نگاه طالبان به سود و منافع آتشبس موقت در افغانستان
دراینبین هرچند دولت وحدت ملی افغانستان عملاً توپ را ازنظر سیاسی و مذهبی در زمین طالبان انداخت و تلاش کرد با نگاه مذهبی، این مسئله را به جامعه روحانیون افغانستان نشان دهد که این طالبان است که خواهان ادامه جنگ و کشمکش بوده و دولت مدعی اصلی خواهان صلح و آتشبس است.
بعد از سرنگونی طالبان، این جریان بعد از مدتی فعالیتهای خود را در جنوب و شرق افغانستان آغاز و حضور غربیها در افغانستان طالبان را قادر ساخت تا موجودیتش را باور پذیر کند. اکنون باگذشت سالها همچنان در افزایش قدرت خود میکوشد. چنانچه همهساله حملات بهاری خود را اعلام میکند.
این نیرو امسال نیز بدین روش ادامه داد و عملیات «الخندق» را در بهار آغاز کرد. طالبان مدعی است امسال بخشها و شهرستانهای زیادی را فتح کرده و بنا به ادعای طالبان، تنها در ماه اول عملیات الخندق یازده شهرستان (قلعه زال، کوهستان، بلچراغ، تاله و برفک، جغتو، ده یک، اجرستان، دره بوم، چوره، دشت قلعه و پرچمن استان فراه)، را فتح نمودند.
آنها همچنین مدعی هستند سلطهٔ خود را بر مناطق دیگری چون استانهای فراه، فاریاب و غزنی گسترش داده یا و شهرهایی از استانهای سرپل، غور، ارزگان و…. را با فشار و یا محاصره بیشتری روبرو کردهاند و حملات را با تلفات بزرگ در کابل، قندهار و لوگر انجام دادهاند. در این میان چندی پیش دولت افغانستان پس از خواست علمای این کشور در ۱۴ خردادماه/ جوزا از ۲۷ ماه رمضان تا پنجمین روز بعد عید فطر را آتشبس یکطرفه اعلام کرد، اما ۳ روز بعدازاین تصمیم دولت، گروه طالبان نیز ۳ روز تعطیلات عید را زمانی برای آتشبس تعیین کرد. با این حال هرچند حکومت آتشبس با طالبان را ۱۰ روز دیگر تمدید کرد اما گروه طالبان در بیانیهای آتشبس سهروزه از سوی این گروه را «موفقیتآمیز» و «نشان از قدرت» توصیف کرد و تمدید آتشبس را رد کرد و از نیروهای خود خواست که حملات علیه نظامیان خارجی و نیروهای دولتی افغانستان را از سر بگیرند. نوشتار زیر به بررسی نگاه طالبان به سودها و منافع آتشبس میپردازد.
نگاه طالبان به سودها و منافع آتشبس موقت
تقابل با رویکرد فتوای عالمان افغانستان: چندی پیش بیش از سه هزار از علمای دینی افغانستان در نشستی به ابتکار شورای صلح در کابل، تأکید کردند که ادامه وضعیت جنگی در افغانستان زمینه مداخله کشورهای بیرونی را فراهم کرده و بیانیه نشست نیز تاکتیکهای جنگی طالبان را نامشروع خواند. در مقابل این رویکرد طالبان با اعلام آتشبس به نوعی نشست ابتکار شورای صلح را تحت تأثیر قرار داد. درواقع طالبان با آتشبس بر این نکته تأکید کرد که مواد فتوای نشست علما موافق با اصول اسلامی و فرهنگ افغانی نیست و جنگ کنونی نه جنگ بین الافغانی، بلکه جهادی در برابر کفار است. در این رویکرد از نگاه رهبران طالبان نشست علما از ریشه اصلی جنگ (حضور اشغالگران) چشمپوشی میکند و اگر حضور آنها پایان یابد واکنشها نیز به پایان میرسد.
نشان دادن صلحدوستی: قبلاً حکومت افغانستان در نشست پروسه دوم کابل، بسته پیشنهادی صلح را برای طالبان مسلح ارائه کرد تا طالبان با استفاده از آن گفتوگوهای صلح را آغاز کنند؛ اما طالبان پاسخ را با آغاز عملیات بهاری دادند. دراینبین هرچند دولت وحدت ملی افغانستان عملاً توپ را ازنظر سیاسی و مذهبی در زمین طالبان انداخت و تلاش کرد با نگاه مذهبی، این مسئله را به جامعه روحانیون افغانستان نشان دهد که این طالبان است که خواهان ادامه جنگ و کشمکش بوده و دولت مدعی اصلی خواهان صلح و آتشبس است. اما طالبان نیز کوشید با پذیرش چندروزه و سپس تداوم نبرد در رویکرد کلی خود، واکنشی دقیق به آتشبس دولت داشته و از خطر در تنگنا قرار گرفتن در نزد افکار عمومی بپرهیزد و آتشبس سهروزهای را اعلام کند. در همین نگاه طالبان معتقد است آنها هرسال در روزهای عید نیز بر دشمن حمله نمیکردند و اکنون نیز مطلوبشان در کشور خون و خونریزی نیست و به خاطر قدرت نمیجنگند و برادرکشی را به پیش نمیبرند.
