موقعیت برد-برد؛ فرصت هند و چین در افغانستان
فراتر از حضور هند و چین در افغانستان، تلاش برای همکاری امنیتی منطقهای برای بازگرداندن صلح با کمک سازمانهای بینالمللی مختلف مانند سازمان همکاری شانگهای (SCO) و نشستهای سیاسی با مشارکت کشورهای منطقه وجود دارد
در جون ۲۰۲۰، پس از درگیری بین سربازان هند و چین در منطقه مرزی دره گالوان دو کشور، چرخش امنیتی منطقهای در جنوب آسیا رخ داد. درگیری بین دو قدرت بزرگ آسیایی که بیشترین جمعیت را در جهان دارند، به مناطق دیگر سرایت کرد و به یک درگیری ستیزهجویانه واقعی تبدیل شد. پس از آن درگیری مرزی، دو طرف به استقرار نیروهای نظامی در مناطق مرزی ادامه دادند که در دسمبر ۲۰۲۲ به نقطه اصطکاک منجر شد. با این حال، این بار هیچ سلاح گرمی استفاده نشد و هیچ تلفاتی از جانب طرفین گزارش نشد. از جولای ۲۰۲۳ به این طرف، حتی ۱۸ گفتوگوی نظامی میانحزبی، موضوع مرزی را حل نکرده است؛ امری که با سایر تحولات جئوپولیتیکی، رقابت بین هند و چین را جهت کنترول اقیانوس هند و اقیانوس آرام عمیقتر کرده است.
از یک سو، هند احساس کرد که چین با استفاده از قدرت نرم و استراتژیهای اجبار اقتصادی در منطقه، نفوذش را در جنوب آسیا تضعیف و همزمان قدرت و نفوذ خود را تقویت کند. از این رو دهلی نو با تقویت همکاریهای امنیتی منطقهای، با سرمایهگذاریها و بستههای کمکی به کشورهای آسیبپذیر منطقه تلاش کرده است تا از سرعت پکن بکاهد. از سوی دیگر، چین آسیای جنوبی را به عنوان فضایی حیاتی برای گسترش طرح کمربند و جاده (BRI) خود میدید که به کاهش هژمونی هند در منطقه کمک کرد. در چند سال گذشته، چین سرمایهگذاریهای خود را در میان کشورهای مختلف جهان سومی که برای هند بهطور استثنایی منطقی در نظر گرفته میشوند، متمرکز کرده است: مانند بنگلادش، سریلانکا و مالدیو.
این اقدام دو قدرت منطقهای باعث افزایش رقابت و پیچیدگی در منطقه جنوب آسیا شده است که بسیاری از تحلیلگران را بر آن داشت تا درگیریهای بیشتر در آینده نزدیک بین دهلی نو و پکن را ارزیابی کنند. با وجود این، بیانیههای دیپلماتیک مختلف و تلاشها برای گفتوگو نشان میدهد که بهرغم رقابت، دو قدرت به دنبال کاهش سطح فشار و حل اختلافات هستند. در حالی که حل مناقشه ارضی در هیمالیا به دلیل مواضع استراتژیک دو کشور در این زمینه پیچیده است، اما همکاری در مورد جنوب آسیا ممکن است دو کشور را نزدیکتر کرده و امنیت منطقه را بهبود بخشد. البته اشاره به مشکل فزاینده تروریزم جهانی دارد که از افغانستان ناشی میشود.
از زمانی که طا-لبان در ماه اگست ۲۰۲۱ در افغانستان دوباره قدرت را به دست گرفتند، تهدید تروریستی جهانی دوران قبل از ۱۱ سپتمبر به سرخط اخبار بازگشته است. بر اساس گزارش سازمان ملل در جون گذشته، طا-لبان به جنگجویان خارجی تحت حمایت خود پناهگاه امنی ارایه کرده و با سازمانهای تروریستی مختلف مانند القاعده، جنبش اسلامی ترکستان شرقی (ETIM) و تحریک طا-لبان پاکستان روابط فعال و گرمی دارد. در عین حال، کنترول طا-لبان متزلزل در افغانستان منجر به افزایش قابل توجه فعالیت داعش-شاخه خراسان (ISIS-K) شده است. علاوه بر اقدامات تروریستی داعش که از سال ۲۰۲۲ تاکنون حدود ۱ هزار و ۳۰۰ نفر را کشته است، این گروه مجموعه تبلیغاتی خود را به زبانهای مختلف جهت سربازگیری و عملیات فعال در سایر کشورهای آسیای جنوبی و مرکزی گسترش داده است.
