داعش در افغانستان، پاکستان و هند؛ تحلیل وضعیت در ٢٠٢٤ چگونه خواهد بود؟ (٤/آخر)
دهلی نو با یک سیاست قوی ضد تروریزم و یک تیم فنی در کابل، در موقعیت عالی برای رهبری همکاریهای کوچک سازمان همکاری شانگهای با طا-لبان، منحصراً در مورد تروریزم قرار دارد. با توجه به اینکه تقریباً همه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای به طور مستقل با طا-لبان در تعامل هستند، این امر دهلی نو را قادر میسازد تا تعهد خود را نسبت به مردم افغانستان تقویت کند و در عین حال جاهطلبیهای برخی کشورها را در صحنه کنترول کند
نتیجهگیری و توصیههای سیاسی و عقلانی
با نگاهی به مسیر داعش خراسان ISKP در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، به احتمال زیاد این گروه در سال ۲۰۲۴ حملاتی را علیه کشورهای همسایه انجام میدهد که باعث میشود داعش خراسان ISKP به صورت محلی با هدف مقابله با طا-لبان در افغانستان و حفظ اهمیت در مرز پاکستان و افغانستان فعالیت کند. داعش خراسان ISKP ممکن است ادعا کند که تنها گروهی است که جهاد جهانی را با موفقیت انجام میدهد، القاعده را تضعیف میکند و طا-لبان را محدود به جاهطلبی ارضی میبیند.
با توجه به این امر، برای داعش خراسان ISKP، از دست دادن نفوذ در منطقه افغانستان-پاکستان و قدرت انجام حملات علیه دولت هند، حداقلترین مشکل آن است. یک کمپاین موفقیتآمیز علیه طا-لبان روحیه افراد وابسته به آن و کسانی که هنوز پرچم داعش را در منطقه افغانستان و پاکستان به اهتزاز در میآورند، تقویت خواهد کرد. در عین حال، امید آنها را در خراسان تجدید و طا-لبان را به عنوان تنها حاکم مشروع افغانستان تضعیف میکند. داعش خراسان ISKP ممکن است با معرفی طا-لبان به عنوان نهادی که قادر به جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان به یک پناهگاه تروریستی نیست، آنها را تحت تحریم/فشار شدید جوامع بینالمللی قرار دهد، تا از این طریق با آنها مقابله کند.
استفاده از این امر به عنوان انگیزه، مقابله با فشار بر طا-لبان از طریق اقداماتی که مشروعیتش را زیر سوال میبرد، تاکتیکی است که داعش خراسان ISKP ممکن در سال ۲۰۲۴ از آن استفاده کند.
به گفته نویسنده، چالشهای ذیل ممکن است از فعالیتهای داعش در افغانستان، پاکستان و هند در سال ۲۰۲۴ جلوگیری کند:
الف) داعش خراسان ISKP نیاز مبرمی به جذب نیرو دارد. وابستگان این گروه، تا پاییز ۲۰۲۳ و اوایل سال ۲۰۲۴ ممکن است بیعت خود را تغییر دهند، از جمله آن دسته از گروههای وابسته که در کشمیر فعالیت میکنند. این امر منجر به یک ساختار سلسله مراتب ضعیف در ولایتها (افغانستان، پاکستان و هند) میشود که بر توانایی رهبری این سازمان برای برنامهریزی حملات تأثیر میگذارد.
ب) داعش خراسان ISKP ممکن است تمرکز خود را بر افغانستان افزایش دهد. منظور نویسنده این نیست که عجولانه حضور خود را در کشمیر کنار میگذارد. اما، ممکن است به استخدام جوانان افراطی که آنها را در افغانستان استخدام میکند ادامه دهد که به این معنا است که در کشمیر یا «پان-هند» به هیچ اقدام جنبشی محدود نخواهد شد.
ج) داعش خراسان ISKP، برخلاف داعش عراق و شام نتوانست بر جوانان افراطی از غرب و جنوب آسیا تأثیر بگذارد تا به صفوف آنها بپیوندند. در عوض، با فرستادن نیروهای آموزش دیده به کشور مبدأ، ISKP مجبور به اعزام نیروهای استخدامی جهت تقویت صفوف در حال کاهش در افغانستان است.
در این صورت، برای دهلی نو جدیترین خطر توانایی ISKP برای تأثیرگذاری بر جناحهای شبهنظامی فعال در کشمیر و به دست آوردن وفاداری آنها است. همانطور که به تفصیل تحلیل شد، ISKP ممکن است توانایی هدف قرار دادن غیرنظامیان و نیروهای امنیتی را نداشته باشد. با این حال، جوانان باهوش و با مهارتی دارد که میتوانند افراد خاصی را تحریک کنند و به آنها دستور حمله بدهند و بعداً ادعای وابستگی به آنها کنند. احتمال وقوع این امر کم است.
داعش خراسان تهدید فوری برای کشمیر است، همانطور که در بالا توضیح داده شد نه از طریق اقدام جنبشی، بلکه از طریق تبلیغات آنلاین، شیوههای استخدام غیرفعال که بسیار خطرناکتر از استخدام فعال است؛ به طور بالقوه جذب نیروهای افراطی برای تشکیل شبکههای خوابیده و انتظار برای شرایط مساعد منطقه برای انجام عملیات.