اعلام وحدت درونی و قدرت برونی: بدنه اصلی رهبران طالبان بهعنوان بزرگترین گروه مخالف در افغانستان تلاش میکند تا هژمونی خود را نخست بر معترضان داخلی و سپس بر دیگر مخالفان مسلح دولت این کشور حفظ کند. دراینبین هر چند در سالهای گذشته گروه انشعابی، شاخه «ملأ رسول» حضور تأثیرگذاری در برخی مناطق و طالبان نیز آن را تهدیدی برای نفوذ خود میدانست. اما اکنون به نظر میرسد با توجه به اطاعت حداکثری نیروهای طالبان به دستور آتشبس، طالبان معتقد است افرادش از مقام رهبری خود اطاعت میکنند. یعنی عملاً آتشبس سهروزه، بهگونهای نماد اطاعت طالبان از مقام رهبری بود و طالبان با استفاده از این وحدت و یکپارچگی خود را در عرصهٔ عمل به نمایش گذاشت. در همین راستا باید گفت هر چند در سالهای گذشته گزارشها و دیدگاههایی در مورد انشعاب و چنددستگی طالبان وجود داشت اما سخن اشرف غنی در مورد عملی شدن آتشبس در سراسر افغانستان در حقیقت نوعی اعتراف به وحدت طالبان هم هست.
در بعد دیگری با وجود ادعای دولت در مورد مبارزه با حدود بیست گروه مخالف، طالبان با آتشبس تلاش کرد نشان دهد آنها رهبری مبارزه و جنگ را به دوش دارد و گروههای متعددی دیگر مخالف چون داعش عملاً توان و نقشی در مقابل دولت ندارند.
استقلال عمل و قدرت مذاکره: هرچند برخی تفاهم تازه طالبان برای آتشبس در ایام عید فطر را به روابط و مذاکره بهتر پاکستان و امریکا درباره صلح در افغانستان میدانند. اما از نگاه طالبان وضعیت کنونی و توان نمایش آتشبس و تداوم جنگ میتواند مفاهیم و اتهامهایی چون طالبان وابسته به پاکستان، حضور جنگجویان خارجی در بین طالبان، طالبان بهعنوان ابزار جنگ نیابتی، طالبان وحشی و غیرقابل تعامل را رد کرده و هویت خودمختار طالبان، توانایی برای گفتوگو و… را به نمایش گذارده است. در این نگاه باوجود فشارهای نظامی، سیاسی و… امریکا علیه طالبان، آنها خود را جریان اصلی مقابل برای صلح در مقابل امریکا و عملاً مدعی اصلی حکومت در افغانستان مطرح میکنند و امریکاییها باید گفتوگوی مستقیمی را با آنها ترجیح دهند.
آینده کنشگری طالبان:
هرچند قبلاً جان نیکلسون فرمانده نیروهای بینالمللی در افغانستان گفته که استراتژی نوین امریکا در قبال افغانستان هیچ فرصتی را برای طالبان در میدانهای جنگ باقی نمیگذارد و این گروه تا دو سال آینده بیرون رانده خواهند شد. اما باید گفت بازرسان وزارتهای دفاع و خارجه امریکا طی گزارشی به کنگره پیشرفت اندکی در برابر طالبان را برای استراتژی اصلاحشده دونالد ترامپ برای افغانستان مورداشاره قرار دادهاند. در همین راستا پیشرفت کم در زمینهٔ مصئون نگه داشتن مناطق پرجمعیت، حفظ قلمرو تحت تصرف طالبان و حملات ویرانگر در سراسر افغانستان وجود دارد و عملاً نیروهای دولتی در استانهایی چون جوزجان، فاریاب، بادغیس، فراه، هلمند، ارزگان و غزنی در حال نبرد هستند. در این بین هرچند رهبران افغانستان گفتهاند، حکومت برای آغاز گفتوگوهای بدون قید و شرط با طالبان آماده است و امریکاییها هم از پیشنهاد صلح حکومت افغانستان حمایت کردهاند، اما طالبان همچنان در موجودیت نظامیان خارجی، گفتوگوهای صلح را بیفایده میدانند. در این حال آتشبس موفق بین نیروهای امنیتی افغانستان و طالبان میتواند مقدمهای برای مذاکرات باهدف پایان دادن به جنگ ۱۷ ساله و دستیابی به یک توافق صلح است. در این میان طالبان نیز توانایی لازم برای ایجاد حکومتی فراگیر در افغانستان یا «امارت اسلامی افغانستان» را ندارد. در این شرایط به نظر میرسد که طالبان بر عملیات خود بیفزاید، ولی توان پایداری در مراکز استانها/ولایتها را نداشته و با تاکتیکهای حمله و عقبنشینی اهدافی چون کسب توجه رسانهای و سیاسی، نمایش قدرت و به دست آوردن امتیاز و منافع تسلیحاتی و غنائم را نیز در نظر داشته باشد.
فرزاد رمضانی بونش – شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی
منبع : شمس