دوحه-۳- حد وسط برای همه ذینفعان؟
خبرگزاری دید: رهبری “امارت اسلامی” به شدت با مشارکت جامعه مدنی و نمایندگان سیاسی افغانستان در سومین نشست دوحه مخالف است. طالبان بارها اعلام کردهاند که اینها مسایل داخلی افغانستان است و این گروه تلاش میکند زمینه مناسب را برای حل آنها ایجاد کند.
تلاشهای دیپلماتیک برای سومین نشست دوحه در مورد افغانستان به اوج خود رسیده است. در اقدامی غافلگیرکننده، سراجالدین حقانی، وزیر داخله طا-لبان، با چندین رهبر، از جمله شیخ محمد بن زاید آل نهیان حاکم ابوظبی دیدار کرد. حقانی به دلیل دست داشتن در حملات و حملهای که منجر به کشته شدن یک شهروند امریکایی شد، با جایزهای بالغ بر ۱۰ میلیون دالر تحت تعقیب امریکا است. شبکه او همچنین مسئول برخی از خونینترین حملات علیه دولت سابق مورد حمایت غرب در افغانستان است. حتی تعجبآورتر از آن، مجوز کمیته تحریمهای سازمان ملل نه تنها به حقانی، بلکه به مولوی عبدالکبیر کبیر معاون نخستوزیر، عبدالحق واثق رییس اسخبارات و نور ثاقب وزیر حج است.
ظهور حقانی در دوبی، جایی که گفته میشود وی همچنین با مقامات مهم امریکایی و غربی ملاقات کرد، بعد از مذاکرات حیاتی یک هفته قبل وزرای قطر، مقامات سازمان ملل و اتحادیه اروپا و وزرای کلیدی طا-لبان در کابل صورت گرفت تا آنها را برای شرکت در نشست برنامهریزی شده دوحه-سوم تشویق کند.
آخرین جلسه به تاریخ ۲ جوت بین توماس نیکلاسن نماینده ویژه اتحادیه اروپا برای افغانستان و مولوی امیرخان متقی وزیر خارجه حکومت سرپرست بود.
در این نشست، نیکلاسن، نماینده ویژه اتحادیه اروپا بر اهمیت حضور امارت اسلامی در سومین نشست دوحه تأکید کرد و گفت که در آنجا موضوعات مهم مورد بحث قرار خواهد گرفت.
متقی پس از دیدار با خانم رزماری دی کارلو معاون دبیرکل سازمان ملل متحد گفته بود که “امارت اسلامی افغانستان” قبل از اعلام موضع خود در این مورد، تحقیقات خود را در مورد چارچوب سومین نشست دوحه انجام میدهد.”
اما متقی تاکید کرد که سیاست کشورش مبتنی بر تعامل متوازن و مثبت با همه کشورهای جهان است و به دنبال مشارکت معنادار در سومین نشست دوحه است که امیدوار است نتایج مثبتی برای افغانستان به همراه داشته باشد.
این فعالیت دیپلماتیک چند پرسش اساسی را مطرح میکند: آیا امارت اسلامی در نشست دوحه-سوم شرکت میکند؟ آیا شرایط امارت اسلامی را مجبور کرده که از پافشاری روی شش شرط برای مشارکت صرف نظر کند؟ در حال حاضر مشخص نیست.
و آیا ذینفعان اصلی – از جمله سازمان ملل، ایالات متحده و اتحادیه اروپا – در رابطه با تعامل با طا-لبان همسو هستند؟
شرایط اولیه مطرح شده توسط طا-لبان عبارتند از: الف) کرسی افغانستان در سازمان ملل به امارت اسلامی داده شود. ب) سازمان ملل باید از تعیین نماینده ویژه برای افغانستان صرف نظر کند. ج) آجندا و ترکیب سومین نشست دوحه در مشورت با طالبان باشد. د) آموزش دختران، اشتغال زنان و تشکیل دولت فراگیر نباید در آجندای سومین نشست دوحه قرار گیرد.
رهبری “امارت اسلامی” به شدت با مشارکت جامعه مدنی و نمایندگان سیاسی افغانستان در سومین نشست دوحه مخالف است. طالبان بارها اعلام کردهاند که اینها مسایل داخلی افغانستان است و این گروه تلاش میکند زمینه مناسب را برای حل آنها ایجاد کند.
