توافقنامه دوحه با وجود نقایص باید تطبیق شود – بخش دوم و پایانی
با وجود ایرادات فراوان، این قرارداد حاوی عناصر ارزشمندی بود، به ویژه اشارههای مکرر به آغاز مذاکرات میانافغانی که قرار بود به ایجاد «حکومت اسلامی افغانستان پس از حل و فصل» منجر شود. ایالات متحده و بقیه جامعه بینالمللی باید همچنان اصرار کنند که طا-لبان این ماده مهم توافقنامه را محترم بشمارند و اجرا کنند
دو سال پیش در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰، زلمی خلیلزاد نماینده ویژه امریکا در امور روند صلح افغانستان به نمایندگی از ایالات متحده با ملا عبدالغنی برادر رییس دفتر سیاسی طا-لبان در دوحه موافقتنامهای را برای پایان دادن به بیست سال دخالت نظامی در افغانستان امضا کرد. از زمان امضای این قرارداد، کارشناسان و دستاندرکاران سیاست خارجی همه طرفها به طور گسترده از نقایص این قرارداد و امتیازات غیرضروری آن انتقاد کردهاند. برای شناسایی این ایرادات به پیشینه حقوقی یا تخصص زیاد در سیاست خارجی نیاز نیست؛ با یک نگاه اجمالی به محتوای آن تقریباً معلوم میشود که شرایط آن عمدتاً توسط طا-لبان دیکته شده است. در واقع، در روز امضای این توافقنامه طا-لبان پیروزی شان را با راهپیمایی با پرچم خود از دفتر سیاسیاش تا هتل شرایتون جشن گرفتند، جایی که جوانب در مقابل دیدگان ناظران بینالمللی توافقنامه را امضا کردند. آن راهپیمایی منادی چیزهای آینده بود که با تسلط کامل طا-لبان بر افغانستان در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ به اوج خود رسید.
بهرغم نقایص عمیق این توافق، دولت بایدن باید اصرار کند که بخشهای باقیمانده موافقتنامه اجرا شود. یعنی مذاکرات میانافغانی و قطع حمایت از گروههای تروریستی خارجی. تطبیق این مقررات در نهایت میتواند منجر به تشکیل یک دولت «فراگیر» در افغانستان شود تا بتواند حقوق اولیه بشر و حقوق زنان را در افغانستان تضمین کند. چنین حکومتی قادر خواهد بود تا از سوی جامعه بینالمللی به رسمیت شناخته شود و روند دشوار بازسازی افغانستان پسا-جنگ آغاز و در خدمت منافع بلندمدت ایالات متحده و افغانستان باشد.
معایب این توافق
توافقنامه ۲۰۲۰ دارای شش نقص اصلی است.
نخست، کل مفهوم مذاکره مستقیم ایالات متحده و در نهایت امضای قرارداد با طالبان – بازیگر غیردولتی تحت تحریم ایالات متحده و سازمان ملل متحد – دورنمای خوبی برای واشنگتن ندارد. ایالات متحده به طور حتم میتواند با بازیگران غیردولتی در سراسر جهان تعامل داشته باشد، اما تنها از نظر تاکتیکی برای دستیابی به اهداف فوری و کوتاهمدت. وارد شدن در گفتوگوهای عمومی مانند مذاکرات دوحه و در نهایت امضای قرارداد با طا-لبان که به طور غیرمستقیم آنها را مشروعیت میبخشد و جایگاه آنها را از غیردولتی به یک بازیگر دولتی ارتقا میدهد، مغایر منافع ایالات متحده و افغانستان است
دوم، در سراسر متن این توافق، که بدون مشارکت دولت افغانستان مذاکره شد، عبارت «امارت اسلامی افغانستان که ایالات متحده آن را به عنوان یک دولت به رسمیت نمیشناسد اما به عنوان طا-لبان شناخته میشود» بارها ظاهر میشود. اما حتی یک اشاره هم به «جمهوری اسلامی افغانستان» که ایالات متحده آن را به عنوان یک دولت به رسمیت شناخته است، وجود ندارد. فرصت ذکر جمهوری اسلامی افغانستان در بند مبادله زندانیان از دست رفت که خود عمیقاً مشکلساز است، در عوض به «زندانیان طرف مقابل» اشاره دارد. این اشتباهات متنی نشاندهنده پیروزی برای طا-لبان بود که هرگز نمیخواستند درباره جمهوری اسلامی افغانستان بشنوند، ببینند یا صحبت کنند. این بیاعتنایی کامل به جمهوری اسلامی افغانستان برای نیروهای دفاعی و امنیتی ملی افغانستان (ANDSF) عمیقاً تضعیفکننده بود. فروپاشی ناگهانی دولت و پیروزی سریع طا-لبان در اگست ۲۰۲۱ احتمالاً تا حدودی ناشی از این تضعیف روحیه است.
سوم، گنجاندن مبادله زندانیان در توافق ایالات متحده-طا-لبان اقدام عاقلانه برای اعتمادسازی نبود. از آنجایی که زندانیان مربوطه تحت صلاحیت حکومت افغانستان نگهداری میشدند، باید اولین موضوع در آجندای مذاکرات میانافغانی باشد. گنجاندن مبادله زندانیان در این معامله به طور غیرضروری باعث ایجاد چندین ماه چالش و در مقاطعی تنش در روابط دوجانبه ایالات متحده و جمهوری اسلامی افغانستان شد. طا-لبان آزادی زندانیان را در اولویت قرار دادند و احتمالاً به خاطر دستیابی به آن در مذاکرات بینالافغانی شرکت کردند. در عوض، طا-لبان به پیروزی تصاعدی دست یافتند، زیرا شورشیان زندانیان شان را دریافت کردند و روابط حکومت غنی با واشنگتن به شدت تیره شد. ایالات متحده بر جمهوری اسلامی افغانستان فشار آورد تا زندانیان طا-لبان را به خاطر اجرای توافقنامه آزاد کند و این امر روایت طا-لبان مبنی بر دستنشانده بودن جمهوری اسلامی افغانستان را تقویت کرد.
