیها که با خطرات اقلیمی و فقر مرتبط با محرومیت و جابجایی مواجه هستند، تفاوتهای شدیدی را نشان میدهد.
اینکه تفاوت وجود دارد جای تعجب نیست.
خاطرات درگیری هنوز تازه است. علاوه بر این، درگیری روی ارزشها با مقامات طالبان، بهویژه در مورد دسترسی به کار و تحصیل برای زنان و دختران، تنش را اجتنابناپذیر و ضروری میکند.
با این حال، آنچه ناامیدکننده است این است که چارچوب کمکهای بینالمللی اساسا منفی و تاکید بر عدم کمک به طالبان است. در حالی که با توجه به شرایط خاص، آنچه مورد نیاز است، یک چارچوب مثبت مردمی است که بپرسد چه نهادها، ساختارها، مهارتها و نگرشهایی به رفاه و صلح پایدار در افغانستان کمک میکنند.
برخی اعتراض خواهند کرد که چنین چارچوبی غیرممکن است در حالی که نیمی جمعیت از آموزش و پرورش و نیروی کار محروم هستند. این استدلال دو اشکال اساسی دارد.
اول اینکه کاملا درست نیست. در حالی که محدودیتها علیه زنان غیرقابل قبول و شدید است، اما استثناها و راهحلهایی وجود دارد که میتواند از زنان حمایت کند.
دوم اینکه محدود کردن کمکها به همه آسیب میزند، از جمله زنان و دختران. آنها علاوه بر آرزوی خودشان، میخواهند پدر، برادر و شوهرشان هم درآمد و تحصیل داشته باشند.
یک چارچوب عمی مثبتتر شامل چه چیزی میشود؟
برای شروع، به جای تمرکز بر ساختارهای موازی و بینالمللی، ظرفیت نهادهای افغانستان را برای فراهم کردن فرصتها و حمایتهای اجتماعی به شهروندانش در نظر گیرید.
دوم، بلندمدت باندیشید. بهجای تاکید بیحد بر نیاز فوری به غذا، حمایتی را با هدف بازیابی معیشت و ایجاد شغل برای مردان و زنان طراحی کنید. درست است که کمکهای امدادی نیاز نیست، اما باید مکمل استراتژی ارتقای استقلال اقتصادی خانوارها باشد. این امر با وضعیت فعلی فاصله زیادی دارد.
سوم، روی ظرفیت این کشور برای مقابله با خطرات آب و هوایی بیپایان سرمایهگذاری کنید.
بارانهای شدید و جاری شدن سیل در هفتههای اخیر جان دهها نفر را در ولایتهای جنوبی و شمالی افغانستان گرفته است. مواشی، زمینهای کشاورزی، درختان و پلها ویران شده اند و هزاران نفر از فقیرترین مردم جهان را به تهیدستی کامل کشانده است.
با این حال، چنین حمایتهای توسعهای که ممکن حفاظت پایدار را فراهم کند، برای بسیاری از اهداکنندگان که آن را به نوعی کمک به مقامات دفاکتو میدانند، غیرقابل قبول است. اما چنین سیاستهایی به هیچ کس کمکی نمیکند.
چهارم، روی تمام فرصتهای یادگیری ممکن تمرکز کنید. خشم در مورد محدودیت آموزش متوسطه برای دختران وجود دارد، اما ما نباید به طور کلی از یادگیری دست بکشیم. از هر فرصت ممکن برای آموزش جایگزین، آموزش حرفه، توسعه مهارتها و آموزش مردان و زنان حمایت شود. از میان تمام بحرانهایی که افغانستان تجربه میکند، بحران سلامت روان است که شدیدتر و کمتر مشهود است. این بحران در ترومای گذشته و نبود امید به آینده ریشه دارد. کمکهای امدادی یک استراتژی ضعیف برای مقابله با آن است. حمایت از خودسازی یک امر قوی است.
در نهایت، حتی چارچوب و رویکرد جدید باید بین تعامل و تایید تمایز قایل شود. دلایل خوبی وجود دارد که چرا تایید (حکومت) مشکلساز است، اما تعامل برای ایجاد نوع درست سرمایهگذاری که به نفع مردم افغانستان است، حیاتی است.
پس از اگست ۲۰۲۱، بسیاری کشورهای کمک کننده نمیدانستند چگونه به شوک تغییر رهبری در افغانستان واکنش نشان دهند. برخی همچنان به الزامات بشردوستانه پاسخ میدهند، حتی اگر از هرگونه کمک مالی و مشارکت در توسعه خودداری میکنند.
در حالی که به سومین سالگرد بازگشت طالبان به قدرت نزدیک میشویم، زمان آن فرا رسیده است که کمککنندگان از یک استراتژی واکنشی به یک استراتژی فعالانه حرکت کنند. هدفی که تا حد امکان و بهرغم چالشهای دلهرهآور، پایهریزی نه تنها برای بقا، بلکه برای رفاه و امید است.
نویسنده: الکساندر ماتئو، مدیر منطقهای آسیا و اقیانوسیه در فدراسیون بینالمللی جمعیت هلال احمر
منبع: الجزیره – Aljazeera