عطامحمد نور، والی بلخ و رییس اجرایی حزب جمعیت اسلامی، عبدالله عبدالله، رییس اجرایی را به باد انتقاد گرفت و او را به معاملهگری متهم کرد.
آقای نور در بخشی از سخنانش گفت:« داکتر عبدالله به خاطر حفظ قدرت و چوکی خود در تلاش معامله است و بارها تعهدشکنی با طرفداران و دوستاناش انجام داده است.»
والی بلخ همچنین افزود:«تا هنوز نتیجه مذاکره حزب جمعیت با ارگ ریاست جمهوری قناعتبخش بوده و دو ماه ضربالاجل تعیین شده بود که نتایج نهایی این مذاکره در روز سال نو که ۷ روز دیگر ماندهاست، اعلام میکنیم.»
والی بلخ، کنشهای رییس اجرایی را«سودجویی» خواند و گفت:« نیش عبدالله نامرد از نیش کژدم هم بدتر است. او از تمام خطهای قرمزعبور کردهاست.»
انتقادات تند والی بلخ پس از آن مطرح میشود که اخیراً داکتر عبدالله، در نتیجه یک تعامل با ارگ ریاست جمهوری، شماری از افراد نزدیک به خود را بدون مشورت با سران تیم سیاسیاش و رهبری جمعیت اسلامی، در پستهای حکومتی گماشته است.
انتقادات بیسابقه عطامحمد نور بر آقای عبدالله همچنین در شرایطی مطرح میشود که پیش از این، آقای نور از اصلیترین حامیان سیاسی آقای عبدالله بویژه در تقابل او با اشرف غنی در زمان کارزارهای انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن بود.
با این حال، اکنون همهچیز حاکی از آن است که قواعد بازی از بنیاد تغییر کرده است. شاید یکی از مهمترین عوامل این امر، ورود مستقیم حامیان پیشین آقای عبدالله در رایزنیهای فشرده برای کسب امتیاز از ارگ ریاست جمهوری باشد؛ اما این بیتردید، تنها دلیل این رویداد نیست. یک بخش مهم دیگر این تغییر، ناشی از آن است که آقای عبدالله بازیگر ماهر و مورد اعتمادی نبوده است تا رضایت و قناعت حامیان پیشیناش را تامین کرده و به انتظارهای آنها پاسخ مطلوب و متناسب بدهد.
آقای عبدالله به مرور در چارچوب کار با حکومت وحدت ملی نشان داد که هیچ ایده و برنامهای کاربردی و عملیاتی برای به کرسینشاندن خواستههای خود و همتیمیهایش ندارد.
او به مرور، به صورت ملموس، مقهور و مغلوب ابتکار عمل و کنشگری موثر ارگ ریاست جمهوری قرار گرفت و در این زمینه به اندازهای، ضعیف و ناتوان و آسیبپذیر ظاهر شد که حتی نتوانست شریک سیاسیاش را در عملیاتیسازی مفاد روشن توافقنامه سیاسی تشکیلدهنده حکومت وحدت ملی وادار سازد.
افزون بر این، آقای عبدالله حتی قدرت نیافت تا از پتانسیلهای نیرومند حامیان سیاسی و همکاران حزبیاش به مثابه اهرم فشاری فعال و قدرتمند و موثر برای تحقق اهداف و برنامههای سیاسیاش، بهره بگیرد.
از سوی دیگر، جاذبه قدرت به اندازهای رییس اجرایی را مسحور خود کرده است که او حتی بیتوجه به اینکه ریاست اجرایی در قانون اساسی کنونی، جایگاه تعریف شده و مشروعی ندارد و دایره صلاحیتها و مسئولیتهای آن، هرگز مشخص نیست، علیرغم به پایان رسیدن دومین سال کاری حکومت وحدت ملی و عدم تعدیل قانون اساسی با برگزاری لویه جرگه، همچنان به این سمت سمبولیک، دلخوش است و حفظ آن را اولویت اول برنامه سیاسی خود میداند.
این در حالی است که انتظارات و چشمداشتهای همکاران و حامیان سابق او از آقای عبدالله، بسیار فراتر از این بود.
آنها انتظار داشتند آقای عبدالله پیش از آنکه به فکر حفظ یک سمت فاقد صلاحیت یا گماشتن نزدیکانش به سمتهای دولتی باشد، به مجموعهای از آرمانها و برنامههای بلندمدت و استراتژيکی اولویت بدهد که سبب ارتقای جایگاه سیاسی حزب جمعیت اسلامی در چارچوب قدرت و تصمیمسازیهای حساس و راهبردی ملی شود.
حامیان سرسخت آقای عبدالله از جمله آقایان عطامحمد نور و امرالله صالح، حضور عبدالله در قدرت را پایان کار نمیانگاشتند؛ بلکه آن را در صورتی قابل توجه و اهمیت میدانستند که بتواند افقهای روشنی از حیات سیاسی تازه را فراروی حزب جمعیت باز کند؛ اما آقای عبدالله در ادامه راه، نشان داد که افق فکر و دامنه جهانبینی سیاسی او، تنگتر و بیظرفیتتر از آنست که چنین انتظاری را برتابد و عملی سازد.
اکنون و درست پس از آنکه آقای عبدالله دریافت که شرکا و همکاران سیاسی دیروزش از جمله عطامحمد نور و امرالله صالح، راه شان را از او جدا کرده و خود رأساً به سمت کانون مرکزی قدرت، راه باز کردهاند، با استفاده از فرصت، دست به یک قمار سیاسی دیگر زده است و آن، دستکشیدن از خواستهها و پیششرطهای آرمانگرایانه سیاسی در تقابل با ارگ و تقلیل آن به معاملهگریهای کوچک از نوع حفظ سمت و استقرار نیروهای همسو با خود در سمتهای دولتی است.
اما موضعگیری تند و شدیداللحن عطا محمد نور نشان میدهد که این قمار عبدالله، بیپیامد نخواهد بود و چه بسا انتظار میرود که این بار آقای عبدالله در این قمار، آخرین کارتهای خود را نیز استفاده کرده و به این ترتیب، از آینده سیاسی خود در چارچوب حزب جمعیت و طیف قومی همسو با آن، بیمحابا هزینه کرده است.
علی راحل ـخبرگزاری دید