چهارم، لحن و زبانی است که طا-لبان را در قبال پاسپورت و ویزا مسئول میسازد؛ در حالی که آنها صلاحیت صدور چنین اسنادی را نداشتند. این موضوع پیام ناامیدکنندهای را به عناصر مختلف جامعه، از جمله نیروهای دفاعی امنیت ملی فرستاد. آنها این پیام را چنین تعبیر کردند که ایالات متحده دیگر در کنار جمهوری اسلامی افغانستان نمیایستد و در عوض طا-لبان را دولت قانونی افغانستان میداند. تعداد ارجاعات به «امارت اسلامی افغانستان» – مبنی بر این که ایالات متحده آن را به عنوان یک دولت به رسمیت نمیشناسد اما به عنوان «طا-لبان» شناخته میشود – نمیتواند این تفسیر و تعبیر را تغییر دهد.
پنجم، متن توافقنامه برای افغانها (بسیاری در دولت ایالات متحده امریکا) و متحدان ناتو شگفتانگیز بود؛ کسانی که درست چند روز قبل از امضای آن یک کاپیاش را به دست آوردند و دیدند که این توافق حاوی اشارههایی به خروج «همه موارد پرسونل ملکی غیردیپلماتیک، پیمانکاران امنیتی خصوصی، مربیان، مشاوران و پرسونل خدمات پشتیبانی» است. قرار نبود عناصر غیرنظامی روی میز مذاکره باشند. اگر طا-لبان خواهان خروج نیروهای رزمی ایالات متحده بودند و اگر واشنگتن و متحدانش مایل بودند نیروهای رزمی خود را خارج کنند، باید توافق را امضا میکردند. گنجاندن این عناصر غیرنظامی به این معنی بود که جمهوری اسلامی افغانستان و به ویژه نیروهای دفاعی امنیت ملی تنها ماندند. امری که فقط باعث تضعیف روحیه نیروهای افغان، به ویژه نیروی هوایی شد، زیرا آنها کاملاً به پیمانکاران وابسته بودند.
ششم، هیچ میکانیزم راستیآزمایی برای ایالات متحده وجود ندارد که طا-لبان را در قبال تعهدات ضد تروریزم، به ویژه قطع روابط با القاعده پاسخگو بداند. این معامله تنها بر تعهدات شفاهی طا-لبان برای دستور دادن به فرماندهانش مبنی بر اجتناب از همکاری با القاعده استوار است. هر گونه سوال در مورد تعهد طا-لبان به حفظ این بخش از توافق زمانی پاسخ داده شد که عوامل امریکایی به طور یکجانبه ایمنالظواهری رهبر القاعده را در یک پناهگاه طا-لبان در کابل پیدا کردند و از بین بردند.
و هنوز…
با وجود ایرادات فراوان، این قرارداد حاوی عناصر ارزشمندی بود، به ویژه اشارههای مکرر به آغاز مذاکرات میانافغانی که قرار بود به ایجاد «حکومت اسلامی افغانستان پس از حل و فصل» منجر شود. ایالات متحده و بقیه جامعه بینالمللی باید همچنان اصرار کنند که طا-لبان این ماده مهم توافقنامه را محترم بشمارند و اجرا کنند.
اصرار بر اجرای وعدههای داده شده در توافق ۲۰۲۰ امریکا و طا-لبان – به ویژه تشکیل دولت فراگیر در افغانستان و پایان دادن به کمک و پناه دادن به گروههای تروریستی خارجی – باید مبنای محکمی برای تعامل ایالات متحده و جامعه جهانی با طا-لبان باشد. هرگونه حرکت به سمت شناسایی دیپلماتیک یا کمک به بازسازی باید بر اساس این مفهوم صورت گیرد.
وضعیت اسفبار ۴۰ میلیون افغان، به ویژه زنان و دختران و همچنین فداکاری تعداد بیشماری از افغانها، امریکاییها و متحدان غربی و خانوادههای آنها ایجاب میکند که برای ایجاد صلح واقعی در افغانستان تلاش بیشتری انجام شود. تا زمانی که ایالات متحده به دنبال تشویق پیشرفت واقعی باشد، سرمایهگذاریهای جان و مال طی ۲۰ سال گذشته پتانسیل بازدهی مفاد را دارد.
چنین پیشرفتی را می توان با تکمیل اجرای توافق ۲۰۲۰ به دست آورد. ایالات متحده و متحدان غربیاش باید کمک کنند تا نقش سازمان ملل در تسریع مذاکرات میانافغانی بین طا-لبان و همه جناحهای افغان آغاز شود. از جمله زنان و جوانان که میتواند منجر به ایجاد یک دولت فراگیر در افغانستان شود.
پس از آن، چنین دولتی با نمایندگی گسترده که شامل طا-لبان نیز میشود، میتواند روی ایجاد یک میکانیزم راستیآزمایی روی زمین جهت نظارت و کشف تهدیدات تروریستی به توافق برسد. پس چنین دولتی میتواند توسط جامعه بینالمللی به رسمیت شناخته شود و میتواند بازگشایی پایگاههای دیپلماتیک لازم برای تعامل مستقیم با مردم افغانستان را تسهیل کند. این اساس به دولت جدید در زمینه کمکهای فنی، اقتصادی و امنیتی مورد نیاز برای ارائه خدمات اساسی به مردم افغانستان و ساختن آیندهای باثبات و پایدار کمک خواهد کرد.