امروز جمعه( ۲۰ حوت) از ۶اُمین سالروز شهادت جنرال مولانا سید خیلی، در ولایت پروان گرامیداشت به عمل آمد.
در این مراسم، شماری از دولتمردان، نمایندگان شورای ملی، شخصیتهای نیز حضور داشتند.
صلاحالدین ربانی، وزیر خارجه کشور نیز در این مراسم حضور داشت و به ایراد سخن پرداخت.
در زیر، خبرگزاری دید، متن این سخنرانی آقای ربانی را پیشکش خوانندگان میکند:
نحمده و نصلي علي رسوله الكريم و علی آله و اصحابه اجمعین
برادر گرامی، داكتر صاحب عبدالله عبدالله، ریيس اجرائيه حكومت وحدت ملي، انجينير صاحب عاصم، جنرال عبدالبصير سالنگي، جنرال ايوب سالنگي، ریيس صاحب امرالله صالح، برادر گرامي بسم الله محمدي، وكلاي محترم پروان در شوراي ملي، خانواده محترم شهيد جنرال عبدالرحمن سيد خيلي، علمای دین، مجاهدین دلیر و سلحشور و جوانان آگاه سرزمین مردخیز شمالی!
السلام علیکم و رحمتالله و برکاته
در آغاز به روح همه شهدای جهاد و مقاومت، در راس رهبر جهاد و مقاومت و شهید صلح، استاد برهانالدین ربانی، قهرمان ملی کشور، شهید احمد شاه مسعود، خصوصا شهدای افتخارآفرین سرزمین قهرمانپرور پروان و کاپیسا و پنجشیر، به ويژه جنرال عبدالرحمن سید خیلی و سایر شهدای قهرمان نیروهای امنیتی و دفاعی که طی دو دهه اخیر، مثل پدران قهرمان شان در برابر تروریزم نیز مردانه جهاد کردند، درود ميفرستيم.
شش سال از شهادت برادر مجاهد، مولانا عبدالرحمن سید خیلی یکی از فرماندهان خوشنام و شجاع جمعیت اسلامی در سالهای جهاد و مقاومت، میگذرد.
مولانا عبدالرحمن سید خیلی یکی از فرماندهان جسور و شجاع سرزمین قهرمانپرور شمالی بود که در دورههای جهاد و مقاومت و همچنان در سالهای اخیر تا زمان شهادتش، از خود کارنامههای درخشانی بجا گذاشت.
امروز که ما و شما همهگی به خاطر بزرگداشت او اینجا جمع شدهایم، به خاطر يادبود از همان فداکاریها، رشادت ها، قهرمانیهای و کارنامههای درخشاناش است.
شهید مولانای سید خیلی، خیلی جوان بود که احساس مسئولیت کرد و به خاطر دفاع از کشور، مردم و ارزشهای والای اسلامیاش، تفنگ برداشت و به صف جهاد پیوست.
او به خاطر تواناییهای ویژهاش، زود در میان همسنگرانش درخشید و در این محیط و منطقه به فرماندهی بخش اعظم نیروهای مجاهدین رسید.
كارنامههاي درخشان شهید مولانا عبدالرحمن سید خیلی، نه تنها به مردم حوزه پروان و کاپیسا، بلکه به همه مردم افغانستان روشن است.
او وقتی به فرماندهی پولیس کندز منصوب شد که به استثنای مرکز، دیگر مناطق آن ولایت از سوی گروههای تروریستی داخلی و خارجی اشغال شده بود، اما او با جسارت و شجاعت تمام، در برابر این مزدوران بیگانه رزمید و اکثر مناطق کندز را آزاد ساخت و مردم کندز، هیچگاه او را فراموش نخواهند کرد.
یادبود امروزی از مولانا عبدالرحمن سیدخیلی، در حقیقت یادبود از همه شهدای مردم قهرمان شمالي، يعني پروان، پنجشير و كاپيسا، در دورههای جهاد، مقاومت و یک و نیم دهه اخیر است.
شهید مولانای سید خیلی اولین قربانی مردم ما در برابر تروریزم نبوده و جوانهای رشید ما که دو روز قبل در شفاخانه چهارصد بستر به شهادت رسیدند نیز، آخرین قربانیان ما در برابر تروریزم نخواهند بود.