جالب اینجاست که چند روز پیش از دیدار متقی با مقامات اتحادیه اروپا و سازمان ملل، ذاکر جلالی، یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه طالبان، در نشستی با مقامات گفته بود که “نمایندگان امارت اسلامی در گفتوگوهای اصلی” در دوحه شرکت خواهند کرد. جزییات سخنان جلالی در ۲۹ می در ایکس منتشر شد.
جلالی با بیان اینکه در نشست آتی مشکلات مالی و بانکی پیشروی افغانستان، معیشت جایگزین خشخاش برای کشاورزان و تاثیرات تغییرات آب و هوایی در افغانستان به بحث گرفته خواهد شد، گفت: “… آجندای سومین نشست دوحه به طور مثبت تغییر کرده است و در مورد موضوعات مورد بحث اختلاف نظری وجود ندارد.”
همراه با این شوخی دیپلماتیک، ناآرامی مشهودی در میان ذینفعان غربی در ارتباط به تصمیم روسیه برای حذف طالبان از فهرست تروریزم دیده میشود – اقدامی که احتمالا کابل-مسکو را هرچه بیشتر به هم نزدیکتر میکند.
علاوه بر ملاحظات جیوپولیتیکی برای نفوذ، به نظر میرسد اتحادیه اروپا به عنوان یک بلوک مایل است برای تعامل با طالبان، هرچند بدون به رسمیت شناختن آنها، تلاش کند.
بر مبنای داستانهای ناملایمات اقتصادی که اکثریت جمعیت افغانستان با آن روبرو هستند، میل بیشتری برای کمک به فقرا در این کشور قابل تشخیص است. برخی اعضای اتحادیه اروپا از خود میپرسند که آیا اصلاً میتوانند کمکی کنند. به نظر میرسد که این موضعگیری نیز از درک این موضوع ناشی میشود که طالبان آمدهاند تا بمانند – حداقل در میانمدت.
برخی دیپلماتها از خود میپرسند که اگر امارت اسلامی بخواهند برای مدت طولانی حکومت کنند، میتواند حکومتداری موثر داشته باشد (یعنی مراقبت از شهروندان). این پرسش ناشی از نگرانیهای بشردوستانه و همچنین آنچه به نظر میرسد آشتی با شیوهای است که طالبان میخواهند این کشور را رهبری کنند.
آیا این بدان معناست که اتحادیه اروپا آماده است – حداقل در حال حاضر – از اصرار بر احیای حقوق زنان و اشتغال و تحصیل چشمپوشی کند؟ موضوع بزرگتر حال حاضر، زنده ماندن و بقای میلیونها افغانستانی – زن و مرد – از مشکلات مالی است.
بهرغم افزایش درآمدها و بهبود برخی بخشهای اقتصادی، امارت اسلامی همچنان با این چالش مواجه است که این کشور را از حالت «بقا» نجات دهد. توسعه اقتصادی و تجارت بینالملل عمدتاً از طریق لغو یا کاهش تحریمها علیه حکومت صورت میگیرد.
شاید یک واقعگرایی جدید هم برای طالبان افغانستان و هم برای متحدان غربی در حال طلوع باشد. رهبری حکومت طالبان متوجه است که تعامل بینالمللی اجتنابناپذیر است و کابل باید برخی از خواستههای جامعه جهانی (حقوق زنان) را در نظر بگیرد که ممکن است به سهولت تجارت بینالمللی و مبادلات مالی منجر شود. تا آنجا که غرب احتمالا متوجه شده است، امارت اسلامی اینجاست تا بماند. فقدان یک اپوزیسیون سازمانیافته و به معنای واقعی کلمه عدم تمایل به درگیری مسلحانه – نه در میان مردم و نه بازیگران خارجی – عامل بزرگی است که در حال حاضر به نفع طالبان است.
بنابراین، آیا ما شاهد ظهور یک «همزیستی» ناخواسته در رابطه با تعامل کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده با امارت اسلامی هستیم؟ آیا دوحه-۳، بدون از دست دادن وجهه، ظاهری از حد وسط برای ذینفعان خواهد داشت – معامله بزرگ از سیاست واقعی زاده میشود؟
نویسنده: امتیاز گل
منبع: اکسپرس تریبون – Express Tribune