چیستی اهمیّت افغانستان و نقش کشورهای همسایه
ترجمه و تلخیص: سیدطاهر مجاب – خبرگزاری دید
خبرگزاری دید: بدون تهدید قریب الوقوع تحریمها، افغانستان میتواند برای تقویت تجارت، مقابله با تروریزم و مقابله با چالشهای قریبالوقوع مدیریت رودخانههای فرامرزی با ایران و پاکستان همکاری سهجانبه داشته باشد.
از سوی دیگر، اگر ایالات متحده همچنان به ممانعت از همیاری و اشتراک مساعی منطقهای ادامه دهد، اصطکاک بین کشورهای همسایه فقط افزایش یافته و منجر به بیثباتی بیشتر خواهد شد.
با نزدیک شدن به سومین سالگرد تسلط طالبان بر افغانستان، مصیبتهای مردم عادی این کشور به هیچ وجه تمام نشده است. در طول تاریخ، موقعیت استراتژیک این کشور محصور در خشکی ثابت کرده است که بیش از آنکه یک نعمت باشد، نفرین است. افغانستان در چهارراه آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و خاورمیانه قرار دارد. موقعیت مکانیاش باعث رقابت قابل توجه قدرتهای بزرگ شده است؛ «بازی بزرگ» قرن نوزدهم بین بریتانیا و روسیه و بعداً بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده در دهه ۱۹۸۰.
پس از آن که القاعده از این کشور به عنوان پایگاهی برای سازماندهی حملات سپتمبر ۲۰۰۱ به ایالات متحده استفاده نمود، افغانستان طولانیترین تاریخ اشغال خارجی، تحت رهبری آمریکا را شاهد بود.
همچنین کشورهای مسلمان همسایه نیز تأثیر قابل توجهی بر تحولات افغانستان داشتهاند. به عنوان مثال، با توجه به اینکه دو کشور همسایه مرزهای طولانی و نفوذپذیر و همچنین رودخانههای فرامرزی با افغانستان دارند که زندگی و معیشت میلیونها نفر به آن بستگی دارد، باید واضح باشد که چرا افغانستان برای ایران و پاکستان اهمیت دارد.
افغانستان با بسیاری از کشورهای خاورمیانه از جمله عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر نیز روابط دیرینه مذهبی- فرهنگی و اقتصادی دارد. در کنار این قرابتهای آشکار، افغانستان به عرصه رقابتهای نیابتی برخی قدرتهای منطقهای ( هند، پاکستان) تبدیل شد که در چند دهه گذشته، سیاستهای نسبتاً متفاوتی نسبت به افغانستان اتخاذ کردهاند. اکنون که این کشور تحت حاکمیت طالبان قرار دارد نیز شاهد بازی دوگانه برخی همسایهگان در قبال افغانستان هستیم.
از نظر تاریخی، پاکستان و قدرتهای بزرگ خاورمیانه، مانند عربستان سعودی، اغلب به دلیل برافروختن آتش افراطگرایی در افغانستان مقصر شناخته میشوند. با این حال، این اتفاق به تنهایی رخ نداد، بلکه نتیجه اجبارهای جیواستراتژیک گستردهتر و ناامنیهای داخلی بود.
جالب اینجاست که قطر بهعنوان میانجی اصلی بین طالبان و مذاکرهکنندگان غربی ظاهر شد؛ نقشی که برای سعودیها یا اماراتیها خوشایند نبود.
در حالی که توافق صلح دوحه بین ایالات متحده و طالبان دولت غنی را به حاشیه برد، اما به نیروهای ناتو به رهبری ایالات متحده یک راهبرد خروج بهشدت حیاتی فراهم کرد گرچه تعریف واضحی از شکست سخت آمریکا و هم پیمانانش در افغانستان بود .
ستیز با افغانستان پس از خروج ناتو به رهبری امریکا
از آنجایی که توافق صلح دوحه قادر به ارائه فرمول تقسیم قدرت نبود، دولت افغانستان تحت حمایت ایالات متحده فروپاشید و طالبان به سرعت کنترل این کشور را طی چند روز پس از خروج ناتو به دست گرفت.
تسلط بدون مخالفت، طالبان را قادر ساخت تا تقاضای جهان برای ایجاد دولت فراگیر را نادیده بگیرند. حکومت “موقت” افغانستان که اکنون سه سال است در قدرت است، تحت حاکمیت انحصارگرایانهی طالبان است. زنان اجازه کار یا داشتن مناصب دولتی و تحصیل را ندارند. اینها موانع اصلی برای به رسمیتشناسی طالبان به عنوان حکومت قانونی است.
علاوه بر این، طالبان همچنان در جنگ با داعش-خراسان هستند. داعش خود را قهرمان مشروعتر نسبت به طالبان نشان میدهد. تهدید دایمی داعش ممکن است طالبان را از نشان دادن انعطاف بیشتر باز داشته باشد.
با این حال، طالبان خود با چندین گروه افراطی، از جمله تیتیپی و حتی القاعده، همدردی ایدئولوژیکی دارند. این امر همچنان یکی دیگر از موضوعات نگرانکننده کشورهای همسایه مانند هند، پاکستان، چین و ایران است.
ارزیابی شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد وضعیت افغانستان در جون تصدیق میکند که طالبان از یک گروه مخالف مسلح به یک حکومت دفاکتو، البته با مدل حکومتداری انعطافناپذیر، تبدیل شدهاند.
