سایه اوکراین و غزه؛ وقت صحبت با طا-لبان فرا رسیده است!
پس از بیش از دو سال و با انتخابات قریبالوقوع ریاستجمهوری در ایالات متحده، آیا نباید دوباره با افغانستاتیها بنشینیم – و چیز دیگری را امتحان کنیم؟ آیا ما به اندازه کافی از اشتباهات خود یاد نگرفتهایم. ما باید تلاشهای خود را نه بر این که افغانستان چه باید باشد، بل بر اساس ساختار ارزشی و مقررات خود این کشور، نه آرمانهای غربی، متمرکز کنیم؟
در حالی که نگاهها به تحولات خاورمیانه و وضعیت روسیه و اوکراین دوخته شده است، سایر کشورها نیز به توجه بینالمللی نیاز دارد. چندین روزنامهنگار و فعال حقوق بشر که ارتباطات خوبی دارند و مورد احترام هستند، مقالاتی نوشته اند و استدلال میکنند که زمان بازگشت ایالات متحده به افغانستان فرا رسیده است. هیچکدام از حضور نظامی در منطقه حمایت نمیکنند، بلکه از گفتوگو با حکومت تحت رهبری طا-لبان در کابل پشتیبانی میکنند. موافقم. زمان گفتوگو با طا-لبان فرا رسیده است.
بیش از دو سال پس از خروج ایالات متحده از افغانستان، این کشور در انزوا قرار دارد و طا-لبان حکومتی را رهبری میکنند که حقوق اساسی زنان را انکار میکند. افغانستان همچنین جامعهای است که با هزاران افغانستانی که مجبور به ترک خانههای شان شدهاند؛ جامعهای که با رنج گرسنگی دست و پنجه نرم میکند. اگر این وضعیت ادامه یابد و رژیم طا-لبان نتواند به صحنه جهانی بپیوندد، پیامدهای آن میتواند گسترده باشد.
اگر سایر دولتها نفوذشان را گسترش دهند و اگر گروههای تروریستی دوباره تشکیل و حملات خود را از افغانستان راهاندازی کنند، این امر تأثیرات بالقوهای روی جامعه تجاری خواهد داشت.
ما در حال حاضر شاهد توسعه روابط چین و روسیه با طا-لبان هستیم. گروههای تروریستی منطقه، از جمله داعش خراسان مستقر در افغانستان (ISIS-K) نیز فعال شده است. گروهی که مسئولیت حمله ۲۲ مارچ در مسکو را بر عهده گرفت و تقریباً ۱۴۰ نفر را کشت.
در اوایل سال جاری، این گروه حدود ۱۰۰ ایرانی را نیز از بین برد.
جامعه بینالمللی و افغانستانیها در طول ۲۰ سال جنگ، جانها و هزینههای سنگینی متقبل شده و این آمار حیرتانگیز است.
به گفته موسسه صلح ایالات متحده: بیش از ۲ هزار و ۳۰۰ نظامی مریکایی کشته شدند.
۳ هزار و ۹۱۷ پیمانکار و هزار و ۱۴۴ از نظامیان شرکا کشته شدند.
دولت ایالات متحده ۲.۳ تریلیون دالر برای افغانستان هزینه کرد، از جمله ساخت سفارت در کابل و تأسیسات مختلف نظامی و دیپلماتیک که اکنون خالی است.
بیش از ۷۰ هزار نظامی و پولیس افغانستانی و ۴۶ هزار افغانستانی کشته شدند و همچنین ۵۳ هزار نفر از جنگجویان مخالف نیز کشته شدند (اگرچه این تعداد احتمالاً بسیار بیشتر است).
پاکستان نیز بیش از ۶۷ هزار نفر را در رابطه با جنگ افغانستان از دست داد.
اکنون، پس از بیش از دو سال و با انتخابات قریبالوقوع ریاستجمهوری در ایالات متحده، آیا نباید دوباره با افغانستاتیها بنشینیم – و چیز دیگری را امتحان کنیم؟ آیا ما به اندازه کافی از اشتباهات خود یاد نگرفتهایم. ما باید تلاشهای خود را نه بر این که افغانستان چه باید باشد، بل بر اساس ساختار ارزشی و مقررات خود این کشور، نه آرمانهای غربی، متمرکز کنیم؟ هرچند با فشار محدود و بینالمللی که به طور ایدهآل به زنان احترام بگذارد و به نقض حقوق بشر پایان دهد، میتوانیم با این ملت تعامل داشته باشیم؟ کشوری که بتوانیم با آن همکاری کنیم تا نفوذ کشورهایی مانند چین و روسیه، و از سازماندهی مجدد تروریستها و آغاز حملات جهانی جلوگیری کنیم؟
با این حال، یک پرسش کلیدی این است: آیا طا-لبان با ما صحبت خواهند کرد؟
یکی از اجزای مهم هر گونه استراتژی ایالات متحده در برخورد با طا-لبان باید شامل برقراری ارتباط با اعضای طا-لبان باشد که دیگران را به میز مذاکره بیاورند. مقامات میانهروتر طا-لبان ممکن بهترین گزینه برای موفقیت ما باشد، و ممکن است مقامات ایالات متحده در حال حاضر به دنبال برقراری چنین ارتباطی باشند. امیدوارم چنین باشد.