سازمان شانگهای در جهان چندقطبی و دیپلماسی ترکمنستان؛ میتواند اقتصاد افغانستان را تغییر دهد؟
مترجم: سید طاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: عشقآباد مشتاقانه به دنبال گسترش صادراتش و یافتن بازارهای جدید بوده است و افغانستان که سعی میکند اقتصاد و جامعه خود را بازسازی کند، میتواند به عنوان فرصت عالی ظاهر شود. با این حال، پرسش اصلی این است که از منظر جیواکونومیک چقدر میتوان از این مشارکت دوجانبه بهره برد.
اجلاس سالانه سازمان همکاری شانگهای (SCO) که در آستانه برگزار شد، فقط برای این خبرساز نشد که برخی کشورهای عضو آن بیشترین جمعیت و تولید ناخالص داخلی را دارد. این اجلاس بحثهایی را در بر گرفت که از چندین جهت پتانسیل تغییر شکل اقتصاد اوراسیا را دارد و یکی از این جهتها بخش انرژی است. به طور خاص، در بخشی از این اجلاس، قربانقلی بردی محمداف، رئیس شورای مردمی ترکمنستان، بارها بر ضرورت همکاری در زمینه انرژی با افغانستان تاکید کرد و اظهار داشت که ترکمنستان به تمام تعهداتش در قبال این سازمان عمل میکند. به عبارت دیگر، ترکمنستان به عنوان بخشی از این سازمان میتواند گسترش امنیت انرژی را تضمین کند. در حالی که این اظهارات معمولاً با پروژه خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان و هند (تاپی) مرتبط است، اما این بار بحث بیشتر به سمت پروژههای انرژی گستردهتر متمایل بود که میتواند به نفع افغانستان تمام شود. عشقآباد مشتاقانه به دنبال گسترش صادراتش و یافتن بازارهای جدید بوده است و افغانستان که سعی میکند اقتصاد و جامعه خود را بازسازی کند، میتواند به عنوان فرصت عالی ظاهر شود. با این حال، پرسش اصلی این است که از منظر جیواکونومیک چقدر میتوان از این مشارکت دوجانبه بهره برد.
چرا بازارهای صادراتی جدید را دنبال کنیم؟
همانطور که گفته شد، ترکمنستان در سالهای گذشته به دنبال ایفای نقش ضامن امنیت انرژی در آسیای مرکزی و فراتر از آن بوده است. این کشور از موقعیتش به عنوان کشوری با یکی از بزرگترین ذخایر گاز جهان بهره میبرد. تلاشهای ترکمنستان برای اتصال به بازارهایی مانند اتحادیه اروپا تاکنون با موفقیت چندانی روبرو نشده است، عمدتاً به دلیل عدم دسترسی به منابع مالی. در جبهه جنوبی، خط لوله تاپی نیز با موانع مشابهی مواجه شده است که در نتیجه ترکمنستان در زمینه تجارت گاز با چین روابط تقریباً انحصاری دارد.
پویاییهای ترکمنستان – افغانستان
مرز جنوبی ترکمنستان، دروازهای به سوی کشوری است که پتانسیل تبدیل شدن به بازار صادراتی خوبی را دارد. به طور خاص، افغانستان در موقعیتی قرار دارد که در شرایط مناسب میتواند به یک بازار تشنه تقاضا تبدیل شود. دو کشور از ۴۰ میلیون دالر در سال ۲۰۱۱ به تقریباً ۵۰۰ میلیون دالر در سال ۲۰۲۳ تجارت داشته است که نرخ رشد سالانه نزدیک به ۳۰ درصد افزایش را نشان میدهد. عمده محصولات تجاری مربوط به نفت از جانب عشقآباد بوده است، در حالی که از جانب کابل صادرات محصولات زراعتی به ترکمنستان غالب بوده است. این ارقام افغانستان را به شریک کوچک ترکمنستان تبدیل و فضای زیادی را برای توسعه فراهم میکند. در حال حاضر، این کشور آسیای جنوبی با بیش از ۴۰ میلیون نفر جمعیت به خاطر تسلط حکومت طا-لبان از جامعه جهانی جدا و منزوی شده است. تاثیر این امر هم در جامعه و هم در اقتصاد منعکس شده است. از منظر اقتصادی، این امر اقتصاد افغانستان را راکد میسازد که با رشد جمعیت، بیکاری و ناآرامیهای اجتماعی افزایش خواهد یافت. سرمایهگذاری روی زیرساختها محرک خوبی برای توسعه است و یک حلقه تقویتکننده اقتصاد کلان را بهوجود میآورد که منجر به توسعه میشود. ترکمنستان با مشارکت دوجانبه از دو طریق میتواند به این امر کمک کند.
