دولت فراگیر؛ ضرورت استراتژیک افغانستان
استقرار یک دولت فراگیر در افغانستان نه تنها یک انتخاب سیاسی بلکه یک ضرورت استراتژیک است. از تقویت وحدت ملی تا مقابله با افراطگرایی و جلب حمایت بینالمللی، فراگیر بودن بستری است که میتوان بر روی آن یک افغانستان باثبات، نماینده و مرفه بنا کرد
ضرورت ایجاد یک دولت فراگیر در افغانستان از نیازهای مبرم برای تقویت ثبات، وحدت و نمایندگی است. در کشوری که با قومیتها، فرهنگها، گروههای سیاسی و فرقههای مذهبی گوناگون زندگی میکنند، یک دولت فراگیر در تضمین شنیدن و نمایندگی همه اقشار جامعه نقش اساسی دارد. از لحاظ تاریخی، حکومت انحصاری منجر به درگیری و مقاومت داخلی میشود که خود بر اهمیت حیاتی فراگیری تاکید میکند. چنین حکومتی نه تنها وحدت ملی را با در نظر گرفتن دیدگاههای گوناگون ایجاد میکند، بلکه از حقوق زنان و اقلیتها نیز محافظت و جامعهای بردبار و کثرتگرا پرورش میدهد.
تاریخ پر فراز و نشیب افغانستان بر پیامدهای حکومت انحصاری تاکید دارد. رژیمهای گذشته که گروههای قومی و فرهنگی خاصی را به حاشیه رانده بودند، شاهد درگیریها و مقاومتهای داخلی بودند که میتوانست برای طا-لبان درسی باشد. فراگیر بودن یک دولت نقش اساسی در تقویت ثبات دارد و تضمین میکند که همه اقشار جامعه احساس نمایندگی میکنند و صدای آنها شنیده میشود. انحصار در حکمرانی خطرات قابل توجهی دارد. به حاشیهراندن گروههای قومی، مذهبی یا فرهنگی میتواند به خشم، بیگانگی و ناآرامیهای احتمالی منجر شود. درک و پرداختن به چالشهای انحصار برای هدایت افغانستان به سوی مسیر ثبات و رفاه بسیار مهم است.
دولت فراگیر در ایجاد وحدت ملی نقش بسزایی دارد. با بازنمایی پیشینههای قومی مختلف و تفاوتهای فرهنگی، حس تعلق را در بین همه شهروندان تقویت میکند. وحدت ملی سنگ بنای مقاومت در برابر تهدیدات خارجی و اختلافات داخلی است.
فراگیری مترادف با پاسداری از حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان و اقلیتها است. دولتی که منعکس کننده تنوع جمعیتش باشد، نمایندگی و حمایت کافی را برای همه تضمین میکند و جامعهای متکثر و بردبار به بار میآورد.
سیاستهای طردکننده میتواند ناخواسته به افراطگرایی و رادیکالیزم کمک کند. در مقابل، یک دولت فراگیر به عنوان یک اقدام متقابل عمل میکند، به نارضایتیها رسیدگی و راههایی را برای تعامل سازنده فراهم میکند. فراگیری ابزاری قدرتمند در برابر زمینههای پرورش افراطگرایی است.
یک دولت فراگیر، موقعیت افغانستان را در جامعه بینالمللی افزایش خواهد داد. افغانستان با نشان دادن تعهد به تنوع و نمایندگی، احتمال بیشتری برای دریافت حمایت دیپلماتیک و مالی در صحنه جهانی دارد. فراگیری با هنجارها و ارزشهای بینالمللی همسو است. حکومت فراگیر به دیپلماسی موثر و حل مناقشه کمک میکند. دولتی که دیدگاههای مختلف را در خود جای دهد، برای مذاکره در مورد درگیریهای داخلی و مشارکت در ابتکارات دیپلماتیک و ارتقای صلح و ثبات، مجهزتر است.
همبستگی فراگیری و توسعه اقتصادی غیرقابل انکار است. یک دولت فراگیر سیاستهایی را تدوین میکند که دیدگاههای مختلفی را در نظر گرفته و به نیازهای متنوع جمعیت رسیدگی میکند. این به نوبه خود باعث رشد اقتصادی پایدار و رفاه اجتماعی میشود. سازمانهای بینالمللی میتوانند نقش محوری در ترویج فراگیری ایفا کنند. با ارایه پشتیبانی و راهنمایی، این نهادها میتوانند به افغانستان کمک کنند تا از پیچیدگیهای تشکیل یک دولت فراگیر عبور و بینشهایی را از مدلهای موفق در سراسر جهان به دست آورد. در حالی که مزایای فراگیری مشهود است، ممکن است چالشها و مقاومتهایی به وجود بیاید. اذعان به این موانع و اتخاذ استراتژی برای غلبه بر آنها برای استقرار موفقیتآمیز یک دولت فراگیر ضروری است.
در پایان، استقرار یک دولت فراگیر در افغانستان نه تنها یک انتخاب سیاسی بلکه یک ضرورت استراتژیک است. از تقویت وحدت ملی تا مقابله با افراطگرایی و جلب حمایت بینالمللی، فراگیر بودن بستری است که میتوان بر روی آن یک افغانستان باثبات، نماینده و مرفه بنا کرد.
از آنجایی که افغانستان در مقطع حساس قرار دارد، پذیرش فراگیری تنها یک تصمیم سیاسی نیست، بلکه سرمایهگذاری برای رفاه آینده مردم افغانستان و جامعه جهانی به طور کلی است.