طا-لبان و بیم لشکر بهار
این تنها مکانیزم موفقیتآمیز برای اعتمادسازی و مخالفزدایی است، اما آیا چنین بینش غیر انحصاری در رهبران حکومت موجود، وجود دارد؟
تازهترین تشکل سیاسی ـ نظامی که علیه حکومت طا-لبان اعلام وجود کرده است «جبهه آزادی افغانستان» با شعار آزادی و پایان دادن به سلطه طا-لبان بر افغانستان و برقراری عدالت و برابری است.
جبهه آزادی افغانستان گفته است که رویکرد استراتژیک و عملیاتی این گروه بر دو بخش جنگ مسلحانه و مبارزات مدنی متمرکز خواهد بود.
این در حالی است که پیش از این چندین تشکل دیگر نیز در نقاط مختلف کشور عرض وجود کرده بودند تا به این ترتیب، دامنه مقاومت سراسری علیه حکومت جدید افغانستان را توسعه دهند.
اگرچه تاکنون از سوی هیچکدام از حلقات کوچک و پراکنده نظامی سیاسی ضد طا-لبان، عملیات جدی و مؤثری انجام نشده است، اما نفس این تحرکات مایه نگرانی حکومت و انجام اقدامات پیشگیرانه آن برای جلوگیری از عملیاتهای بهاری این تشکلهای مخالف و مختلف شده است.
گزارشها حاکی است که طا-لبان ۱۰ هزار جنگجو را راهی شمال کشور کرده و حدود دو هزار نیرو را نیز به بامیان در مرکز کشور گسیل داشته است.
افزون بر این، تفتیش خانه به خانه در کابل و برخی ولایتهای شمالی نیز به شدت ادامه دارد. حکومت طا-لبان مدعی به دست آوردن مقادیری قابل توجه سلاح، تانک و موترهای زرهی نظامی در نتیجه بازرسیهای خانه به خانه است.
این برنامهها مهمترین اقدام حکومت برای توقف تحرکات نظامی مخالفان خود در بهار آینده است، اما به باور کارشناسان اگر جبههای نیرومند و منظم علیه حکومت طا-لبان به وجود بیاید، تمهیدات کنونی حکومت طا-لبان برای مهار آن کافی نخواهد بود.
آنچه در این خصوص بایستی مورد توجه رهبران حکومت طا-لبان قرار گیرد آن است که اگر بنا بر شکلگیری مقاومت در ابعاد وسیع علیه این حکومت باشد، جایگاه آن نه قلههای کوهها و درههای دوردست و بیابانهای بایر بیرهگذر، بلکه درون خانههای مردم در قلب شهرهای بزرگ و کوچک خواهد بود.
بنابراین مقابله با موج خطرات ناشی از شکلگیری جبهه مقاومت جدی و فراگیر علیه حکومت، نیازمند تمهید تدابیر سیاسی است؛ تدابیری که منتهی به مشارکت وسیع همه طیفهای سیاسی و تبارهای اجتماعی در ساختار قدرت شود و حکومت را آیینه بازتابدهنده سهیم بودن همه شهروندان در قدرت اجرایی کشور بسازد. در غیر این صورت، تدابیر امنیتی حتی در شدیدترین شکل ممکن، قادر به مهار تحرکات مخالفتورزانه علیه ساختار سیاسی موجود نخواهد شد.
ضمن آن که بستر جغرافیایی افغانستان به دلیل پیچیده و کوهستانی بودن، همواره امکان انجام عملیاتهای
پارتیزانی علیه دولت کابل را به راحتی برای نیروهای معارض فراهم میسازد و تجربه تاریخی افغانستان نیز نشان میدهد که دولت مرکزی از این ناحیه همیشه آسیبپذیر بوده است. حتی خود طا-لبان نیز در بیست سال گذشته، با استفاده از همین شیوه، دولت کرزی و غنی را در تنگنا قرار داده بودند. بنابراین سختگیریها و اعمال فشارهای امنیتی نمیتواند مانع از شکلگیری هستههای مقاومت شود. در حالی که تغییر رویکردهای سیاسی و حکومتی با گشودن آغوش خود به روی دیگر اقوام و اقلیتهای سیاسی ـ اجتماعی، راهکار بسیار مؤثری برای نفوذ در اعماق قلب شهروندان و بازداشتن آنان از پیوستن به جریانهای مسلح معارض است.
بر پایه این منطق، اکنون توپ در میدان حکومت طا-لبان است و تنها راه برای جلوگیری از هرگونه مقاومت مسلحانه فراگیر علیه حکومت، وسعت دادن به پایههای آن از مجرای مشارکت همگانی در ساختار اجرایی قدرت است. این تنها مکانیزم موفقیتآمیز برای اعتمادسازی و مخالفزدایی است، اما آیا چنین بینش غیر انحصاری در رهبران حکومت موجود، وجود دارد؟