روز بعد از پایان بحران کرونا، بشریت سزاوار خاتمه دادن به نئولیبرالیزم است
اکنون هشدارها و تهدیدها علیه روسیه، چین و ایران، حتی اگر ویروس از چین نشأت گرفته باشد، قانع کننده به نظر نمیرسد. صدها میلیارد دالری که امریکا سالانه برای اسلحه خرج میکند، در کنار صدها پایگاه نظامی امریکا در سراسر جهان، در جلوگیری از بزرگترین تهدید کشور از زمان جنگ جهانی دوم بیفایده بوده است.
رنسانس تقریباً پنج قرن پیش در اروپا به شکوفایی رسید. در آن سالها قاره اروپا در قرون وسطا قرار داشت و به تدریج درگیر مرگ ناشی از طاعون سیاه شد. امروزه، بیماری همهگیر کرونا ویروس ممکن است یادآور اتفاقات سالهای دور باشد. خیلی زود است که بگوییم چطور این مشابهت ایجاد میشود، اما مهم است که به روز بعد از پایان بحران کرونا آن فکر کرد.
ماهیت رهبری: این بیماری همهگیر درسهای زیادی برای ما دارد. یکی از این موارد در مورد ماهیت رهبری است که میتواند الهام بخش و اطمینان بخشیدن برای دیگر کشورها باشد. این رهبری محدود به برخورد موثر در موارد اضطراری نیست. همچنین، با توجه به آموختههای درست از اشتباهات گذشته، پیش بینی نتایج آینده و برنامهریزیهای متناسب با آن، بسیار مهم است. امروز ویروس دیگری جوامع ما را تهدید میکند و آن شکست شناختی و فروپاشی حافظه تاریخی ما است. اگر در سال ۲۰۰۳ و پس از بیماری همهگیر سارس، کشورهای پیشرو در تحقیقات دارویی، زمان و منابع خود را برای تهیه واکسین اختصاص داده بودند، امروز شاید اوضاع ما در مقابل کرونا ویروس بهتر میبود. با این حال، در آن زمان تعداد کمی از موارد ابتلا و احتمالاً درآمد محدود پیش بینی شده، کشورها را برای انجام چنین تلاشی تحریک نمیکرد. امروز، ما میفهمیم که این شکست چقدر مهلک بوده است. رهبران جهان به اندازه كافی نسبت به گذشته یا آینده تأمل ندارند. اکنون اولویت فقط احیای اقتصاد نیست، بلکه مهمتر از همه، تغییر نحوه مدیریت اقتصاد و جامعه است. باید از وقایع دراماتیک و غیر منتظره جلوگیری و آنها را کنترول کرد، تنها در این صورت است که آنها توانایی غلبه بر ما را نخواهند داشت. دوره پس از کروناویروس به نحوه برخورد با برخی از چالشهای اصلی بستگی و بر اساس آن شکل خواهد گرفت. برخی دولتهای ملی نسبت به جهانیسازی بیحد و حصر اعتراض دارند که ضمن محترم شمردن حقوق آنها باید از افتادن کشورها در ورطه ملیگرایی بیخردانه جلوگیری کرد، بین ملیگرایی و افتادن در دام اقتدارگرایی مرز باریکی است چنان که در ماجرای مجارستان ویکتور اوربان هم شاهد آن بودیم.
فرصتهای از دست رفته: در جهانی سازی معتدل، همکاری بین دولتها و نهادهای بینالمللی باید حفظ شود؛ زیرا آنها ابزارهای اساسی برای غلبه بر شرایط اضطراری هستند. با توجه به این که جهانی شدن باعث سود سرشار غولهای وب از جمله فیسبوک، اپل، آمازون، نتفلیکس و گوگل شده، اکنون زمان آن رسیده که آنها به شرکتهایی عادی تبدیل شوند. برای صرفه جویی در اقتصاد جهانی، باید منابع اضافی به کار گرفته شود، مالیات بر داراییهای مختلف اعمال شود و پناهگاههای مالیاتی از بین برود، این شرایط باید دقیقاً با همان عزم تعیین شدهای که علیه تروریسم وجود داشت اعمال شود. با پایین آمدن قیمت سوختهای فوسیلی(سنگوارهای)، هیچ وقت لحظهای بهتر از الان برای منحرف کردن سرمایهگذاری به سمت منابع انرژی تجدید پذیر نخواهد بود. برای برخی از بازیگران این امر بسیار مهم خواهد بود که مجدداً فرصتها را از دست ندهند. در پی بحران مالی سال ۲۰۰۸، اتحادیه اروپا نتوانست به ارزشهای همبستگی و همکاری گسترده خود برسد. تکرار این مسئله در طول بحران بسیار جدی تر کرونا ویروس میتواند به معنای پایان این اتحادیه باشد.
رد نئولیبرالیزم: سرانجام، مفاهیم فعلی پیرامون تهدید و امنیت باید بررسی شوند. اکنون هشدارها و تهدیدها علیه روسیه، چین و ایران، حتی اگر ویروس از چین نشأت گرفته باشد، قانع کننده به نظر نمیرسد. صدها میلیارد دالری که امریکا سالانه برای اسلحه خرج میکند، در کنار صدها پایگاه نظامی امریکا در سراسر جهان، در جلوگیری از بزرگترین تهدید کشور از زمان جنگ جهانی دوم بیفایده بوده است. بیماری همهگیر کرونا ویروس میتواند نظم جهانی را تغییر دهد. همهگیری و مدیریت آن فرصتی دیگر به چین داده تا بتواند خود را به عنوان مروج یک نظم جهانی جدید مطرح سازد. اندیشمندان معتبر اکنون از خود میپرسند که آیا چین برنده این بازی شده یا خیر، اما چانس واقعی برای داشتن دنیای بهتر به امریکا بستگی دارد. انتخابهای انجام شده در واشنگتن مشخص خواهد کرد که آیا نظم جهانی که سالها ثابت شده ناعادلانه و ناپایدار است، ادامه پیدا میکند یا اینکه تغییر خواهد کرد. عبور از فداکاریها و دردهای کنونی و پس از آن از سرگیری دوباره فعالیتهای نولیبرال طبق معمول، احمقانه خواهد بود. فشارها و وسوسههای چنین نتیجهای بسیار زیاد خواهد بود، اما رهبران اصلی سیاسی این وظیفه را دارند كه مقاومت و برای یكبار انتخاب كنند. هیچ وقت فرصتی بهتر از این بحران غمانگیز وجود نداشته تا بتوانیم در مدل اقتصادی و اجتماعی کنونی تجدید نظر کنیم. باید به نظمی برسیم که کمتر ناعادلانه باشد. به عبارت سادهتر، باید یاد بگیریم نسبت به مردم و محیط پیرامون احترام بیشتری قائل باشیم. به بیانی بهتر بشریت سزاوار رنسانس جدید است.