نشست سهجانبه؛ تمام تخم مرغها در سبد چین؟
با آن که افشای اطلاعات، اختلافهایی را بین رهبری ملکی و ارتش قدرتمند پاکستان – ارتش ترجیح میدهد روابط خود را با ابرقدرتهای رقیب متعادل کند – نشان میدهد، اما این شدت پذیرش نیز در دستگاه ارتش وجود دارد مبنی بر اینکه منافع ایالات متحده نه تنها در جنوب آسیا بلکه در هند و اقیانوسیه به مراتب با هند بیشتر هماهنگ است
این که پاکستان درگیر بحث شدیدی در مورد جهتگیری دیپلماتیک آینده خود است، پس از افشای اسناد اخیر که تمایل دولت این کشور را برای همکاری با چین آشکار کرد، تایید شد.
اسلامآباد به وضوح از عدم حمایت ایالات متحده ناامید شده است زیرا با بحران اقتصادی که این کشور را به آستانه نکول بدهی کشانده است، دست و پنجه نرم میکند.
با آن که افشای اطلاعات، اختلافهایی را بین رهبری ملکی و ارتش قدرتمند پاکستان – ارتش ترجیح میدهد روابط خود را با ابرقدرتهای رقیب متعادل کند – نشان میدهد، اما این شدت پذیرش نیز در دستگاه ارتش وجود دارد مبنی بر اینکه منافع ایالات متحده نه تنها در جنوب آسیا بلکه در هند و اقیانوسیه به مراتب با هند بیشتر هماهنگ است.
در همین حال، حکومت طا-لبان در کابل با چین و پاکستان توافق کرده است تا ابتکار کمربند و جاده (BRI) را که از سوی پکن ترویج و توسعه داده میشود به افغانستان گسترش دهد. امری که احتمالاً میلیاردها دالر را برای تأمین مالی پروژههای زیربنایی در این کشور تحریمشده جذب میکند، اما مهمتر از آن به چین این فرصت را میدهد تا خود را به عنوان یک قدرت بزرگ در منطقه تثبیت کند، زیرا امریکاییها به دور شدن از افغانستان و پاکستان ادامه میدهند. کین گانگ وزیر امور خارجه چین و بلاول بوتو زرداری همتای پاکستانیاش روز شنبه در اسلامآباد دیدار کردند و متعهد شدند که در روند بازسازی افغانستان از جمله انتقال دهلیز اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) به ارزش ۶۰ میلیارد دالر به کشور تحت حاکمیت طالبان، همکاری کنند. امیرخان متقی دیپلمات ارشد طا-لبان برای دیدار با همتایان چینی و پاکستانی خود به اسلامآباد سفر کرد و در این زمینه به توافق رسید.
همه این تحولات میتواند پیامدهای عمیقی را برای محیط خارجی هند داشته باشد. اگر دهلیز اقتتصادی چین و پاکستان CPEC با حضور در افغانستان و جمهوریهای آسیای مرکزی (بدون ذکر روسیه و ترکیه) راهاندازی شود، احتمالاً تغییردهنده بازی خواهد بود. این دهلیز در نظر دارد سیستمهای انتقال انرژی پاکستان و اکنون به طور بالقوه افغانستان را مدرنسازی کند تا بنادر اعماق دریای گوادر و کراچی را از طریق راههای زمینی به منطقه خودمختار سین کیانگ اویغور در چین و فراتر از آن متصل کند. هدف پکن کاهش زمان و هزینه حمل و نقل کالا و انرژی به چین با دور زدن تنگه مالاکا و دریای چین جنوبی است. اگر پاکستان تصمیم بگیرد که میتواند در دام بدهی چین ادامه دهد، پکن نیز بر تردید خود برای بازپرداخت بدهی اسلامآباد غلبه میکند، دهلیز اقتصادی میتواند از کندی پسا-همهگیری در اجرای کار جان سالم به در ببرد و اسلامآباد عملاً شبهنظامیانی را که به زیرساختها حمله میکنند و اتباع چین را میربایند، سرکوب کند. به این ترتیب، هر دو کشور از نظر اقتصادی و استراتژیک با اجرای بازی جدید بزرگ سود خواهند برد.
چالش دو-جبههای هند با توجه به محور چین و پاکستان نیز در این سناریو حادتر خواهد شد. سپس این سوال پیش میآید که ایالات متحده امریکا – که در موسسات مالی جهانی حرف زیادی برای گفتن دارد – و شرکای آن چگونه باید با درخواستهای پاکستان در مورد کمکهای مالی برای جلوگیری از فروپاشی اقتصادی در چارچوب رقابت قدرتهای بزرگ مقابله کنند؟ همچنین دهلی نو در هماهنگی با امریکا چه نقشی میتواند برای جلوگیری از پیامدهای نامطلوب بر منافعش ایفا کند؟ آن هم با یک ارتش تا به دندان مسلح نیابتی تحت کنترول چین در مرز غربی که توسط نزاع، افراطگرایی و بیثباتی اجتماعی متلاشی شده است.