آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

ششم جدی؛ تجاوزی که هنوز افغانستان درگیر پیامدهای آن است

تجاوز ارتش سرخ اگر نگوییم یگانه عامل، دست کم می‌توان گفت که یکی از عوامل موثر بحران نیم قرن اخیر در افغانستان است و تاکنون این کشور نتوانسته از پس تکانه‌های آن بر بیاید

۴۴ سال قبل در روز ششم جدی(۱۳۵۸) سپاه چهلم ارتش سرخ شوروی سابق از مرزهای شمالی کشور تهاجم تمام عیاری را آغاز کرد که نقطه عطفی در تاریخچه بحران نیم‌قرنه افغانستان به شمار می‌رود. ارتش سرخ به دلیل حمایت از دولت کمونستی افغانستان که در کودتای ۷ ثور سال قبل از آن(۱۳۵۷ خورشیدی) نخستین رژیم جمهوری را سرنگون کرده و به قدرت رسیده بود، وارد افغانستان شد. ارتش سرخ به مدت نزدیک به ۱۰ سال در افغانستان ماند و در جبهات خونین نبرد علیه مجاهدین، از نظام کمونستی دفاع کرد. در این تجاوز ده ساله افزون بر کشته، زخمی و آواره شدن صدها هزار شهروند افغانستان، هزاران سرباز شوروی پیشین نیز کشته و زخمی شدند و هزینه تجاوز ده ساله، فروپاشی اتحاد شوروی را رقم زد. این تجاوز در نیمه دوم قرن بیستم و در اوج جنگ سرد، سبب دگردیسی راهبردها، کنش‌های سیاسی و نظامی و مهره‌چینی‌های نظام بین‌الملل شده و اثرات آن تا اکنون نیز در افغانستان، منطقه و جهان محسوس است.

در خصوص این که آیا بحران افغانستان با تجاوز ارتش سرخ آغاز شد یا تکانه‌های بحران در نظام شاهی و پس از آن در نظام خودکامه جمهوری داوود خان و کودتای هفتم ثور شروع شده بود، اختلاف نظر فراوان است. برخی صاحب‌نظران فراتر از این، وضعیت جهانی را عامل اصلی اثرگذار در وضعیت افغانستان می‌دانند و برخی دیگر، دخالت امریکا را در جنگ علیه نظام کمونستی، اما موضوعی که نمی‌توان انکار کرد، این است که در هر تحلیل و تجزیه و بررسی تاریخی، عامل تجاوز ارتش سرخ بر افغانستان و گره خوردن آن با بحران چند دهه اخیر در حدی درشت است که بررسی و برجسته شود.

هرچند افغانستان از قرن نزدهم تا نیمه نخست قرن بیستم نقطه حایل میان روسیه تزاری و سپس اتحاد جماهیر شوروی و امپراتوری بریتانیا بود، اما با استقلال هند از بریتانیا و ایجاد کشورهای پاکستان و بنگلادیش از بدنه این کشور، یک ضلع «بازی بزرگ» از میان رفته و فرصتی به وجود آمده بود که افغانستان بتواند به عنوان کشوری فرای بازی‌ قدرت‌ها نقش آفرینی کند. اما تجاوز ارتش سرخ به این کشور که خود نقش حایل را در گذشته داشت، بار دیگر توجه قدرت‌های غربی را به منطقه معطوف کرد. این بار اما جای بریتانیا با ایالات متحده امریکا عوض شده بود. در این وضعیت تجاوز ارتش سرخ به افغانستان عاملی شد که این کشور میدان رقابت میان بلوک شرق و غرب شود. پس از تجاوز ارتش سرخ، نخستین هسته‌های مخالف رژیم حاکم در آن زمان در کشورهای همسایه شکل گرفت و با گذر زمان مبدل به جبهات گرم قدرتمند علیه رژیم مورد حمایت شوروی گشت؛ چیزی که پس از ۱۴ سال جنگ خونین با فروپاشی رژیم دوست مسکو وارد فاز جدیدی شد.

از جانب دیگر، لشکر کشی ارتش سرخ به افغانستان بنیان‌های سنتی روابط اجتماعی، دینی، فرهنگی، انسانی و سیاسی افغانستان را در بستر قدرت طوری دچار دیگرگونی و تحول کرد که اثرات آن تاکنون در لایه‌های مختلف و متفاوت اجتماع رسوب کرده است. تجاوز ارتش سرخ برای نخستین بار ایدئولوژی‌های سلفیت و وهابیت را وارد افغانستان کرد و شکل سنتی مذهب مردم افغانستان را به چالش کشید. این تجاوز ده ساله تمام زیر ساخت‌های کشاورزی، اقتصادی و بازرگانی افغانستان را نیز ویران کرد یا زیان جبران ناپذیر زد و مقدمه‌ای شد برای نابسامانی‌های دهه هفتاد خورشیدی و سپس تجاوز امریکا به این کشور.

از این منظر، تجاوز ارتش سرخ اگر نگوییم یگانه عامل، دست کم می‌توان گفت که یکی از عوامل موثر بحران نیم قرن اخیر در افغانستان است و تاکنون این کشور نتوانسته از پس تکانه‌های آن بر بیاید. اما تجاوز ارتش سرخ همانند هر پدیده سیاسی- امنیتی دیگر دارای وجوه کثیر و اثرات متفاوت در دو جهت بود: یکی اثرات مخرب که پیامدهای آن تاکنون نیز جاری است و دوم، اثرات ماهوی که مناسبات قدرت را در جهتی کاملاً نا همسو با آن چه پیش از آن وجود داشت هدایت کرد و تحولات شگرفی را رقم زد. این تجاوز دست کم درس‌های بسیار عمیقی برای جامعه افغانستان و منطقه دارد که باید به صورت تخصصی به آن پرداخته شود؛ زیرا آنچه ظاهراً به نظر می‌رسد فروپاشی شوروی در نتیجه تجاوز به افغانستان مانع از لشکرکشی رقیب آن یعنی ایالات متحده به افغانستان نشد.

Related Articles

Back to top button