اگرچه هنوز هیچ کشوری طالبان را رسماً به رسمیت نشناخته است، در حال حاضر حدود ۱۲ کشور منطقهای در کابل سفارت دارند و اکثر آنها دیپلماتهای طالبان را در داخل سفارتهای افغانستان در کشورشان جای داده است. چین، پاکستان، ایران، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی همگی روابط عملی با حکومت طالبان برقرار کرده اند. در حالی که هند و ترکیه در کابل سفارت دارند، اما مأموریتهای دیپلماتیک افغانستان در آن کشورها فقط تا حدی تحت کنترل طالبان است، زیرا مقامات سابق دولت افغانستان نیز در آن حضور دارند.
گفتوگوهای روند دوحه نیز به نظر میرسد نتیجه قاطعی در پی نداشته است، حتی اگر موضوعات عادی مانند تسهیل تجارت و مبارزه با مواد مخدر در دستور کار آن بود.
وضعیت بشردوستانه در افغانستان همچنان وخیم است و بیش از نیمی از جمعیت این کشور (حدود ۲۳.۷ میلیون نفر) به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. طالبان برای ارائه حتی ابتداییترین خدمات یا مقابله با چالشهای پیچیده، مانند استرسهای ناشی از آب و هوا تواناییهای محدودی دارند. هیچ نشانهای از فروپاشی حکومت طالبان یا کنار زده شدن از قدرت نیز دیده نمیشود.
ادامه انزوا نیز کمکی به خلع آنها نخواهد کرد، اما قطعاً بدبختی و سختیهای مردم عادی افغانستان را تشدید خواهد کرد. بنابراین بازنگری این نکته مفید است که چگونه قدرتهای بزرگ منطقهای از جمله ایران، پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی میتوانند نقش فعالتری در تعدیل حکومت طالبان و رسیدگی به نیازهای شدید مردم افغانستان داشته باشند.
فرصتها و چالشهای آینده
در حالت ایدهآل، همه بازیگران منطقهای و بینالمللی که علاقهمند به کمک به ایجاد ثبات در افغانستان هستند، باید برای تدوین یک برنامه منسجم گردهم میآمدند، و نه تنها حمایتهای بشردوستانه بیشتر، بلکه کمکهای توسعهای انسانی را به جمعیت مصیبتزده و تحت ستم این کشور ارائه میکردند.
با این حال، نشانههای چندانی از اجماع منسجم بینالمللی در مورد چگونگی برخورد با افغانستان تحت حاکمیت طالبان دیده نمیشود. چین و روسیه با احتیاط تعاملات خود را با طالبان افزایش دادهاند.
با این حال، این تعاملات به جای اینکه بخشی از تلاش گستردهتر برای ایجاد توسعه پایدار باشد، با انگیزههای منافع اقتصادی و راهبردی هدایت میشود. سایر بازیگران منطقهای نیز در رابطه به تعامل با طالبان یکسان عمل نمیکنند. روابط پاکستان با طالبان به دلیل مقاومت آنها در برابر حصارکشی مرزی به شدت بدتر شده است. برعکس، پاکستان از تردید طالبان برای سرکوب تیتیپی و حتی شورشیان بلوچ که گفته میشود همچنان توسط هند حمایت میشوند، ناراحت است. علاوه بر تنش در مرز، پاکستان حملات هوایی را در داخل افغانستان انجام داده است. این کشور همچنین حداقل نیم میلیون پناهنده افغانستانی را اخراج کرده است و اکنون آماده است تا مرحله دیگری از عملیات اخراج را انجام دهد.
اگرچه قطر توانسته است نقش دیپلماتیک را برای خود در افغانستان مطرح کند، اما شورای همکاری خلیج فارس (GCC) بسیار کمتر فعال بوده است. شورای همکاری خلیج فارس در ۲۰۲۲ به بحث درباره وضعیت اضطراری آغاز و کمکهای بشردوستانه به افغانستان فراهم کرد، اما هیچ رویکرد منسجمی برای برخورد با این کشور ندارد. شاید این امر نه تنها تقصیر بازیگران منطقهای باشد، بلکه به دلیل تلاش آگاهانه طالبان برای برخورد مقطعی با ذینفعان خارجی است.
با این همه، بدون تهدید قریب الوقوع تحریمها، افغانستان میتواند برای تقویت تجارت، مقابله با تروریزم و مقابله با چالشهای قریبالوقوع مدیریت رودخانههای فرامرزی با ایران و پاکستان همکاری سهجانبه داشته باشد.
از سوی دیگر، اگر ایالات متحده همچنان به ممانعت از همیاری و اشتراک مساعی منطقهای ادامه دهد، اصطکاک بین کشورهای همسایه فقط افزایش یافته و منجر به بیثباتی بیشتر خواهد شد.
نوت: طالبان به خوبی دریافتهاند که تنها مسیر مطمئن برای کسب ثبات سیاسی و امنیتی و همچنین پیمودن پلههای مشروعیت، ملحق شدن به ساز و کار همکاریهای منطقهای است. گرچه در این میان، برخی کشورهای منطقه بنا بر اهداف سیاسی خود رویکرد شفافی را با حکومت سرپرست نداشتهاند اما از یکسو کشورهای دیگر همسایه چون ایران، تعاملات و همکاریهای توسعوی قابل ملاحظه در موضوعات مختلف را با حکومت سرپرست در پیش گرفتهاند که هم میتواند برای مردم و هم برای حکومت آینده افغانستان مورد اتکا باشد.
نویسنده: سید محمدعلی، محقق در موسسه خاورمیانه
منبع: موسسه خاورمیانه – MEI