تهدیدهای تروریستی مختلف از افغانستان، چین و هند را نگران کرده است. از یک سو، داعش که از آزادی عمل نسبی برخوردار است، ممکن عوامل تروریستی محلی را برای حملات هدفمند استخدام کند. برای مثال، در دسمبر ۲۰۲۲ یک گروه رسانهای حامی داعش بیانیهای به زبان ازبیکی منتشر کرد و از مسلمانان اویغور خواست در برابر پکن مقاومت کنند. به علاوه، گسترش داعش-خراسان در افغانستان و همسایه آن پاکستان، به پروژههای چین در هر دو کشور که ارزش آنها بالغ بر میلیاردها دالر میباشد، آسیب رسانده و تهدید میکند. از سوی دیگر، سازمانهای طرفدار طا-لبان مانند جنبش ترکستان شرقی ETIM و القاعده و دیگر گروههای شبهنظامی، هر دو کشور را در مناطق مختلف – سین کیانگ در شمال غرب چین و کشمیر در شمال هند – تهدید میکنند.
نشانههای خاص نشان میدهد که سلاحهای رها شده امریکایی در افغانستان به دست گروههای شبهنظامی در کشمیر رسیده است.
با توجه به این تهدیدها، دو قدرت بزرگ منافع مشابهی دارند – بازگرداندن امنیت به جنوب آسیا. این فرصت قابل توجه است زیرا بهرغم سیاست مبهم طا-لبان، اولین نشانههای همکاری با چین و هند را نشان میدهد. از دیدگاه طا-لبان، چین و هند هر دو علاقهای به مداخله در امور داخلی افغانستان ندارند. از این رو، طا-لبان فرصتی را برای ایجاد همکاری اقتصادی با این قدرتها میبیند که به آن کمک میکند تا از بحران عمیق اقتصادی-انسانی خارج شود.
چین به نوبه خود در جنوری ۲۰۲۳ یک توافقنامه ۲۵ ساله برای استخراج نفت از شمال افغانستان به مبلغ ۱۵۰ میلیون دالر در سال امضا کرد و در ماه می ۲۰۲۳ با نمایندگان طا-لبان و پاکستان در مورد افزایش همکاری گفتوگو کرد. در همین بحث، چین اهمیت موضوع امنیتی را مطرح کرد که منافع این کشور در چین و پاکستان را تهدید میکند. از سوی دیگر، هند از زمان روی کار آمدن طا-لبان کمکهای بشردوستانه زیادی به شهروندان افغانستان ارایه کرده است و به اجرای پروژههای زیربنایی که حتی قبل از آن آغاز شده بود، بازگشته است.
فراتر از حضور هند و چین در افغانستان، تلاش برای همکاری امنیتی منطقهای برای بازگرداندن صلح با کمک سازمانهای بینالمللی مختلف مانند سازمان همکاری شانگهای (SCO) و نشستهای سیاسی با مشارکت کشورهای منطقه وجود دارد. به عنوان مثال، در ۱۳ اپریل ۲۰۲۳، کین کانگ وزیر امور خارجه چین دومین نشست غیررسمی درباره افغانستان را بین وزرای خارجه چین، روسیه، پاکستان و ایران ریاست کرد. درست یک ماه قبل، هند یک گروه کاری مشترک درباره وضعیت افغانستان با حضور قزاقستان، جمهوری قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبیکستان دایر کرد.
بنابراین، کاملاً واضح است که منافع مشترک در افغانستان فرصت طلایی را برای دو قدرت بزرگ در جنوب آسیا به وجود میآورد تا همکاریهای امنیتی-منطقهای خود را گسترش دهند. استفاده از قدرت نرم – مانند دیپلماسی منطقهای، سرمایهگذاری عمومی و کمکهای بشردوستانه، در یک همکاری مشترک میتواند تلاشهای امنیتی منطقهای را هماهنگ و شهروندان افغانستان را از انحطاط به رادیکالیزم باز دارد. این واقعیت که هند و چین روابط نسبتاً خوبی (البته غیر رسمی) با طا-لبان دارند، به آنها اجازه میدهد تا اهرمهای نفوذی را بر کابل به وجود آورد و ارتباط آن با سازمانهای تروریستی مختلف را فراهم کند. البته با توجه به سالها آشنایی با طا-لبان، این یک ماموریت پیچیده است، اما با گذشت زمان ممکن است اثر خاصی داشته باشد.
در حالی که تحریمهای غرب بر طا-لبان تاکنون تصور موفقیت را ترسیم نمیکند، اما تلاش مشترک غیرغربی ممکن است از راههای دیگر نتایج متفاوتی به همراه داشته باشد. استراتژیها و جهانبینی چین و هند کاملاً متفاوت است. با این حال، یکپارچهسازی منافع در این نقطه خاص میتواند منجر به همکاری، کاهش سطح فشار و حتی ایجاد اعتماد بین کشورها شود.