سازمان شانگهای و افغانستان فروپاشیده
سازمان شانگهای یکی از فرصتهای بسیار درخشان برای عبور افغانستان از وضعیت رقتبار کنونی و دست یافتن به موقعیتی مطلوب و ارجمند از منظرگاههای گوناگون است، اما شوربختانه همچنان که شاهد از دست رفتن فرصتهای گذشته بودیم، باید فرصتهای امروز و آینده را هم بدون هیچ استفادهای، از دست بدهیم
شهر سمرقند ازبکستان، پنجشنبه و جمعه این هفته میزبان نشست شورای سران کشورهای سازمان همکاری شانگهای است. این رویداد اولین نشست رو در روی رهبران سازمان همکاری شانگهای از سال ۲۰۱۹ میلادی و پایان ریاست ازبیکستان در این سازمان خواهد بود.
در دوره ریاست ازبیکستان در سازمان همکاری شانگهای، تاکید اصلی بر تقویت روابط اقتصادی و تجاری، ارتقای همکاریهای صنعتی و همچنین گسترش ارتباطات و حمل و نقل بوده است، اما در دنیای آشفته امروز، ظرفیتهای سازمان شانگهای، بسیار بیشتر از روابط اقتصادی و تجاری و نظایر آن است.
از آنجا که در نشست جاری سازمان همکاری شانگهای، علاوه بر شوکت میرضیایف رییس جمهور ازبیکستان، ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه، شی جین پینگ رییس جمهوری چین، نارندرا مودی نخست وزیر هند، قاسم جومارت توکایف رییس جمهوری قزاقستان، شهباز شریف نخستوزیر پاکستان، صادر جباروف رییس جمهوری قرقیزستان و امامعلی رحمان رییس جمهوری تاجیکستان به عنوان اعضای اصلی حضور خواهند داشت، انتظار میرود، این نشست زوایای بیشتری از شرایط در جهان را مورد توجه قرار دهد.
در سازمان شانگهای، افغانستان یکی از چهار کشور بلاروس، جمهوری اسلامی ایران و مغولستان عضو ناظر است. عضویت ناظر برای افغانستان، یکی از دستاوردهای بسیار مهم منطقهای کشور بود، اما با فروپاشی نظام جمهوری و تسلط طا-لبان بر افغانستان، به نظر میرسد این دستاورد نیز در کنار دیگر دستاوردهای بیست سال گذشته، نیست و نابود شده است؛ زیرا از حکومت فاقد مشروعیت ملی و بینالمللی طا-لبان برای شرکت در آن دعوت نشده و این به معنای فقدان جایگاه افغانستان در این سازمان مهم منطقهای است.
اگرچه بدون شک تصامیمی که در نشست سازمان شانگهای اتخاذ میشود یا هر هدفگذاری و سیاستگذاری اعضای این سازمان، اوضاع در کشور ما را نیز متأثر میسازد، اما آنچه تعیینکننده است حضور نمایندگانی از حکومت افغانستان در این نشست و یا نشستهای مشابه، برای دفاع و مرزبانی از منافع ملی است.
اما به دنبال تحولات سیاسی یک سال گذشته در کشور که منجر به فروپاشی نظام قبلی شد، افغانستان در نظام بینالملل فاقد جایگاه حقوقی مورد قبول شد و اکنون در هیچ نهاد یا سازمان مهم منطقهای و بینالمللی، نمایندهای ندارد که از حقوق و منافع آن دفاع کند یا با حضور خود در مباحث حیاتی و راهبردی این سازمانها، بر رویکردها و تصمیمسازیهای آنها نقش و نفوذ و تأثیر داشته باشد.
چنین وضعیتی نشانگان حذف افغانستان از نظام بینالملل است که هم برای امروز و هم برای آینده کشور، پیامدهای زیانبار و جبرانناپذیری دارد.
مسئول این وضعیت، امریکا، ناتو، خلیلزاد، اشرف غنی و در نهایت طا-لبان هستند. امریکا و ناتو به همه تعهدات استراتژیک خود با افغانستان پشت کردند و با حیلهگری خلیلزاد و خودفروختگی اشرف غنی، کشور را با همه امکانات دولتی، دو دسته به طا-لبان سپردند. طا-لبان هم با به قدرت رسیدن دوباره، نشان دادند که نسبت به دور قبل حاکمیت خود در افغانستان هیچ تغییری نکرده و ظرفیت تعامل سازنده و دیپلماتیک با دنیا را به دست نیاوردهاند. این گروه، با گره زدن افکار و کردار خود با سنتهای قبیلهای و با رویکرد انحصار قدرت که متضمن عدم شکلگیری دولتی فراگیر و همهشمول در افغانستان است، فرصتهای طلایی تعامل با جهان را از دست داده و دامنه فروپاشی نظام سیاسی پیشین را در حد فروپاشی کل افغانستان در نظام بینالملل توسعه دادند.
اکنون فروپاشی دولت قبلی افغانستان، از مرزهای ملی فراتر رفته و دامنهای به وسعت کل جهان یافته است. در چنین شرایطی، بسیار طبیعی است که ما نتوانیم از هیچ فرصت مهم منطقهای و بینالمللی برای بهبود وضعیت سیاسی، امنیتی و اقتصادی خود بهرهبرداری کنیم. در این میان، سازمان شانگهای یکی از فرصتهای بسیار درخشان برای عبور افغانستان از وضعیت رقتبار کنونی و دست یافتن به موقعیتی مطلوب و ارجمند از منظرگاههای گوناگون است، اما شوربختانه همچنان که شاهد از دست رفتن فرصتهای گذشته بودیم، باید فرصتهای امروز و آینده را هم بدون هیچ استفادهای، از دست بدهیم.