آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

چرا توافق‌نامه امریکا-طالبان محکوم به شکست است

نویسنده: امین کریم
منبع: CIPHER BRIEF
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
حوادث پسا-امضای توافق‌نامه آوردن صلح به افغانستان در ۲۹ فبروری سال ۲۰۲۰ – که به آن توافق صلح ایالات متحده-طالبان نیز گفته می‌شود – نقایص این حل و فصل را به خوبی نمایان ساخت. عدم تمایل طالبان برای پیروی از شرایط توافق‌نامه که در حملات مداوم علیه نیروهای امنیتی افغانستان مشهود است؛ عدم مذاکرات صلح میان‌افغانی کافی؛ و حذف تضمین‌ها برای حقوق زنان، فقط شکست مذاکرات را روشن می‌سازد. این توافق‌نامه، در شکل کنونی، مردم افغانستان را مجبور می‌کند تا علیه نیروهایی که آن‌ها را وارد چندین دهه درگیری کرده است، از خود دفاع کنند.


ایالات متحده نباید به این توافق صلح دروغین اکتفا کند. در عوض، از ارتش ملی افغانستان تجدید حمایت، به گونه عالی و عادلانه آموزش دهد و جامعه مدنی را تقویت کند که شامل خواسته‌ها و تمایلات مردم افغانستان است و برای ایجاد ثبات ضروری می‌باشد.
توافق‌نامه امریکا-طالبان بر مبنای چهار اصل است. مایک پمپئو وزیر خارجه و زلمی خلیلزاد، مذاکره کنند امریکا در امور صلح افغانستان شرایط دیگری را اضافه کردند که شامل آزادی ۵ هزار زندانی طالبان و حذف تحریم‌‌ها علیه این گروه می‌شود.
مذاکرات میان‌افغانی که به تاریخ ۱۵ سپتمبر آغاز شد، تاکنون هیچ نتیجه‌ ملموسی در پی نداشته است. شرط آتش‌بس جامع توافق‌نامه صلح به ضوح تلاشی برای ایجاد فضایی بود که از آغاز مذاکرات بین حکومت افغانستان و طالبان استقبال می‌کرد. در عوض، طالبان به حملات خود ادامه داده‌اند و نیروهای امنیتی و افراد ملکی را هدف قرار می‌دهند. اقدامات دو رنگ طالبان حتی شروع گفت‌وگوها را متوقف کرد.
علاوه بر این، حتی اگر رهبری طالبان بخواهد از آتش‌بس پیروی کند، آن‌ها قادر به دوام چنین تعهدی نیستند. طالبان یک گروه منسجم با ساختار واضح رهبری نیستند. وضعیت ناپایدار و ماهیت غیر متمرکز آن‌ها باعث می‌شود نتوانند از آتش‌بس واقعی پیروی کنند. حتی اگر یک گروه پیروی کند، گروه‌های دیگر احتمالاً به حملات خود ادامه می‌دهند.
سایر اجزای توافق‌نامه نیز به همان اندازه مشکل‌ساز است. اطمینان از اینکه هیچ گروه یا فردی، از جمله القاعده، از خاک افغانستان برای تهدید علیه امنیت ایالات متحده استفاده نمی‌کند، بسیار بلند پروازانه است. طالبان با القاعده ارتباطات ریشه‌دار و عمیق دارند. باور بر این که آن‌ها تمام روابط خود را با القاعده پس از مبادلۀ برخی زندانیان قطع می‌کنند، بسیار ساده لوحانه است. آن‌ها در حال حاضر مناطق زیادی را در افغانستان تحت کنترول دارند که بسیار دور از دسترس حکومت مرکزی است. این واقعیت همراه با ساختار غیر متمرکز طالبان، این تصور را ایجاد می‌کند که برخی جناح‌های طالبان بخش‌هایی از افغانستان را برای میزبانی از متحدان تروریست خود پیشنهاد کنند.
شاید مشکل‌ساز‌ترین جنبۀ این توافق‌نامه خارج کردن حکومت مرکزی افغانستان در ایجاد این توافق باشد. با توجه به ماهیت ضعیف دولت که با مخالفت دوامدار طالبان در گرفتن کنترول مناطق بیرون از کابل مواجه است، شامل بودن آن برای مشروعیت حکومت ضروری بود.
تعهد طولانی‌مدت امریکا به افغانستان برای دستیابی به صلح دایمی ضروری است، گرچه این پیشنهاد ممکن زیاد مورد استقبال قرار نگیرد. هنوز هم کارهای زیادی است که برای باثبات نمودن افغانستان فراتر از عملیات‌های ضدشورش باید انجام شود. ایالات متحده همواره مردم افغانستان را در تلاش‌ها برای ملت‌سازی نادیده گرفت. حمله اولیه منجر به خسارات جانی و مالی گسترده شد، و بدیهی است که بسیاری از مردم افغانستان ایالات متحده را به عنوان نجات‌دهنده از طالبان نمی‌بینند، بلکه بیشتر ستم‌گر می‌دانند. برای پیروزی در افغانستان، امریکا باید قلب و ذهن مردم را به دست آورد – مفهومی که اگر از درس‌های گذشته آموخته شود، هنوز هم ممکن است.
این تلاش باید با ارتش ملی افغانستان شروع گردد. ارتش ملی افغانستان سال‌ها از ناکارآمدی و عدم وفاداری رنج برده است. عدم تأمین امنیت کشور، ده‌ها کرسی پارلمان را خالی گذاشت و این امر باعث ضعف بیشتر حکومت‌داری شد. با این حال، پیشرفت صورت گرفته است و باید ادامه یابد.

بحث عمومی ایالات متحده در رابطه به افغانستان اغلب از هدر رفتن پول در پروژه‌های بازسازی این کشور جنگ‌زده یادآوری می‌کند. استراتژی اتخاذ شده توسط دولت‌های بوش و اوباما بسیار بلند پروازانه و عجولانه بود که باعث هدر رفتن قابل توجه هزینه‌ها شد. بدون بررسی صحیح، آموزش و امنیت، این پروژه‌ها محکوم به شکست بود. با تقویت نهادهای آموزشی و مدنی در افغانستان و توانمندسازی مربیان و سازمان‌های مختلف غیردولتی، می‌توان دولت‌سازی موثر داشت. نیروی کار تحصیل‌کرده همراه با حاکمیت قوی‌تر، تطبیق و اجرای موفقیت‌آمیز پروژه های زیربنایی حیاتی را فراهم می‌کند.
با ادامه خشونت طالبان، مذاکرات میان‌افغانی بی‌نتیجه و عدم تضمین برای حقوق زنان، از «توافق صلح» رییس جمهور ترامپ با طالبان، چیزی زیادی نباید انتظار داشت. تغییر در استراتژی ضروری است. با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در ماه نوامبر، ممکن است دولت جدید این توافق‌نامه ‌فاجعه‌بار را تغییر دهد و به دنبال یک راه حل طولانی‌مدت برای افغانستان باشد. امیدوارم آن راه حل چیزی باشد که مردم افغانستان درک کنند آن‌ها ترک نشده‌اند و بتوانند ایالات متحده را به عنوان چراغ امید برای آینده ببینند، نه اشغال‌گران خارجی.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا