طالبان هنوز با القاعده کار میکنند
تخمین زده میشود ۳۰۰ شبه نظامی القاعده که در واحدهای طالبان گنجانیده شدهاند، نیروهای امریکایی و افغان را هدف قرار داده و امیر طالبان را رهبر واقعی وفادار خود میدانند. در بسیاری از واحدهای طالبان، تفکیک فرماندهان طالبان از القاعده اغلب دشوار است
اواخر ماه گذشته، نیروهای افغانستانی و امریکا «عاصم عمر» رهبر القاعده در شبه قاره هند را در یک کمپ طالبان در ولایت هلمند هدف قرار دادند. در حالی که سرنوشت عمر نامعلوم است، بنا بر گزارشها، چندین شبه نظامی، از جمله کارشناس مواد منفجره محلی طالبان و قاصد عمر که پیامها را برای ایمن الظواهری رهبر القاعده انتقال میداد، در جریان این عملیات کشته شدند.
این پیشرفت سئوالات جدی را در مورد وعدههای طالبان مبنی بر قطع رابطه با شریک و دوست دیرینهاش القاعده مطرح میکند؛ وعدههایی که در جریان گفتوگوها با مقامات امریکایی داده است. این امر نشان می دهد که امید امریکا برای قطع رابطه طالبان از متحدش القاعده، قبل از توافق با طالبان هر گز تحقق نمییابد.
واقعیت غیرقابل انکار این است که القاعده عامل مهمی در شورش طالبان است. این دو گروه تروریستی متحدین وابسته به همدیگر هستند و تقریباً ۲۳ سال میشود که مشارکت دارند. در حال حاضر، طالبان به عنوان شریک نخست القاعده در شبه قاره هند – وابسته منطقهای القاعده – و تقریباً برای همه گروههای تروریستی دیگر که در افغانستان فعالیت دارند، خدمت میکنند.
این اتحاد مبتنی بر همکاری متقابل است که ناشی از تعهدات جهادی، ایدئولوژی و نفرت مشترک علیه ایالات متحده است.
تخمین زده میشود ۳۰۰ شبه نظامی القاعده که در واحدهای طالبان گنجانیده شدهاند، نیروهای امریکایی و افغان را هدف قرار داده و امیر طالبان را رهبر واقعی وفادار خود میدانند. در بسیاری از واحدهای طالبان، تفکیک فرماندهان طالبان از القاعده اغلب دشوار است.
این دو گروه از چندین لایه پیوند از بالا به پایین برخوردار است، یعنی تصمیم گیری متمرکز است اما فعالیتهای نظامی عمدتاً غیر متمرکز است. این اتحاد با ازدواج تنگتر میشود و اعضای القاعده اغلب به عنوان مربیان مذهبی و راهنمای جنگجویان طالبان فعالیت میکنند.
در نتیجه، القاعده امروز در بخشهای مختلف افغانستان به طور عمده در ولایت های کنر، هلمند، بدخشان، پکتیکا، زابل و قندهار حضور دارد. این گروه از جهت پناهگاهها، حفاظت، شبکههای تأمینی و مسیرهای تسهیل به طالبان متکی است. دو طرف هرگز درگیر جنگهای سطحی نشدهاند و در کنارهم تجاوز دولت اسلامی (گروه تروریستی داعش شاخه خراسان) را به خاک خود تهدید میداند.
طالبان از مهارتهای حرفهای القاعده بهره مند شدهاند. اعضای القاعده طالبان را در ساخت وسایل انفجاری، برنامه ریزی عملیات ویژه و راه اندازی حملات پیشرفته آموزش دادهاند. حضور القاعده در واحدهای طالبان ثابت کرده که علاوه بر ارائه خدمات ارتباطی و تبلیغاتی، بسیاری از تندروهای طالبان را همچنان به ادامه جنگ ترغیب میکند. مطمئناً، حضور القاعده در صفوف طالبان نیز نکته مهمی برای اختلاف و ناسازگاری در میان عناصر میانه رو و تندرو متخاصم طالبان بوده است. در داخل این گروه، تندروها در کمیسیون قدرتمند نظامی طالبان، به طور عمده شبکه حقانی چندین دهه میشود که موضع نرمی نسبت به القاعده داشته است.
اعضای حقانی مستقر در پاکستان سودجوی مستقیم تخصص نظامی القاعده و همچنین ارتباط مالی آن در کشورهای عرب بوده است. در عوض، القاعده برای داشتن پناهگاه امن به شبکه حقانی وابسته است. این مشارکت در سال ۲۰۱۵ پس از اینکه سراجالدین حقانی معاون رهبر طالبان و مسئول عملیات نظامی شد، استحکام بیشتر یافت.
به نظر میرسد تندروها علاقه مند مذاکره جهت حل و فصل سیاسی برای پایان دادن به جنگ نیستند. آنها به طور مرتب نقش تخریب کننده را بازی کردند، از جمله در جریان مذاکرات ایالات متحده و طالبان، با اجرای حملههایی که ممکن بود رهبری سیاسی درگیر در مذاکرات را تضعیف کند.
حتی در میانه مذاکرات دوحه، طالبان گفتند که ایالات متحده به دلیل سیاستهای مداخلهگرانهاش مستحق حملات ۱۱ سپتمبر است و حتی پس از دستیابی به توافق در مورد خروج نیروهای امریکایی، جنگ همچنان ادامه خواهد یافت.
طالبان آشکارا در آجندای القاعده قرار نگرفتهاند و ممکن است به القاعده برای پیشبرد فعالیتهای شورشیاش در افغانستان نیاز نداشته باشند. احتمالاً به همین دلیل است كه رهبر فعلی طالبان هنوز به طور علنی بیعت رهبر القاعده را تأیید نکرده است. اما رهبران طالبان عمداً هیچ موضع گیری عمومی برای پرداختن به اتحادش با القاعده اتخاذ نمیکند. احتمالاً این امر برای اجتناب از ستیز با تندروها باشد تا اطمینان حاص شود باعث شکاف پرهزینه در میان تحریک طالبان نمیشود.
با این حال، این تحرک داخلی به ضرر رهبران طالبان میانه رو است که اذعان میکنند ارتباط شان با القاعده مانع مذاکره برای نقش سیاسی در آینده افغانستان میشود. حتی اگر طالبان موافقت خود را برای قطع روابط با القاعده انجام دهند، هیچ تضمینی وجود ندارد که تندروان این گروه از آن پیروی کنند. این امر همچنان شک و تردید جدی برای دستیابی به یک توافق جامع و واقعی را مطرح میکند.
ایالات متحده باید از طالبان بخواهد تا بیانیهای را برای رد بیعت رهبر القاعده با رهبر طالبان صادر کند و به طور موثر القاعده را عنصر نامطلوب و غیرقابل قبول در افغانستان اعلام کند. رهبران طالبان باید طی یک دستورالعمل روشن به جنگجویان خود دستور دهد همه فعالیتهای مشترک عملیاتی با القاعده را متوقف، از پشتیبانی این شبکه دست کشیده و پناهگاههای امن را تعطیل کنند. در عین زمان، رهبران طالبان باید بلافاصله تندروان این گروه را وارد گفتوگوی میان طالبانی کرده تا در مورد چنین مصالحهای حل و فصل کنند.