آشفتگی سیاسی افغانستان، همراه با بحرانهای انسانی و اقتصادی، شرایط غیرقابل تحملی را برای جوانان تحصیلکرده افغانستان به وجود آورده است تا بتوانند در بازار کار، شغلی را دنبال کنند
با روی کار آمدن رژیم سرکوبگر طا-لبان، افغانستان با آینده تیره و تاریکی روبرو است که بحران فرار مغزها را در این کشور تشدید میکند؛ چنانچه افغانهای تحصیلکرده به دنبال امنیت در جای دیگر هستند و برای حفظ سرمایه فکری خود جامعهای از هم پاشیده را تنها میگذارند.
بسیاری از مردم افغانستان دیر یا زود دریافتهاند که وعدههای میان خالی طا-لبان در مورد اصلاحات در رهبری، پاسخ ساختگی به ضعفهای درکشدهاش بود. جامعه جهانی با به رسمیت نشناختن طا-لبان به عنوان دولت قانونی افغانستان (تاکنون) از قدرت خود استفاده کرد.
این امر رهبران طا-لبان را بر آن داشت تا به جهان اطمینان دهند که حقوق اساسی و حمایت از مردم، بهویژه گروههایی مانند زنان و دختران افغانستان، اقلیتهای قومی و مذهبی و روشنفکران را زیر پا نخواهد گذاشت. کسانی که بیشترین ضرر را از بازگشت طا-لبان به قدرت تجربه کردهاند، با دو انتخاب تاریک روبرو هستند: خطر آزار و اذیت و اجازه بهرهکشی از استعدادهایش یا فرار برای محافظت از جان خود و ادامه امرار معاش در خارج از کشور.
فردین، جوانی که با بیکاری دست و پنجه نرم میکند، پاسخ میدهد: ۱۶ سال درس خواندم و هیچکس به ما فکر نمیکند. اگر اوضاع به همین منوال پیش برود و کسی صدای ما را نشنود، ما مجبوریم کشور را ترک کنیم.
این امر واقعیتی را بیان میکند که بسیاری از جوانان و تحصیل کردههای افغانستان با آن روبرو هستند. این وضعیت برای زنان و دختران تحصیل کرده و پر جنب و جوش به مراتب سختتر است.
ظهور مجدد طا-لبان باعث مهاجرت دستهجمعی شد
آشفتگی سیاسی افغانستان، همراه با بحرانهای انسانی و اقتصادی، شرایط غیرقابل تحملی را برای جوانان تحصیلکرده افغانستان به وجود آورده است تا بتوانند در صنعت کار شغلی را دنبال کنند. هزاران افغانستانی در حال حاضر برای حمایت از خود و خانوادههایشان دست و پا میزنند. بر اساس گزارش دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل در سال ۲۰۲۲ میلادی، ۹۷ درصد از افغانستانیها در فقر زندگی میکردند.
ظهور مجدد طا-لبان باعث مهاجرت دستهجمعی جوانان تازه تحصیل کرده، داکترها، روزنامهنگاران، مهندسان، هنرمندان و غیره شد. ویدا مهران، یکی از مدیران مرکز مطالعات بینالمللی پیشرفته (CAIS) از دانشگاه اکستر در انگلستان، میگوید: «از دست دادن چنین سرمایههای انسانی، به بیان ساده، برای افغانستان فاجعهبار است». بسیاری از افغانستانیها به یک دوره جدید امیدوار بودند که در آن پیشرفت و نوآوری اجتماعی ریشه دوانده و شکوفا شود و نسل جدیدی از جوانان افغانستان به آن دامن بزند.
مایکل بری، کارشناس مسایل افغانستان گفت: «قدرت مغزی به معنای انتقاد و آزاد اندیشی است. روشنفکران در هر جامعه به شدت سرکوبگر منبع مخالفت هستند».
فردریک داکویر از موسسه تحقیقات اجتماعی-اقتصادی لوکزامبورگ میگوید: «وقتی آنها را مجبور به فرار میکنید، امکان مخالفت و در نتیجه تغییر را از بین میبرید».
سیاستهای واپسگرایانه طا-لبان، دستاوردهای قابل توجهی را که در دو دهه گذشته به دست آمده بود – مانند افزایش نزدیک به ۲۰ برابری حضور زنان در آموزش سطح عالی – از بین میبرد.
طبق اخبار سازمان ملل، طی حدود دو دهه از سال ۲۰۰۱ به این طرف، تعداد دختران از ۵ هزار به ۱۰۰ هزار زن در مکتبها ثبت نام کرده اند.
طا-لبان نیمی از پوتانسیل افغانستان را از بین بردند
در حالی که از مردان میخواهد بمانند و کشور را بسازند. آنها افغانستان را با خلع قدرت نیمی از جمعیت آن از طریق سلاح مردسالاری به ویرانی محکوم کرده است.
امیرخان متقی سرپرست وزارت خارجه طا-لبان در واکنش طعنهآمیز به مهاجرت گسترده افغانستانیها میگوید: آنها نباید به استعدادهای افغانستان، کادر علمی افغانستان و غرور افغانستان لطمه بزنند و نباید آنها را از این کشور خارج کنند.