دیپلماسی با برق
اولین مورد، دیپلماسی برق ترکمنستان است. عشقآباد در حال ظرفیتسازی برق است تا بتواند صادراتش را گسترش دهد. نیروگاه هزار و ۵۷۴ مگاواتی بخار گازی در “مری آهال” و نیروگاه ترکیبی که در منطقه بالکان در دست ساخت است، این امر را اثبات میکند. ترکمنستان و افغانستان در حال حاضر روابطی در زمینه اتصالات متقابل دارند، از جمله خط ۲۲۰ کیلوولت بین یولوتان ترکمنستان و سرحدآباد افغانستان. تاپی و کاسا-۱۰۰۰ دو پروژه بلندپروازانه هستند که میتوانند این ظرفیت مازاد را فراهم کنند.
دو موضوع مهم مرتبط با آن وجود دارد. مورد اول، ماهیت مالی دارد. ظرفیت توسعهیافته ترکمنستان در حال حاضر در بخش غربی این کشور متمرکز است. بنابراین، انتظار میرود که اتصال دو کشور پرهزینهتر باشد. مورد دوم این است که اتصال متقابل بر پروژههایی وابسته است که توسط شرکا اجرا و تطبیق میشود؛ شرکایی که تا کنون حکومت طا-لبان را به رسمیت نمیشناسند. کاسا-۱۰۰۰ پروژهای است که توسط بانک توسعه آسیایی و بانک جهانی توسعه یافته است، در حالی که تاپی پروژهای است که در آن بانک توسعه آسیایی نیز مشارکت دارد. هر دو موسسه مالی شامل شرکایی هستند که از حکومت موجود در کابل حمایت نمیکنند. از همین رو، از سرگیری کار هر دو پروژه ممکن اعتراضاتی در پی داشته باشد.
دیپلماسی با گاز
راهحل دیگر، تجارت مستقیم گاز بین افغانستان و ترکمنستان و توسعه زیرساختها، هم در زمینه صنعت و هم در زمینه تولید برق، در افغانستان است. این پروژه اگر با سیاست صنعتی کاملی با کابل همراه شود، میتواند توسعه را در این کشور تسریع کند. این پروژه تا حد زیادی بلندپروازانه است، زیرا برای نهایی کردن زیرساختهای حمل و نقل، ساخت نیروگاهها و انواع زیرساختهای مرتبط با صنایع سنگین، به هزینهای بین دهها میلیارد دالر نیاز دارد. در عین حال، به هیچ بانکی متکی نخواهد بود. این بدان معنی است که میتواند به پروژهای با سوخت سازمان همکاری شانگهای تبدیل شود و چین این تلاش را رهبری کند. این پروژه پتانسیل این را دارد که به اولین پروژه مالی بلوک منطقهای فوق و به نقطه آغاز برای تشدید همکاری فراتر از سطوح امنیتی تبدیل شود.
با تأمل در این مورد، پرسش بعدی که باید به آن پاسخ داده شود این است که وضعیت فعلی پذیرش حکومت طالبان توسط اعضای سازمان همکاری شانگهای چگونه است، دیدگاههای آنها چیست و چگونه میتوان اقدام هماهنگ انجام داد، که برای ارایه این پاسخی جامع به تحلیلهای پر زحمت نیاز است.
در مجموع، ورود بلاروس به سازمان همکاری شانگهای، یکی از نکات برجسته نشست آستانه سازمان همکاری شانگهای بود. با این حال، بحثهایی که در زمینه انرژی برگزار شد، پتانسیل تاثیرگذاری بیشتری برای آسیای مرکزی و افغانستان دارد. گفتوگو میان ترکمنستان و افغانستان و استقبال از پروژههای دوجانبه و افغانستان محور، این پتانسیل را دارد که به راهبردی منجر شود که میتواند کابل را از گودال رکود اقتصادی بیرون بکشد. با این وجود، مسایل مربوط به بهرسمیتشناسی سیاسی، جدای از جنبه مالی، همچنان مطرح است که میتواند سازمان شانگهای را از دستیابی به توسعه اقتصادی باز دارد.
نویسنده: دیمیتریس سیمونیدیس، متخصص جیواقتصاد انرژی و جیوپولیتیک آسیای مرکزی
منبع: دریا.یوزی – Daryo.uz