این نشان میدهد که خار چشم دشمنان مردم افغانستان، همین مجاهدینِ مقاومتگر بودهاند و دشمن، از دیگر کس هراسی ندارد.
حضار گرامی!
نه دشمن فرق کرده و نه در آجندای دشمن کدام تغییری آمده است. آنهايي که به دستور باداران شان شمالی را آتش زدند، در این یک و نیم دهه، صدها شخصیت ما مشمول رهبر جهاد و مقاومت را که با چقدر اخلاص و صداقت خواهان برگشتاندن آنها به زندگی مسالمتآمیز بود، ترور کردند.
همین تروریستها، زیر نام و پرچم دیگری، دو روز قبل نیز در شفاخانه چهارصد بستر جوانهای تحصیل کرده و داکتران ما را به رگبار بستند و در روز جهانی زن، پیکرهای خونین دهها داکتر جوان ما را به خانه های شان تحفه هشتم مارچ فرستادند.
مردم ما اگر به اندازه کوه هندوکش هم صبر و شکیبایی داشته باشند، باید تمام شده باشد و باید مسئولان پاسخ بدهند که تا چه زمانی ما قربانی بدهیم؟
تا چه زمانی در مقابل دشمنی که به کودک ما رحم نمیکند و سرش را می برد، به زن و ریش سفید ما رحم نمی کند؛ مسجد، مکتب، مدرسه، شفاخانه، جاده، پل و سایر تأسیسات عامالمنفعه ما را تخریب و به آتش میزند، سیاست گنگ و مبهم را در پیش بگیریم؟
متاسفانه براي بعضيها تداوم اعمال جنايتكارانه اين تروريستها سودبخش است و حتا كساني هم هستند كه اگر مثل اين تروريستها خود را منفجر كرده نميتوانند، اما اعمال آنها را توجيه ميكنند كه هيچ تفاوتي با همان تروريستها ندارند.
فرزندان ما همهروزه به خاطر پاسداری از تمامیت ارضی این کشور در گوشههای مختلف این سرزمین به شهادت میرسند و ماه و سالی نیست که چند تن از بزرگان ما ترور نشوند؛ اما خواستهای کلان مردم ما نادیده گرفته میشود و با گذشت هرروز، به گونه هدفمند و برنامهریزی شده به حاشیه کشانیده میشوند.
آنهایی که نه در برابر تهاجم شوروی و نه در برابر تهاجم لشکر سیاه تروریزم قربانی دادهاند و امروز نیز در اندوه و مصیبت مردم ما خود را شریک نمیدانند، درد مادر، همسر، فرزند و خانواده مولانای سید خیلی و شهدای شفاخانه چهارصد بستر را نمیتوانند مانند ما درک کنند.
همانگونه که تروریستها قابل ترحم نیستند، حامیان تروریستها و همچنان آنهایی که با اعمال و یا گفتار شان، جنایات این تروریستها را توجیه میکنند نیز نباید بیشتر از این قابل بخشش و ترحم باشند.
حضار گرامی!
رهبران یک کشور اگر در مقابل درد و مشکلات جامعه خویش جبون و یا بیتفاوت شدند، قابل تعویضاند و مشکل بزرگی نیست، اما اگر مردم بیتفاوت و یا دچار جبن و ترس شدند، پایان تاریخ آن ملت است.
مردم باید رهبران خویش را وادار بسازند که صف دوست و دشمن را مثل سالهای درخشان جهاد و مقاومت، واضح و روشن بسازند که ما بیشتر از این در فضای مبهم قربانی نشویم.
باید به مشروعیت نبرد خویش در برابر این تروریستها و خوارج عصر، ايمان كامل داشته باشیم و در صورت ضرورت، در حمايت از آنها در كنار شان بايستيم.
نگذاریم که بیشتر از این خون فرزندان و بزرگان ما بریزد و یا ما به خاطر منافع حلقاتی قربانی شویم که نه در درد ما شریکاند و نه مصیبت و اندوه ما را درک میکنند.
در اخیر، یکبار دیگر، به روح همه شهدای جهاد و مقاومت اتحاف دعا کرده و با آرمانهای والای آنها تجدید پیمان میکنیم و از خداوند متعال برای بازماندگان شهدا که من خود نیز فرزند یک شهید ام، ادامه توفیق راه شهدا را خواهانم.
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته