چه اشتباهی در خروج از افغانستان رخ داد؛ بایدن نمیگوید!
بلومبرگ در این مطلب تحلیلی به این موضوع پرداخته که دولت بایدن در موضوع خروج از افغانستان عالم و آدم را مقصر میداند جز کاخ سفید و شخص بایدن که تصمیم گیرنده اصلی روند خروج بود. نویسنده کوشیده تا روشن کند که چرا مقامات فعلی امریکا در موضوع خروج از افغانستان شتاب کردند و پاسخ به این پرسش چیست؟
دو سال از زمانی که جو بایدن رییس جمهور ایالات متحده دستور خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را صادر کرد و به جنگ دو دههای پایان داد، میگذرد. شاید بتوان امیدوار بود که واشنگتن درگیر بحث و تحقیق است در مورد اینکه چه چیزی در این جنگ اشتباه رخ داد. متأسفانه تا کنون مشخص نیست که آیندهنگری امریکا درست باشد.
به «بررسی پس از اقدام» دولت بایدن درباره خروج امریکا نگاه کنید. این سند یک ارزیابی عینی از یک رویداد ترسناک نیست؛ تمرینی برای سرزنش دیگران و توجیه است.
این گزارش دونالد ترامپ رییس جمهور سابق امریکا را به درستی سرزنش میکند، چون یک توافقنامه صلح ناقص را که صرفاً لاپوشانی برای خروج امریکا بود، امضا کرد. این گزارش جامعه اطلاعاتی را به دلیل ناتوانی در پیشبینی سرعت سقوط ارتش افغانستان به درستی سرزنش میکند. دولت افغانستان را به خاطر کوتاهی در اتخاذ تدابیری که ممکن است شکست را به تأخیر بیندازد به درستی سرزنش میکند. با این حال، این گزارش هیچ اشتباهی را از سوی رهبران ارشد فعلی ایالات متحده یا شخص رییس جمهور تایید نمیکند.
هیچ تصدیقی وجود ندارد که خروج سریع ایالات متحده، درست زمانی که فصل نبرد شروع شده بود، به طرز فاجعهباری میدان نبرد را بیثبات کرد. هیچ تحلیلی در مورد ناکامی هماهنگی میانسازمانی که خروج دشوار غیرقابل اجتناب را به یک آشفتگی حماسی تبدیل میکند، وجود ندارد. هیچ بحثی در مورد عواقب وحشتناک خروج برای مردم افغانستان، از جمله کسانی که با ایالات متحده کار کرده بودند، وجود ندارد. سخنگوی امنیت ملی بایدن در بیانیهای حتی هرج و مرج اگست ٢٠٢١ را در کابل رد کرد؛ بیانیهای که اگر از سوی دولت ترامپ ایراد میشد، به طور حتم «دروغ» خوانده میشد.
گزارش استدلال میکند که خروج تحقیرآمیز، واقعاً یک پیروزی رویایی دولتباورانه بود. این موضع دفاعی عجیب و غریبی است که میتوان اتخاذ کرد, به ویژه به این دلیل که دولت در واقع داستان مناسبی برای گفتن دارد.
حتی کسانی مانند من که از خروج انتقاد کردند باید بپذیرند که جنبههای تصمیم بایدن اکنون بهتر به نظر میرسد. نظر من این بود که منطقی میبود اگر ایالات متحده میتوانست حضور خود را با نیرویی متشکل از چند هزار نیرو که توسط متحدان تقویت شده باشد، حفظ میکرد؛ اگر بهای آن به طور قابل توجهی بلند میبود، منطقی نبود.
از اگست۲۰۲۱ به این سو، جهان به سرعت زشت شده است. تنگه تایوان به نقطه اشتعال قدرت بزرگ تبدیل شده است. یک جنگ تمام عیار در اوکراین جریان دارد. دولت ایالات متحده میتواند بیش از یک کار را در زمان واحد انجام دهد، اما واشنگتن احتمالاً جنگ شدید نیابتی با روسیه یا تهدید درگیری با چین را به سختی میتواند مدیریت کند، آن هم وقتی در جریان جنگ داخلی شدید در افغانستان باشد.
واضح بگویم، اثرات جیوپولیتیکی خروج مبهم و پیچیده بود. هرچند قابل قبول اما غیرقابل اثبات است، ولی تصور ضعف ایالات متحده در افغانستان، ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه را به این فکر انداخت که میتواند در اوکراین بیشتر فشار بیاورد. برخی از مقامات متحدان، چه در ملاء عام و چه در خلوت، نگران بودند که خروج مرگبار چه چیزی را در رابطه به تعهد و شایستگی ایالات متحده نشان داد.
با این حال، ایالات متحده عمدتاً این آسیب را با عملکرد خود در اوکراین ترمیم کرده است، دقیقاً به این دلیل که این عملکرد دارای ویژگیهای حیاتی است – مدیریت دقیق اتحاد، اطلاعات بسیار دقیق، استفاده ماهرانه و هماهنگی جنبههای مختلف قدرت ایالات متحده – که به نظر میرسید پایان بازی افغانستان فاقد آن بود.
امری که ما را به نکته دوم به نفع بایدن میرساند: تیم او حداقل یک درس کلیدی از افغانستان آموخته است.
در سال ۲۰۲۱، تیم نسبتاً جدید امنیت ملی نتوانست به طور جدی برای بدترین سناریو آماده شود – احتمال سقوط دولت افغانستان حتی قبل پایان روند خروج نیروهای امریکایی. دولت بایدن این اشتباه را دو بار مرتکب نشده است.
وقتی اواخر سال ۲۰۲۱ مشخص شد که پوتین برای جنگ آمادگی میگیرد، دولت امریکا به طور سیستماتیک برای بدترین سناریوی تهاجم تمام عیار آماده شد. سازمانهای مربوطه را تحت فشار قرار داد تا برای واکنش سریع برنامهریزی کنند.
هنگامی که تهاجم صورت گرفت، بایدن به این ترتیب توانست تحریمهای سختی را اعمال کند، تلاشهای نظامی اوکراین را تقویت و شروع سریعی در رسیدگی به یک بحران امنیتی تاریخی داشته باشد. با آنکه بایدن در مدیریت افغانستان بسیار ضعیف عمل کرد اما در مدیریت اوکراین بسیار خوب عمل کرده است.
پس چرا دولت نمیتواند کمی رکتر باشد؟ مشکل بیشتر سیاسی است تا تحلیلی.
زمانی که کابل سقوط کرد، بایدن در نظرسنجیها ناکام شد. اکنون، مجلس نمایندگان تحت کنترول جمهوریخواهان در حال بررسی این خروج است. اگر این تحقیق به شدت خصمانه و سیاسی شود، تعجب نکنید. با نزدیک شدن به نوامبر ۲۰۲۴، بایدن به طور حتم به رقبای سیاسی خود دیگر فرصت نمیدهد تا علیه خودش استفاده کنند.
خوشبختانه فرصتهایی برای مرور گذشته با نگاهی به آینده وجود خواهد داشت. کمیسیون دوحزبی جنگ افغانستان که از سوی کانگرس موظف شد، مسئول مطالعه کل تاریخ جنگ ۲۰ ساله است. گزارش این کمیسیون احتمالاً هوشیارانه و جدی خواهد بود – اما احتمالاً تا چند سال دیگر ارایه نخواهد شد. مایه شرمساری است که ما باید تا این حد منتظر درسهای موشکافانه و کمتر سیاسی از طولانیترین جنگ ایالات متحده باشیم.