با این حال، طا-لبان با تنزل دادن زنان به وضعیت شهروند فرعی در یک حکومت آپارتاید جنسیتی، نه تنها حقوق اساسی آنها را سلب میکنند، بلکه نیمی از پوتانسیل افغانستان را از بین میبرند. خرابکاری طا-لبان در پیشرفت آینده افغانستان به وضوح در محرومیت زنان و دختران از معیشت و تهدید دایمی آرزوهای آنها هویدا میشود.
منیژه وافق، رییس اتاق تجارت و صنایع زنان افغانستان ابراز ناامیدی کرد و گفت: همه ما برای ایجاد یک مجموعه بزرگ از متخصصان برای حمایت از کشور – در سیاست، اقتصاد، مهندسی، محیط زیست – همه چیز، سرمایهگذاری زیادی کردیم
گزارشهای دست اول از مردم افغانستان از روندهای پیشبینی شده فرار مغزها با کاهش سریع استعداد و هوش پشتیبانی میکند. این ضرر و آسیب با ممنوعیت تحصیل برای زنان و دختران بیشتر تشدید میشود. محکوم کردن ۵۰ درصد از جمعیت افغانستان به تابعیت برای ایجاد یک سیستم قانونی مبتنی بر انقیاد مردان بر زنان، محرومیت زنان از زندگی عمومی و محدودیتهای حرکت آزاد نشاندهنده استقرار اجباری یک حکومت آپارتاید جنسیتی از سوی طا-لبان است.
پیشرفتها برخلاف خواست مردم افغانستان، عقبگرد کرد
تعلیق و ممنوعیت اشتغال و تحصیل زنان توسط طا-لبان ظاهراً به عنوان بخشی از بازنگری قوانین و سیاستهای حکومت، با پابندی به قوانین شریعت – توسط قانون شرعی مبتنی بر تفسیر ایدیولوژی طا-لبان، توجیه میشود.
با این حال، حق تحصیل و حق کار از حقوق بشر جهانی است و مشروط به تایید دین نیست و حتی در این صورت، اسلام به تحصیل برای زن و مرد توصیه میکند. این بخش حقوق و آزادیهایی را تشکیل میدهد که همه زنان و دختران باید در سطح جهانی به آن دسترسی داشته باشند و نشاندهنده رشد و توسعه سالم یک کشور است.
در ۲۰ سال گذشته، افغانستان مرگ و میر مادران و کودکان را بیش از ۵۰ درصد کاهش داده است، اما بحران انسانی کنونی، خدمات صحی در حال فروپاشی را نشان میدهد. غنیسازی صنایع یک کشور نیازمند مشارکت همه مردم آن با هویتها و تجارب گوناگون است که نشان میدهد خدمات چگونه نیازهای جامعه را برآورده میکند.
طا-لبان با محروم کردن زنان از مشاغل صحی، سلطهگری مردان را تداوم میبخشد که درد زنان را نادیده میگیرند و مراقبت کافی را ارایه نمیدهند. این طرز فکر مردسالارانه رویکرد کلی طا-لبان است که به طور سیستماتیک زنان را از زندگی عمومی حذف میکنند. موفقیت یک ملت در حالی که بیش از نیمی از جمعیت آن تحت ظلم و ستم سیستماتیک و به حاشیهرانده شدن باشد، به ثمر نمیرسد.
محمد مصطفی، فارغ التحصیل اخیر از دانشگاه پکتیا در افغانستان، گفت: در یک جامعه، ما به پزشکان زن و مرد نیاز داریم.
زنان و دختران فقط شی نیستند
قاببندی هویت زنان و دختران بهعنوان چیزی غیرمشابه با «شخص»، آنها را از انسانیت خارج میکند. این دیدگاه منعکس کننده جهانبینی محدود طا-لبان است، که نمیتواند تشخیص دهد که زنان و دختران صرفاً اشیاء نیستند، بلکه افرادی هستند که قادر به کمک به جامعه در ظرفیتهای مختلف و برابر هستند. روزنامهنگاران، مهندسان، پزشکان، هنرمندان-پتانسیل هزاران زن افغانستانی بیاستفاده باقی میماند و توسط سیستمی که جایگاه واقعی آنها را سلب میکند نادیده گرفته میشود.
برای ساختن آیندهای مرفه و مترقی برای افغانستان، شناخت استعدادها، رویاها و شغلهای زنان و دختران ضروری است. آنها بخشی جداییناپذیر از بافت کشور هستند. محروم کردن آنها از حقوق شان تنها مانع از پوتانسیل رشد ملت میشود و چرخه نابرابری و ظلم را تداوم میبخشد.
بنیاد فمینیست میجاریتی معتقد است که زمان آن رسیده است که خشونت طا-لبان علیه زنان و به خطر انداختن آینده افغانستان را به چالش بکشیم و از توانمندسازی و شمولیت زنان و دختران به عنوان ذینفعان و انسانهای برابر در جامعه افغانستان دفاع کنیم.