با توجه به ارزیابی فوق، دهلی نو برای مقابله با تهدید داعش ISKP چه اقداماتی باید انجام دهد؟ آیا دهلی نو باید یک سیاست مبارزه با تروریزم ناشی از همکاری منطقهای را تدوین کند که شرکایش را قادر میسازد تا شاید به طور مشترک با تهدیدها مقابله کند؟
با تکمیل دو سال حکومت طا-لبان، دهلی نو فرصتهای محدود اما منابع کارآمد برای مقابله با تهدید ISKP، نه تنها در داخل، بلکه به عنوان یک ذینفع منطقهای دارد.
برای این منظور، نویسنده توصیههای خاصی را ارایه میکند که میتواند دهلی نو را قادر سازد تا با تهدید داعش خراسان ISKP، نه فقط در داخل بلکه در منطقه به شکل یک اتحاد منطقهای علیه تروریزم به طور کلی مقابله کند:
۱) تشخیص امکان همکاری در مقیاس کوچک برای مبارزه با تروریزم بین سازمان همکاری شانگهای (تحت رهبری هند) و طا-لبان؛
با کنار گذاشتن ماهیت حساس سیاسی، سازمان همکاری شانگهای در موقعیت عالی برای تدوین همکاری ضد تروریزم با طا-لبان، تحت رهبری دهلی نو است. دهلی نو با یک سیاست قوی ضد تروریزم و یک تیم فنی در کابل، در موقعیت عالی برای رهبری همکاریهای کوچک سازمان همکاری شانگهای با طا-لبان، منحصراً در مورد تروریزم قرار دارد. با توجه به اینکه تقریباً همه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای به طور مستقل با طا-لبان در تعامل هستند، این امر دهلی نو را قادر میسازد تا تعهد خود را نسبت به مردم افغانستان تقویت کند و در عین حال جاهطلبیهای برخی کشورها را در صحنه کنترول کند. بدون همکاری خارجی، داعش خراسان ISKP یک تهدید جدی برای امنیت افغانستان خواهد بود.
بنابراین، همکاری در مقیاس کوچک تحت رهبری دهلی نو، همکاری کشورهای متحد غرب، به ویژه ایالات متحده را به ارایه اطلاعات فنی بدون تعامل مستقیم با طا-لبان یا گسترش قدرت نظامی یا اعطای مشروعیت سیاسی به آنها به همراه دارد. کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای بدون استفاده از حضور نظامی به توانایی منحصر به فرد برای ردیابی/جستجوی اطلاعات در مورد عوامل تروریستی شناخته شده در داخل افغانستان دست خواهند یافت.
۲) به حداکثر رساندن توانایی کشورهای همسایه برای مقابله با افراطگرایی؛
با توجه به سیاست قوی ضد تروریزم هند، کشورهایی مانند بنگلادیش، میانمار، سریلانکا و مالدیو فاقد ظرفیت برای مقابله با افراطگرایی هستند. یک برنامه اختصاصی ضدافراطگرایی منطقهای میتواند همکاریها را تقویت و اعتماد متقابل و همچنین ارتقای مهارتهای نهادهای نظامی و مجری قانون در کشورهای مذکور را از طریق آموزشهای مشترک در مورد اطلاعات سیگنالی یا SIGINT قوت بخشد. در نتیجه، نه تنها قدرت آنها را در مقابله با تهدیدات احتمالی گروههای احتمالی وابسته به داعش، بلکه با تهدیدهای شبکههای جهادی داخلی که در ایالتهای مربوطه شکوفا شدهاند نیز به حداکثر میرساند.
۳) تلاشهای منطقهای برای مقابله با تبلیغات جهادی؛
همانطور که در بالا تحلیل شد، جوانان کشمیری عمدتاً هدف کمپاینهای تبلیغاتی جناحهای اسلامگرا مانند داعش خراسان ISKP قرار میگیرند. آنها با هدف قرار دادن این جوانان، تبلیغات خود را با هدف تأثیرگذاری بر اعضای جوامع مسلمان در سراسر هند منتشر میکنند. این تاکتیک نه تنها در کشمیر به کار میرود، بلکه تولید تبلیغات افراطی و پخش آنلاین از طریق پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک و تلگرام، تقریباً در هر کشوری در منطقه و در سراسر جهان رخ میدهد. تنها راهحل موثر این است که شبکههای آنها را با بازداشت کسانی که آن را هدایت میکنند و همچنین کسانی که دایماً با استفاده از واحدهای پنهان تبلیغات تولید میکنند، مختل کنند و آن را به مخاطبان بزرگتری در سراسر جهان پخش کنند.
برهم زدن چنین پلتفرمهایی نیازمند یک استراتژی قوی است که باید از رویکرد منطقهای به سمت جهانی اجرا شود. دهلی نو باید از طریق تبلیغات تحت حمایت مدیریت اجرایی مبارزه با تروریزم شورای امنیت سازمان ملل متحد (CTED) و چارچوب اختصاصی تحت ریاست گروه-۲۰، ابتکاری را به هدف ایجاد اختلال در انتشار تبلیغات، قبل از رسیدن به مخاطبهای مورد نظر به زبانهای منطقهای/محلی، جهت مقابله با افراطگرایی خشونتآمیز پیشنهاد کند.